به
نظر من فیلمی مانند «هزارپا» که توانست مورد توجه مردم قرار بگیرد، طبیعی
است که بیشتر زیر ذره بین منتقدان قرار بگیرد. دوستان زیادی در باره این
فیلم نوشتند و صحبت کردند که تعدادی موافق و عده ای بیشتر مخالف بودند که
نظر همه آنها برای ما قابل احترام است. نکته ای که باید به آن به توجه داشت
این است که از قدم های اولیه پروژه، پلان کارمان برایمان روشن ومشخص
بود.ازابتدای کار هدف پروژه زبان مردم بود ومی دانستیم که هزارپا فیلمی
برای مخاطبی خاص نیست. برای همین آقای داوودی که تجربه اش در ساخت فیلم
هایی در ژانرهای مختلف روشن است آگاهانه بیانی ساده و روان را برای این
قصه انتخاب کردند.این موارد به این معنا نیست که به سادگی از همه چیز
گذشتیم تا پروژه زودتر جمع شود، بلکه برعکس با دقت و وسواسی خاص کارها پیش
رفت و چیزی فی البداهه و آنی به کار اضافه نشد و اگر دوستان نگاهی دوباره
به فیلم بیاندازند، تکنیک و تدارکاتی را که درساخت آن بکار رفته است سردستی
و به اصطلاح بزن برو نمی بینند. بخاطر همین مسئله بود که فیلمبرداری حدود
سه ماه طول کشید که این زمان بیش از مدت فیلمبرداری معمول هر نوع فیلمی
است. در مورد واژه سخیف که این روزها معنی گسترده ای پیدا کرده و در اشکال و
موارد مختلف کاربرد پیدا کرده است بایدسؤال کرد که آیا در داستان «هزارپا»
خدشه ای به آداب و اعتقادات مردم وارد شده است؟ آیا آنچه در این فیلم بیان
می شود جزیی از واقعیاتی نیست که در جامعه ما وجود دارد و ما آنها را که
گاهی تلخ هم هستند به زبان طنز بیان کرده ایم؟ در همین جهت است که برای
نزدیک تر شدن زندگی واقعی مخاطب، از بیان و مجاوره ای استرلیزه شده وکلیشه
ای که در زندگی روزمره مردم وجود ندارد، استفاده نکند. و البته برای دوری
از حرمت شکنی با استفاده از هنر زبان فارسی بعضی شوخی ها را پرده پوشی کند و
به زبان کنایه بیان کند. هرچند کنکاشی در شوخی وبه اصطلاح جوک هایی که در
میان عامه مردم جریان دارد می تواند ما را به نتایجی دیگر برساند.
برای پیدا کردن جواب این سؤال
باید به نحوه تولید فیلمهای جدی با فیلم های کمدی نظر انداخت. متأسفانه
مرسوم است که از ابتدا کار وقتی سناریویی با گرایش به ژانرکمدی روی میز
تهیه کننده ای قرار می گیرد، به لحاظ تولیدی نگاهی متفاوت نسبت فیلم های
دیگر بر روی آن شکل می گیرد.بحث هایی وجود دارد مبنی بر اینکه فیلم کمدی کم
هزینه است ، مدت تولید آن کم است و تدارک اندکی نیاز دارد چرا که سینمای
کمدی فقط متکی به بازیگرو دیالوگ فی البداهه است اما در مورد فیلم
«هزارپا»شرایط به گونه ای دیگر رقم خورد و از همان ابتدای کار با دعوت از
کارگردانی مانند آقای داوودی مشخص شد که قرار است یک کمدی متفاوت داشته
باشیم.به همین دلیل در تمام مدت فیلمبرداری و آماده سازی بعد از آن، همواره
کار با برنامه انجام شد و در هیچ موردی لحظه ای تصمیمی گرفته نشد و هر
پیشنهاد و یا ایده ای چه از طرف بازیگران و چه سایر گروه، قبل از اجرا مورد
ارزیابی قرار می گرفت. خلاصه اینکه کار ما برای ساختن یک فیلم کمدی،روالی
کاملاً جدی و حرفه ای بود. نکته دیگری را که لازم است اضافه کنم این است
که برای ساختن فیلمی که قرار است باعث تفریح وشادی وسرگرمی مردم بشود حتماً
باید پشت صحنه ای آرام وصمیمی داشته باشید و فکر می کنم من به عنوان تهیه
کننده تاحدودی توانستم به این امر مهم دست پیدا کنم،چون اعتقاد دارم رضایت
گروهی که برای تولید یک فیلم زحمت می کشند و انرژی مثبت آنها در طول کار،
هنگام نمایش فیلم به صورت نامریی از پرده سینما به تماشاگر منتقل می شود.
