به گزارش صبا، محسن سوهانی فیلمساز، نویسنده، مدیر رسانه و پژوهشگر در یادداشتی به موضوع چالش انقلابی شدن صدا و سیما پرداخت.
متن یادداشت به شرح زیر است:
«توجه بفرمایید… توجه بفرمایید. این جا تهران صدای راستین ملت ایران، صدای انقلاب است… ملت به ما نیرو داد و راهمان را هموار کرد تا بتوانیم همچون پارهای کوچک از پیکر عظیم مردم صدای راستین انقلاب را به گوشها برسانیم.
بعد از ظهر ۲۲ بهمن ماه ۵۷ بود که با تصاحب ساختمان ارگ رادیو توسط نیروهای انقلابی و خواندن این متن ۹۹ روز اعتصاب کارکنان سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران پایان یافت.
دقایقی نگذشت که شیخ فضلالله محلاتی که بنا به روایت خود معتقد بود اگر کسی رادیو را بگیرد کار دیگر تمام است سوار بر جیپی نظامی و همراه با نوای «خمینی ای امام» به ساختمان بیسیم قصر رادیو رفت و پس از خواندن متن پیروزی به جامجم رسید. پخش این سرود از رادیو و تلویزیون رسما به معنای اعلام پیروزی بود و البته آغاز چالشی بزرگ که اکنون چهاردهه است ادامه دارد؛ انقلابی شدن صدا و سیما!
مروری بر کارنامه پس از انقلاب صدا و سیما و حضور نیروهای انقلابی در سطوح مختلف مدیریتی و بدنه این سازمان نشان می دهد صورت این مساله به ماهو انقلاب بر می گردد به همگام سازی گفتمان و صدای راستین انقلاب اسلامی مردم ایران با تولیدات و برنامه ها و خروجی آنتن رادیو و تلویزیون و باید گیر کار را نه در سطح راهبرد بلکه در سطوح تکنیکی و تاکتیکی و با نگاهی تخصصی جست.
در این باره باید به موارد زیر توجه داشت:
۱-تعریف دقیق از مختصات گفتمان انقلاب اسلامی اصلی مهم و بنیادین است از منظر علمی هر گفتمان (discourse) دارای چهارچوب مشخص، دال های مرکزی و شناور، پیکره بندی و… است. فاحش ترین خطای راهبردی در رسانه ای با ابعاد ملی که باید عنصری وحدت آفرین باشد آن است که با قرار دادن سلیقه های شخصی به جای دال های مرکزی، دایره گفتمان انقلاب تنگ و محدود گردد.
۲- مهم ترین راهبرد و رسالت صدا و سیما در گام دوم انقلاب توجه به مقوله تمدن سازی نوین اسلامی است. در مسیر تمدن سازی ایجاد هم گرایی حرف اول را می زند و منازعه آفرینی بر اساس خورده سلیقه ها و گرایش های سیاسی بزرگترین آفت است. همچنین رسانه با خاصیت تصویرسازی و خیال آفرینی به قول فرنگی ها imagination می تواند با خلق چشم انداز ایده آلی از آینده، نقش ویژه و امید آفرینی در ابعاد مختلف رشد و توسعه ملی ایفا کند به شرط آن که تولیدات و آنتن رسانه با نگاهی جامع و فراگیر به مثابه یک رنگین کمان تمام طیف ها و سلیقه های اجتماعی را در بر بگیرد.
۳- در فرآیند گفتمان سازی رسانه ای انقلاب اسلامی دو آسیب و مانع بزرگ وجود دارد: اولا محدود ساختن گفتمان انقلاب به تعداد معدودی برنامه و یا حتی یک شبکه خاص به عبارتی تمام آنتن ها، ژانرها و برنامه های صدا و سیما باید به نوبه خود در مسیر اهداف استراتژیک گفتمان انقلاب اسلامی تعریف شوند. این که یک شبکه خاص را به این مهم اختصاص دهیم و بعد آن شبکه با کمتر از ۱۰ درصد مخاطب در انتهای جدول قرار بگیرد یعنی دوگانه سازی و یک خطای راهبردی محض.
دوما بیان مستقیم شعارگونه و فقدان هنر و خلاقیت در بیان مفاهیم در غیر مستقیم ترین شکل و لایه های ممکن و رعایت نکردن ابعاد علوم شناختی و جامعه شناسی مخاطب. کتابی که تحت عنوان «صدایی که شنیده نشد؛ نگرش های اجتماعی_فرهنگی و توسعه نامتوازن در ایران» منتشر شده است یکی از مهم ترین مطالعات پژوهشی در حوزه نسبت میان رسانه و توسعه در ایران است و بخشی از تحقیقاتی که در اوایل دهه ۵۰ شمسی با عنوان طرح آیندهنگری انجام شد را در برمیگیرد.
ماجرا از این قرار بود که علی اسدی جامعه شناس سوربون درس خوانده و مدیر بخش تحقیقات رادیو و تلویزیون وقت از رفیقش مجید تهرانی جامعه شناس و جمعی دیگر می خواهد با روش آیندهپژوهی تحقیقاتی را انجام دهند. پروژه به این نتیجه می رسد که افراط بیش از حد رادیو و تلویزیون در ترویج مستقیم مفاهیم لیبرالیستی، ایران باستانی، شاه دوستانه و…، در جامعه اثر عکس گذاشته و می تواند به یک انقلاب رادیکال مذهب بنیان منجر شود! موضوعی که به مذاق آقای قطبی خوش نمی آید و بر آن مهر بایگانی می زند تا تبدیل شود به صدایی که شنیده نشد.
اما کلیدی ترین عنصر در تحقق صدا وسیمای استراتژیک در تراز گفتمان انقلاب اسلامی سرمایه انسانی خلاق به ویژه در عرصه صف و تولید است. در یکی از همین عصرگاه های زمستانی با یکی از دوستان عزیز و روشن رای نشسته بودیم و درباره راهکارهای پرورش نویسنده صاحب سبک و خلاق برای رادیو و تلویزیون به ویژه در حوزه اقتباس گپ می زدیم که گفتم بهتر است به جای واژه اقتباس به معنای اخذ کردن و برگرفتن از کلیدواژه تسخیر به معنای مال خود کردن استفاده کنیم.»
انتهای پیام/
There are no comments yet