به گزارش «صبا»،نمایش «حجم غلیظ» با نویسندگی، طراحی و
کارگردانی منصور صلواتی عمارت نوفل لوشاتو
روی ۲ در سالن شــماره۱۸:۱۵آذرماه ســاعت۱۱از صحنه اســت و بازیگر این اثر نمایشی
هانیه مفلح اســت. صلواتی پیش از این نمایش «تقدیم به ایتالو کالوینا» را در تئاتر
مســتقل تهران اجرا کرده است. دیگر عوامل این اثر نمایشــی عبارتند از: طراح نور:
رضا رشیدی فر، دستیار کارگردان: محسن فرامرزی، برنامه ریز: نیلوفر کرانی زاده، موسیقی:
محمدمهدی نامجو و ســپهر حبیب، مدیر صحنه: نرگس موسوی، منشی صحنه: عاطفه صادقیان،
مشــاور فیزیولوژی: علی صلواتی، ساخت تیزر و اقلام تبلیغاتی: رئوف جابری، طراح
پوستر و بروشور: احسان غفاری، مشاور رسانه ای: بهروز فائقیان، روابط عمومی و تبلیغات
مجازی: فریبا جدیدی، عکس: راضیه بنی اردلان، هماهنگی: شهرآشوب مفتاحی و موشن گرافیک:
محمدمهدی عظیمی. به بهانه اجرای نمایش «حجم غلیظ» گفت وگویی با منصــور صلواتی
کارگردان این اثر داشــته ایم کــه در
ادامه می خوانید.
موضوع نمایشنامه «حجم غلیظ» چطور و
باتوجه به چه دغدغه هایی به ذهن شما رسید
و شما سعی کردید با چه دیدگاهی این نمایش را کارگردانی کنید؟
اصلی ترین موردی که من در این نمایشــنامه
به آن توجه داشتم، زبان بود. دوست داشتم در نگارش نمایشنامه به ریتم، ضربآهنگ و
زبان خاصی برسم. بعد از آن متن را چندین بار بازنویسی کردم و توانستم به زبان خاص
و مد نظرم در متن برسم. این نمایشنامه یک سولی لوگ است که یک پله پس از مونولوگ
قرار دارد و به نوعی یک تنهایی گویی است.
به طور کل نمایش «حجم غلیظ» سعی دارد
چه دیدگاه خاص و ویژه ای را به مخاطب خود القا کند؟
فرم نمایش ما یک واگویه ذهنی و سولی لوگ است. ما
در این نمایش تلاش کرده ایم به یک درام روان شناختی و فروپاشی یک ذهن و به نوعی یک
جامعه بپردازیم. این داســتان در حال روایت می شود و همچنین گذشته را روایت می کند
و بیشتر به از هم گسستگی ذهنی می پردازد. این اثر موضوعی بر پایه مسائل اجتماعی
است و کاراکتر آن که دچار روان پریشی شده است، مرتکب جنایت شــده و با خود گفت وگوی
ذهنی دارد. این نمایش دارای لایه های زیرین دیگری نیز هست که مخاطب باید آن را گره
گشایی کند.
منظور شما از سولی لوگ به کار رفته در نمایش چیست؟
لطفا یک مقدار این اصطلاح را توضیح بدهید.
به گمانم سولی لوگ به صورت یک نمایشنامه کامل در
ایران اجرا نشده است. اما به طور کل سولی لوگ برای من همچون مرزی است میان ادبیات
داستانی و ادبیات نمایشی. ما در این نوع روایت با شیوه یکپارچه مواجه می شویم که
واگویه های روان پریشانه شخصیتی را بازگو
می کند. این نوع روایی نمایش برای من تجربه ای جالب و جدید به حساب می آید. من
اعتقاد دارم سولی لوگ بخشی از تنهاگویی یک شخصیت است در یک نمایشنامه مانند تک گویی
هملت در نمایشنامه هملت. ولی من علاقه داشــتم به فرمی برسم که یک نمایشنامه منسجم
در این شیوه روایی داشته باشم و فکر می کنم تا حدودی هم این اتفاق در نمایش ما
افتاده اســت. شــیوه اجرایی نمایش، سکانس و پلان است که آغاز و ســرانجام دارد.
از آن جا که در نمایش «حجم غلیظ» با کالبدشکافی مواجه هستیم از این رو از مشاور فیزیولوژی
استفاده شد تا در این زمینه مشورت هایی را به ما بدهد.
لطفا یک مقدار از انتخاب بازیگر نمایش بفرمایید.
