به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون صبا، محسن سوهانی مدیر رادیو نمایش و فیلمساز، نویسنده، مدیر رسانه و پژوهشگر که پیشتر برخی یادداشتهای او درباره مدیریت رسانه و سازمان صداوسیما در خبرگزاری صبا منتشر شده بود، مقالهای از کارینا پریرا را که در وبسایت «بوک ریوت» منتشر شده، ترجمه کرده و به صورت اختصاصی در اختیار صبا قرار داده است.
متن کامل این مقاله را پس از مقدمهای کوتاه از سوهانی میخوانید:
«پیشنویس مترجم:
عادت دارم در هر کار فوق تخصصی از زمینه تخصصی ام، یعنی «مدیریت رسانه» که وارد می شوم، در مورد زیر و بم و تاریخچه اش مفصلا تحقیق کنم. به همین خاطر و به دلیل اشتغالم در اداره کل هنرهای نمایشی رادیو، طی یک سال گذشته مقالات و پژوهش های جالبی در مورد ویژگی های این حوزه خاص و منحصر هنری و رسانه ای مطالعه کردم. از بررسی خاصیت های درمانی و روانشناختی نمایش های رادیویی برای تقویت «تمرکز» و «خلاقیت» تا نقش و اثربخشی سیاسی و اجتماعی آن، مثلا در فروپاشی آپارتاید در آفریقای جنوبی. اما برای ترجمه و انتشار عمومی، یادداشتی را انتخاب کردم که با زبانی ساده به معرفی و مرور تاریخچه نمایش های رادیویی می پردازد:
تعریف نمایش صداپایه از ویکی پدیا بدین شرح است:
«نمایش رادیویی (یا درام صوتی، تیاتر رادیویی، تیاتر صداپایه) یک اجرای نمایشی و کاملا مبتنی بر صدا و بدون مولفه بصری است. نمایش رادیویی با بهره گیری از دیالوگ، موسیقی و جلوه های صوتی (افکت) به شنونده کمک می کند شخصیت ها و داستان را در ذهن خود تصور کند.»
قبل از کتاب های صوتی، گوش دادن به نمایش های رادیویی را شروع کردم. در واقع، نمایش های رادیویی پلی بودند برای این که ارزش کتاب های صوتی را درک کنم و از این که به من آموختند در شرایطی که گوش دادن برایم کاری درجه دوم بود (فعالیتی که در لابهلای کارهای دیگر انجام می دادم) بتوانم «تمرکز» کنم، بسیار سپاسگزارم. البته هنوز هم برایم سخت است که فقط بنشینم و گوش کنم و معمولاً در حین انجام کارهای خانگی یا دیگر فعالیت ها، کتاب های صوتی، پادکست ها، یا نمایش های رادیویی ام را مرور می کنم، اما در حالی که به نظر می رسد گوش کردن به آن ها موضوع مهی نیست، مهارت تمرکز و شنیدنشان حتی در حالی که خودم را مشغول نگه داشته ام، برنده این نبرد است، چرا که ذهن من تا پیش از این همیشه تمایل به سرگردانی و تمرکز نکردن داشت.
نمایش رادیویی، با صداها و آواهای متفاوتش که فضایی مشابه با یک فیلم را به نمایش می گذارد، مرا به اندازهای متمرکز نگه می دارد که نظم شنیداری بیاموزد.
ممکن است در حال حاضر گوش دادن به نمایش های رادیویی چیزی قدیمی به نظر برسد، اما باید توجه داشت رادیو دستگاهی بود که داستان های شفاهی را -که اغلب در یک خانواده گفته می شود- به شکل جادویی از سرگرمی برای تمام مردم تبدیل می کرد. قبل از ویدیو، قبل از تلویزیون، نمایش های رادیویی محلی بودند که داستان ها، بیش از این که فقط خوانده شوند، تجسم می یافتند.
در دهه ۱۹۴۰، تا دهه ۱۹۵۰، رادیو اصلی ترین سرگرمی محبوب به شمار می رفت. چیزی بیش از یک منبع خبری: موسیقی و داستان نیز بخش عمده ای از زندگی روزمره مردم بود. از بسیاری جهات، زمانی که مردم در داخل جامعه خود زندگی محدودی را تجربه می کردند، رادیو باید هم احساس می کرد که تنها وسیله ایست که یک خانواده را به ساکنان نقاط دور کشوری که در آن زندگی می کردند و جهان خارج، متصل می کند.
