به گزارش خبرنگار موسیقی خبرگزاری «صبا»؛ علیاصغر شاهزیدی
بهعنوان مهمان ویژه(استاد مدعوِ) بیستوهفتمین نشست آیین آواز ضمن بزرگداشت یاد
و خاطره استادش جلال تاج اصفهانی ایشان را بیش و پیش از آنکه یک معلم هنر آواز و
خوانندگی بداند «معلم اخلاق» دانست و در ذکر خوبیها و زیباییهای وجود استادش سنگ
تمام گذاشت. شاهزیدی همچنین به هنگام بیان برخی نکات و خاطرهها به یاد استادش
گریست و حاضران در سالن اصلی فرهنگسرای ارسباران را متأثر ساخت.
شاهزیدی در این نشست در کنار مجتبی جاودانی؛ کارشناس-مجری
نشست، آیین آواز از هنر آواز ملی ایران سخن میگفت. وی همچنین در پاسخ پرسش مهم
جاودانی، ویژگیهای مکتب آوازی اصفهان بهعنوان یکی از شاخصترین مکاتب دیرپای
آوازی کشورمان را برشمرد و به هنرجویان و علاقهمندان هنر آواز تأکید کرد که فقط
در مفاهیم این هنر غرق نشوند. وی افزود: «اصولاً هنرمند اگر از مکارم اخلاقی و
انسانی به دور باشد هنر او راه به دلها نخواهد برد و در اصل هنر بایستی به اخلاق
خوب و والا آراسته شود. آن چنان که استاد عزیز ما تاج اصفهانی اینچنین بود و همه
هنرمندان بزرگ این مرز و بوم نیز کمابیش چنین ویژگیهایی داشتند».
شاهزیدی تکیه و تأکید بیمورد بر ردیف را آفت بزرگ
آوازخوانی امروز دانست و گفت: «زمانی که سال۱۳۵۵ ما در جشن هنر شیراز میخواستیم
آوازی در دستگاه شور بخوانیم استاد زندهیاد فرامرز پایور که گویا یکی از دستاندرکاران
اجرایی برنامهها بود به ما گفت شما که پارسال هم شور خواندید؟ ما هم ضمن احترام
به ایشان گفتیم که اگر پنج سال دیگر هم بهصورت پیاپی در شیراز حضور پیدا کنیم باز
هم شور خواهیم خواند. چرا که دو آواز ما در دستگاه شور هیچ وقت شبیه به هم
درنخواهند آمد.»
وی گفت: «در مکتب موسیقی اصفهان ما استاد جلیل شهناز
نوازنده بزرگ تار را داشتیم که ساعتها تکنوازی ایشان را شاهد بودم و هیچگاه دو
جمله موسیقایی شبیه به هم در سازش دیده نمیشد. استادم تاج اصفهانی نیز هر وقت از
ایشان آواز دلخواهی را که از آن بزرگمرد شنیده بودیم درخواست میکردیم امکان نداشت
بتواند آن آواز مثلاً همایون یا بیات ترک را تکرار کند. در وجود این بزرگان تکرار
معنایی نداشت و همهاش خلاقیت و نوآوری و کار جدید و حرف نو بود. متأسفانه امروز
تکیه و تأکید بیمورد بر تکرار طوطیوار ردیف را میبینیم که اگرچه آموختن آن
لازم است اما با تکرارش خلاقیتی به وجود نخواهد آمد».