هانیه مفلح در کار قبلی من حضور داشت،
از همان جا احساس کردم پشتکار خوبی دارد و به طور کل بازیگر خوب و
بااستعدادی است. به همین دلیل بازی در این متن را به او پیشنهاد دادم. چند ماه تمرین
کردیم تا توانستیم به اجرا برسیم. من بیشتر علاقه مند هستم با بازیگرانی کار کنم
که مستعد هستند نه این که از اسم یا چهره خاصی بهره مند باشــند. سعی می کنم با
بازیگران مستعدی کار کنم که توانایی انجام تمرین تئاتر ها را داشته باشند به این دلیل که مهم ترین معیار
در این زمینه برای من تمرین تئاتر است.
آقای صلواتی ایده های طراحی نور، صحنه و موسیقی چطور و باتوجه به
چه المان هایی به ذهن شما رسید؟ لطفا یک
مقدار از ایده های ذهنی تان در این باره
بفرمایید.
همه چیز در یک نمایش باید در راستای
متن نمایشــنامه باشد و براساس روایت آن شــکل گیــرد. به دلیل محدودیــت ســالن و
چنداجرایی بودن تماشاخانه، ما برای طراحی صحنه فضایی میان انتزاعی و رئالیستی را
در نظر گرفتیم و با نور و سایه روشن به واقعیت نزدیک شده ایم. تماشاگر در صحنه
طراحی یک راهرو و پاگرد را می بیند. درباره موسیقی نیز باید بگویم که ما از یک سری
افکت های صوتی برای نشان دادن پریشانی های شخصیت داستان استفاده کردیم. در این کار از
دانشــجویان بسیار بااستعداد رشته موسیقی اســتفاده کردم که از ابتــدای تمرین ها در کنار ما حضور داشــتند و طبق خواسته های من موسیقی یا افکت ها را می ساختند.
استقبال مخاطبان از «حجم غلیظ» چطور
بوده است؟آیا استقبال با میزان که شما تخمین زده بودید، یکسان بود؟
به نظر می رسد که این روزها استقبال از تئاتر خیلی
خوب نیست. استقبال از نمایش ما هم نه خیلی خوب و نه خیلی بد بوده است و در حد وسط
مخاطبان به تماشای این کار نشسته اند. اما هنوز اتفاقی که منظرش هستم رخ نداده
اســت. به طور کل چندین بحث در این باره وجود دارد؛ اولین مسئله شرایط اقتصادی
کشور ماست که مردم و به طور کل جامعه به شدت در این زمینه در مضیقه قرار دارد.
افرادی که به طور میانگین چندین تئاتر در یک ماه می دیدند باتوجه به این شرایط
تئاتر را از سبد فرهنگی خود کم یا حتی حذف کرده اند. خود ما آنقدر قیمت بلیت را پایین
در نظر گرفته ایم که همه طیف مخاطب به دیدن
این اثر بیاید اما متاســفانه این اتفاق نیفتاده است. مسئله دوم این است که بیشتر
مخاطبان حال حاضر ما برای دیدن یک تئاتر به سالن
های نمایشی نمی روند و تنها به دنبال آدم
های کارکرده در تئاتر ها و عکس
گرفتن با آن ها هستند که این موضوع کل وجودیت و موجودیت تئاتر را می بلعد و خیلی
بدیهی است که از این آثار استقبال بسیار خوبی هم می شود. در این باره بحث تبلیغات
هم بسیار مهم و کلیدی است. گویا فقط عده محدودی امکان استفاده از تبلیغات شهری را
دارند و کارگردانان جوانی مثل من نادیده گرفته می شوند و پرواضح است زمانی که من
نتوانم اثرم را تبلیغ کنم امکان دیده شدن آن بسیار پایین می آید.
شما از اجرا در تماشــاخانه نوفل لوشــاتو رضایت
دارید یا ترجیح می دادید نمایشتان را در سالن دیگری روی صحنه ببرید؟
من واقعا از اجرا در عمارت نوفل لوشاتو رضایت
دارم. مسئولان این مجموعه بسیار خوب و بابرنامه هستند و بسیار با گروه ما همکاری های لازم را انجام داده اند.
اگر نکته ای هست به عنوان سخن پایانی
بفرمایید.
من امیدوار هستم که شرایط به مرور بهتر
بشود و ما بتوانیم درک مخاطب را بالاتر ببریم که تئاتر تنها دیدن چهره های شناخته شده نیست. مسئله و ذات اصلی تئاتر
بسیار مهم تر و باارزش تر است.
زهرا مصطفوی
There are no comments yet