این موضوع حداقل تا دهه ۱۹۵۰ صادق بود، و تنها دلیلی که رادیو جذابیت بزرگ خود را از دست داد، این بود که به یک معنا با چیزی که کمی بیشتر شبیه جادو به نظر می رسید، جایگزین شد: تلویزیون. دیگر مهم نبود چقدر شنیدن صحبت های فردی از مایل ها دورتر جالب به نظر برسد، چرا که هیچ چیز نمی توانست اعجاز جدیدی را که توسط جعبه ای جادویی با افراد کوچکی که در داخل آن به دام افتاده بودند پدید آمده بود، شکست دهد.
اما در حالی که تلویزیون به طور گسترده ای بین مردم محبوب شد، رادیو اولین رسانه ای بود که پخش تعداد زیادی از نمایشنامه های تیاتر را آغاز کرد و اکثر آن ها با رادیو سازگار شدند. در نهایت، چون این اقتباس (از متن های تیاتر به نمایش های رادیویی) دشوار بود، از آنجایی که نمایشنامه های تیاتر به شدت به آنچه تماشاگران می دیدند متکی بود، نمایش های بسیاری برای پخش اختصاصی از رادیو به رشته تحریر درآمدند. این بدان معناست که شنوندگان با کمک جلوه های صوتی (افکت) -که معمولا با دم دستی ترین ابزار و تخیل آفرینی زیاد پدید می آیند- تجربه کامل یک نمایش را داشتند که به طور اختصاصی برای گوش آن ها ساخته شده بود.
اولین نمایشنامه ای که به طور خاص برای رادیو نوشته شد، «کمدی خطر» اثر ریچارد هیوز بود که در ژانویه ۱۹۲۴ به سفارش بی بی سی در بریتانیا به روی آنتن رفت.
البته در آمریکا، اعتقاد بر این است که اولین نمایش رادیویی اثری به نام «گرگ» بوده که از نمایشنامه «چارلز سامرویل» اثر یوجین والتر در سال ۱۹۲۴ اقتباس شده است.
نمایش رادیویی ریشه در نوع دیگری از پخش، مدت ها قبل از توسعه فناوری رادیو دارد. بین سال های ۱۹۰۰ و ۱۹۲۰، مردم از شبکه ای از خطوط برای گوش دادن به اجراهای زنده استفاده می کردند که به آن «تیاتروفون» می گفتند. چیزی شبیه به قرار دادن یک لیوان در مقابل دیوارهای همسایه تان برای گوش دادن به نواختن پیانو یا جاسوسی از کشمکش های خصوصی. البته، تیاتروفون بهتر از آن تنظیم شده بود، کیفیت صدای مناسب تری داشت و کمتر مخفیانه و بی ادبانه بود. به هر حال، به مردم اجازه داد به چیزهایی گوش دهند که در غیر این صورت هیچ وسیله ای برای گوش دادن به آن ها نداشتند.
همچنین در اینجا تکه ای از دانش وجود دارد که یک بار دیگر ثابت می کند: زمان و فناوری تغییر می کند، اما مردم تقریبا یکسان می مانند: با شروع نوشتن نمایشنامه های جدید برای رادیو، خیلی ها ادعا کردند که رادیو فروش تیاتر را خراب می کند و از این بابت عصبانی بودند. آن ها نمی دانستند که هر دوی این زمینه ها، یعنی نمایشنامه های تیاتر و رادیو تا به امروز ما را سرگرم خواهند کرد.
بیشتر درام های دوران طلایی رادیو نمایش های زنده بودند و ضبط نشدند. در واقع تا اواخر دهه ۱۹۴۰ شبکه های سراسری، پخش برنامه های ضبط شده را به دلیل کیفیت پایین ممنوع اعلام کردند.
داستان «جنگ دنیاها» برای اولین بار در سال ۱۸۹۷ در دو مجله ظاهر شد: مجله Pearson (در بریتانیا) و Cosmopolitan (در آمریکا). این رمان یک سال بعد، در سال ۱۸۹۸، توسط ناشری به نام ویلیام هاینمان تبدیل به کتاب شد. این داستان علمی تخیلی، نوشته H.G. Wells، یکی از اولین آثاری است که مبارزه بین انسان ها و آدم فضایی ها را در حمله به زمین روایت می کند.