شاهزیدی همچنین با بیان خاطره سفر با تاج اصفهانی به نجفآباد
و مقید بودن ایشان به نظم و انجام کارها در زمان خود و قاطعیت در کارها یادآور شد:
«کلاس تاج، کلاس اخلاق بود. لازمه آموزش آواز، اخلاق و شخصیت است. خواننده باید اخلاق
داشته باشد تا صدایش بر دلها بنشیند. شخصیت تاج، شخصیتی ویژه و کمنظیر بود. استاد
تاج در انتخاب شعر بسیار دقیق بودند. مثلاً یکی از بهترین غزلهای سعدی(از تو با مصلحت
خویش نمیپردازم….) را انتخاب کردند و در دستگاه همایون خواندند اما گوشه چکاوک این
آواز همایون را از غزل دیگری(درد پنهان فراقت ز تحمل بگذشت….) انتخاب کرده بودند
که نکتهای بس خطیر و قابل تأمل است. تاج رباعی زیبایی از افضل خوانده است و از دیوان
شعری که همه میگفتند به درد نمیخورد شعر انتخاب کردهاند. اما امروز همه چیز با
آن زمان متفاوت شده است. من دوستی را دیدم که کلاس شیوهخوانی به راه انداخته است،
گفتم شیوهخوانی دیگر چیست؟ یعنی چه؟ شیوه طاهرزاده از کجا آمده؟ اصلاً شیوه چیست؟
الان اگر شعری را که استاد در قالب درس آواز به هنرجو گفته از او بگیرند، هنرجو دیگر
اصلاً نمیتواند بخواند. عروض آوازی، ازجمله نکاتی است که به آن توجه نمیشود. اقلیم
خاص شهر اصفهان، پنج بار پایتختی این شهر، در تأثیرگذاری در هنر آواز ایرانی نقش داشته
است. آوازخوانان از قدیم در زیر پلخواجو آواز میخواندهاند. فردی در کوه میخوانده،
شخص دیگری در کنار زایندهرود جواب او را میداده است. امروز، گرفتار فراموشی گذشتگانمان
هستیم. من با ردیف یاد دادن مخالفم. استاد کسایی و شهناز و… هم مخالف بودند. پسر
استاد کسایی، ایشان را فریب داد تا بتواند ردیف او را منتشر کند. شهناز، کسایی، تاج
و… خود ردیف بودند. در کلاسهای آواز همیشه به شاگردان میگویم آقا! اول باید دلمان
را درست کنیم!».
شاهزیدی در پایان این مباحثه به اتفاق هادی منتظری نوازنده
مبرز کمانچه آوازی کاملاً بداهه را هم در دستگاه شور به حاضران در ارسباران عرضه
کرد که بسیار پرحسوحال از کار درآمد و همگان را متأثر کرد. دیگر سخنران این شب
عبدالکریم پاکسیرت بود که با موضوع «آسیبشناسی تدریس هنر آواز ایرانی» سخن گفت.
این مدرس و پژوهشگر موسیقی ضمن برشمردن دورههای مرسوم در آموزش آواز ایرانی در
این سالها گفت: «به نظرم دوره عالی آواز نباید مبتنی بر ردیف باشد و باید بر
خلاقیت و دانستههای خود مدرس و یافتن راهی مفید برای بالندگی و رشد خود هنرجو از
طریق آزمودن شیوههایی که هنرجو در آنها موفق نشان میدهد باشد. زیرا با دو دانگ
صدا هم میتوان دوره آموختن ردیف را پشت سر گذاشت». وی تأکید کرد: «اساساً هر
هنرجو را باید براساس فیزیک، روحیات و تواناییهای خودش تعلیم داد. همچنان که میبینیم
امروز متأسفانه این کار صورت نمیگیرد و شاهدم هم این است که بسیاری از صداها و
تحریرها در جای خودشان نیستند؛ که اگر آن روش بهدرستی اعمال میشد با چنین آسیبهایی
کمتر روبهرو بودیم». وی ضمن حرفهایش یادآور شد: «آموزش آواز با یک یا دو استاد
میسر نمیشود و چقدر خوب است که استادان به محض انتقال دانستههای خودشان هنرجو را
به معلم دیگری که او هم شایسته است معرفی کنند و ضمناً چقدر خوب است که ما در چنین
مکانهایی مثل فرهنگسرای ارسباران، هر از گاهی ورکشاپهای آوازی مناسبی داشته
باشیم و مدرسان عزیز در این ورکشاپها به بحث و تبادلنظر درباره تازهترین یافتههایشان
مشغول شوند».
پاکسیرت ضمن تمجید از استادان ناصحپور و صالح عظیمی گفت: «آواز
مهمترین فرم در میان فرمهای موسیقی ماست. در دو دهه گذشته همواره آوازخوانان در معرض
نقد بودهاند و مخاطبان موسیقی ایرانی شنونده آوازهای تقلیدی و ضعیف بودهاند که این
پرسش وجود دارد که مقصر کیست؟ خواننده یا آهنگساز؟ تنظیمکننده؟ یا….». وی
افزود: «تا اوایل دهه۳۰ مدرس خوب نداشتیم تا این که استاد برومند، شجریان و گلپا را
با شیوه خاص خود آموزش دادند و به آنها میگفتند که من همه چیز را به شما یاد میدهم
و میخواهم شما در دانشگاه تدریس کنید. استاد برومند اصلاً صدای خاصی نداشته و در صدد
تدریس هم نبودند. (اشاره به گفتوگوی استاد صبا و برومند درباره صدای گلپایگانی و این
که صدای او یخ بوده و پس از یکسال تدریس استاد برومند، استاد صبا اقرار کرده که برومند!