در شامگاه ۳۰ اکتبر سال ۱۹۳۸، اقتباس رادیویی از این داستان، به صورت زنده به و عنوان بخشی از تیاتر مرکوری به روایت اورسن ولز پخش شد. این اتفاق می توانست اقتباس دیگری و پخش نمایش رادیویی دیگری باشد، اما اکنون برای همیشه در تاریخ نمایش های رادیویی ثبت شده است.
داستان اصلی در انگلستان می گذشت، اما ادوارد کوخ نمایشنامه نویس، تصمیم گرفت صحنه را برای شنوندگان آمریکایی جذاب تر کند، بنابراین آن را به نیوجرسی تغییر داد. همه دست اندرکاران تولید موافق بودند که قسمت اول اقتباس شبیه به پخش خبری باشد تا برای مخاطب واقعی تر به نظر برسد.
با تعبیر درخشان اورسن ولز و کار بزرگ تیم سازنده که توانستند چیزی شبیه پخش رادیویی معمولی را ایجاد کنند که اینجا و آنجا با بولتن های خبری قطع می شد، دقیقا به همان هدفی رسیدند که برای آن چانه زنی می کردند.
بعضی از شنوندگان، اعلامیه افتتاحیه را که هشداری بود مبنی بر این که این یک نمایشنامه رادیویی تخیلی است، از دست دادند. بنابراین گمان کردند چیزهایی که روایت می شود در واقع اتفاق می افتد و وحشت زده به خیابان ها ریختند. اگر آن ها تا نیمه دوم نمایش که به سبک متعارف تری پخش می شد، پای گیرنده ها می ماندند، متوجه می شدند که چه حماقتی مرتکب شده اند.
مردم به قدری از عواقب این نمایش عصبانی شدند که کمیسیون ارتباطات فدرال مجبور شد تغییراتی را در مورد روش هایی که شبکه ها واقعی یا تخیلی بودن نمایش های رادیویی خود را مشخص می کردند، ایجاد کند. بعدها در این رابطه از ولز پرسیده شد: آیا لازم نبود قدری زبان نمایش را ملایم تر می کرد؟! که او پاسخ داد: «نه، شما نمی توانید با کلمات ملایم قتل را به نمایش درآورید.» درود بر اورسن ولز بزرگ.
البته، شاید وقتی داستان را می شنویم، پیش خودمان باور کنیم که این روزها عاقل تر و آگاه تر هستیم، اما با وجود این همه اخبار جعلی که در اطرافمان پخش می شوند، همه ما باید آماده باشیم تا به قولی با فروتنی از اسب های بلند غرور خود پیاده شویم.
بسیاری از ضبط های پخش شده در دوران به اصطلاح طلایی رادیو تا به امروز در آرشیو اینترنتی موجود است. چند اثر کلاسیک شناخته شده عبارتند از:
سایه: یک سریال نمایشی طی دهه ۱۹۳۰ که توسط والتر بی گیبسون ساخته شد. برخی از قسمت ها را نیز اورسن ولز تولید کرده است.
تکاور تنها: این نمایش رادیویی الهام بخش یک سریال تلویزیونی و حتی یک سری کتاب بود. خالق آن نامشخص است و به جورج دبلیو تمبل (صاحب ایستگاه رادیویی) و فرانک استریکر (نویسنده) نسبت داده می شود.
کمانداران: طولانی ترین نمایش رادیویی جهان «کمانداران» رادیو بی بی سی ۴ است که برای اولین بار در سال ۱۹۵۱ منتشر شد و هنوز هم قوی است.
علی رغم آن چه بسیاری افراد از زمانی که تلویزیون شروع به تسلط بر صنعت سرگرمی کرد پیش بینی شکست نمایش رادیویی را می کردند، به نظر می رسد نمایش رادیویی از حدود یک دهه گذشته، به ویژه از طریق صدای تولیدکنندگان مستقل به طور پیوسته و موفقیت آمیز در حال بازگشت به عرصه رقابت است.
در حالی که والدین ما هنوز بیشتر به گوش دادن رادیو عادت دارند، نسل های جوان تر اکنون به پادکست گوش می دهند. پادکست این مزیت را به ارمغان می آورد که می توانیم آن چه را که می خواهیم گوش دهیم، فعالانه انتخاب کنیم. صدا دیگر فقط یک مسیر برای سرگرمی نیست، بلکه راهی جدید برای یادگیری، همگام شدن با اخبار و اطلاعات یا تبلیغ و گسترش یک تجارت است.
اگرچه بی بی سی بریتانیا هم چنان بزرگترین ارایه دهنده نمایش رادیویی است (حداقل از نظر کمیت و تعداد ایستگاه، با کانال ۴ رادیو بی بی سی که چندین نمایش درام و کمدی تولید و حتی جشنواره جوایز صوتی را نیز میزبانی می کند)، اما نمایش رادیویی دیگر صرفا از طریق ایستگاه های رادیویی مرسوم منتقل نمی شود: در حال حاضر گروه های کاملی [برای تولید و انتشار در فضای مجازی] وجود دارند، که فصل به فصل تولیداتشان را با کمک طرفدارانشان ادامه می دهند و از آن ها دعوت می کنند تا از طریق سایت ها و بسترهای مجازی مانند پاترئون [یکی از سرویس های اشتراک محتوا در فضای مجازی با قابلیت درآمدزایی] از کارشان حمایت کنند.
یکی از نمونه های بارز این موضوع: «اورکت های چوبی» است. یک نمایش رادیویی که داستان دو غسالخانه رقیب در یک جزیره کوچک تخیلی را روایت می کند. این اثر که یک کمدی است و ارزش شنیدن دارد، از سال ۲۰۱۵ آغاز شد و فصل به فصل مورد حمایت اقتصادی شنوندگان خود قرار گرفت، و در حالی که از هیچ ایستگاه رادیویی عمومی پخش نمی شود قرار است امسال چهارمین سری خود را ضبط کند.
«به نایت ویل خوش آمدید» نمونه دیگری است که در آن یک نمایش رادیویی مستقل مخاطبانش را تسخیر کرد و تنها در سال ۲۰۲۰ برای ۵۰ برنامه زنده در سراسر آمریکا و اروپا رزرو شد.
از آنجایی که این ها تولیدات مستقلی هستند، آزادی بیشتری برای تجربه کردن موارد جدید، و تمرکز بیشتری روی نظرات و انتظارات مخاطبانشان دارند. ادامه یا لغو این برنامه ها مستقیما توسط شنوندگان آن ها تعیین می شود، نه اینکه بستگی به دستور کار یک ایستگاه رادیویی داشته باشد.
البته یکی از دلایلی که سرگرمی های صوتی تا این حد محبوب شده است، به این بر می گردد که در حال حاضر به دست آوردن ابزار تولید یک محتوای صوتی آسان تر از همیشه است. حتی افرادی با بودجه بسیار محدود نیز می توانند در خانه خود پادکست بسازند و موفق شوند. فقط با یک لپ تاپ و یک میکروفون، می توانید محتوای صوتی عالی تولید کنید. برنامه های رایگانی مانند Audacity وجود دارد که به شما امکان می دهد تا صدا را ضبط، پاک یا ویرایش کنید تا اثر بیعیب و نقصی خلق کنید که قادر به جذب هزاران نفر باشد.
امکانات تا آنجا پیش می روند که خلاقیت می تواند گسترش یابد.
با ابزارهایی که اکنون در دسترس داریم -مثلا تلفن های همراه با ابزار خوب، ارزان و در دسترس- چنین تولیداتی را می توان به راحتی به صورت ویدیویی انجام داد، اما انتخاب تولید و مصرف صدا به جای استفاده از تصویر مزایای زیادی دارد. ضبط و ویرایش صدا آسان تر از ویدیو است و فضای ذخیره سازی کمتری می طلبد. همچنین ایجاد یک محصول کامل بر اساس افکت های صوتی به تنهایی بسیار ارزان تر از ساختن اثری است که همان داستان را در ویدیو تعریف کند: وسایل، دکور و لباس ها کار زیادی هستند و عمدتا هزینه بالایی نیز می طلبند.
برای مصرف کنندگان، صدا به میزان کمتری از توجه نیاز دارد و وقت ما را نمی گیرد: با صدا، نیازی نیست بنشینیم و خیره شویم. درام رادیویی به ما این امکان را می دهد که در حین مصرف آن مولد باشیم و حتی می توان از آن به عنوان مکملی برای کارهای خانه استفاده کرد.
ما نمی توانیم به طور قطع بدانیم که نمایش صداپایه و به طور کلی سرگرمی های صوتی چگونه در دهه آینده تکامل خواهند یافت، اما مطالعات به افزایش مصرف کتاب های صوتی اشاره می کنند، بنابراین پیش بینی می شود که تعداد تولید نمایش های صداپایه، با همین روند پرشتاب ادامه خواهد یافت.»
انتهای پیام/
There are no comments yet