تو انگار دست در حنجره گلپا بردهای.) سپس این شیوه ناتمام ماند تا اواخر دهه۴۰ که
مرکز حفظ و اشاعه به همت دکتر صفوت تاسیس میشود و شجریان و رضوی سروستانی برای آموزش
و احیای آوازها و نواهای کهن دعوت میشوند که درواقع دوره این مرکز معادل فوقلیسانس
بوده است. استاد برومند براساس داشتههای شجریان و سروستانی داناییهای آنان را تکمیل
کرد. جملهبندیهای مناسب، همخوانیهای خوب با ساز، تلفیق درست شعر و موسیقی و… از
نکاتی بوده که در این آموزشها به آن میپرداختهاند. الان مدرسان در سه دوره مقدماتی،
متوسط و عالی به تدریس میپردازند که در دوره عالی باید مهندسی آواز تدریس شود، یعنی
هنرجو براساس داشتههای خود بتواند یک آواز خوب خلق کند. پس از بازگشت استاد لطفی به
ایران مرا دعوت کردند و گفتند: صداهای زیادی را شنیدهام که غیر از صدای چند نفر، صدای
بقیه سر جایشان نیست. باید ببینیم شیوه استاد طاهرزاده یا دوامی و…. واقعاً چیست؟
از کجا آمده؟ چهبسا براساس ضعف صدای خواننده شکل گرفته است. طاهرزاده در زمان پیری
خوانده و نباید صدا و خوانش او محل رجوع دیگران باشد. آموزش آواز با یک استاد میسر
نیست یعنی همه چیز در یک استاد نیست. مدرس آواز حتما باید با یک ساز آشنا باشد. باید
بهجای صدای خانمها و آقایان توجه شود یک خانم با صدای سوپرانو نباید در جای صدای
مردانه آواز بخواند. لازم است مدرسان آواز ورکشاپ داشته باشند، باهم تبادلنظر کنند
و با همدلی و همفکری درباره شیوههای آموزش آواز، به تدریس بپردازند».
در بخش اجراها نیز برای این نشست تعداد چهار اجرای آواز و
موسیقی توسط خوانندگان و گروههای همراه آنها (بهغیر از شاهزیدی) تدارک دیده
شده بود. ابتدا گروه گٌلواران به خوانندگی تورج چگینی در همراهی با گروه سیروس
طهماسبپور(نوازنده سهتار و سرپرست گروه) و اصغر ابراهیمزاده(نوازنده نی) روی
صحنه آمدند و در دستگاه همایون به اجرای برنامه پرداختند. دیگر اجرا به حسام
صحرایی یکی از شاگردان اصغر شاهزیدی اختصاص داشت که در بیات اصفهان آواز خواند و
پوریا خاکپور(تار) و مسعود عرب(تمبک) هنرمندان همراه او بودند. اجرای محمدهاشم
احمدوند به همراه سهتار امیر متولی در بیات اصفهان و اجرای محمود مخدوم مدرس قدیمی
آواز در همراهی با تار مجید پایدار و تمبک شکیبا صدیق در بیات ترک نیز دو اجرای
بعدی بودند.
در پایان حمید سهرابی؛ مجری برنامه، اعلام کرد که بیستوهشتمین
نشست تخصصی آموزشی آیین آواز ساعت۱۸ سهشنبه ۱۳آذر در فرهنگسرای ارسباران برگزار
خواهد شد. میلاد کیایی، مظفر شفیعی، محمد ملاآقایی، مرتضی غزنوی، امیر مداح، مهران
مهتدی، فاضل جمشیدی، لطفعلی سیلانی، محمداسماعیل قنبری، سیدحسین جعفری، علیاکبر
کهربایی، مسعود اعرابی، مسعود میرزاحیدر، حمید لاجوردی، عیسی احمری، امیر شرفیان،
منصور رسولی، محمود حشمت، سروش یغمایی، علی عربخوانساری، سعید ناظمی و بامداد
فلاحتی ازجمله هنرمندان حاضر در این نشست بودند.
There are no comments yet