جواب
سوأل شما در هرجای دنیا که فیلم برای مخاطب عام تولید شود مثبت است.
دردوران سینمای کلاسیک سینمای آمریکا که امروزه برای نسل جوان هم آشناست،
حضور بازیگران شاخص در فیلم کارگردان های صاحب نام عامل موفقیت فیلم ها
بود. این مسئله چنان تعیین کننده بود که آنها وقتی در شخصیت های مختلف نیز
ظاهر می شدند حتی استایل موی آنان تغییر نمی کرد تا خدشه ای به تصور
تماشاگری که برای دیدن آن چهره به سینما آمده است وارد نشود.سینمای ایران
هم از زمانی که قوام پیدا کرد، همین شیوه را پی گرفت، هرچند امروزه بنا به
مصلحت تغییراتی در چهره بازیگران محبوب مردم داده می شود، اما این امر
مشکلی در ارتباط مردم با هنر پیشه مورد علاقه شان پیش نیاورده است. البته
این نکته را نباید نادیده گرفت که مردم به راحتی یک بازیگر را به حیاط خلوت
ذهن خود راه نمی دهند و برای اینکه این امر اتفاق بی افتد یک بازیگر باید
مرارت ها بکشد تا بتواند به مردم نزدیک شود. همین آقای عطاران را اگر مثال
بزنیم می بینم که چطور طی سالها، مسیری طولانی را ازسن تئاتر واستدیو های
تلویزیون طی کرده است تا به سینما برسد. در همین سینما چه آزمون خطاهایی
کرده است تا بتواند در قلب مخاطبان پروپاقرص سینما برای خودش جایی باز کند.
جدای این تلاش ها او توانسته است به این توانایی در کارخود برسد که مردم
آدمی را از جنس خودشان است را روی پرده ببینند، آدمی که نه کاریکاتوری از
آنهاست ونه ابر مردی که فاصله زیادی با آن ها دارد. حالا سوأل این است که
از چنین ظرفیت و اندوخته ای چرا نباید برای رونق سینما استفاده کرد؟
بله، در سناریو تعدادی سکانس وجود دارد با اینکه
هم فیلمبرداری و هم تدوین شدهاند و اتفاقاً سکانس های خوبی هم از آب در آمده اند،
تصمیم گرفته شد که از نسخه نهایی حذف شوند. علت آن هم زمان معمول فیلم بود.
راه دیگر استفاده از تمام صحنه ها به شرط کوتاه کردن آنها و فشرده سازی فیلم برای زمان
معین بود. که در چنین صورتی هم انسجام فیلم از دست می رفت و هم به پرداخت کلیت
آن لطمه می زد. چون فیلم «هزار پا» با ایجاد کمدی در صحنهها و بر اساس فعل و انفعالات و
اکت بنا شده است و بار فیلم را دیالوگ به
تنهایی بهدوش نمیکشد که بشود با حذف بعضی دیالوگ
ها، زمان فیلم را کوتاه کرد. بنابراین با حذف بخشی از آن سکانس ها زمان فیلم کم می
شد و نتیجه ای که قابل انتظار بود به دست نمی
آمد. اما چون فکر می کنیم صحنه های حذف شده که در تیتراژ پایانی اشاره به آنها شده
چیزی از آنچه که در اکران دیده شده کم ندارد و امیدواریم با راه هایی که فکر شده
بتوانیم دیگر نسخه کامل هزار پا را به نمایش عمومی در بیاوریم.
زهرادمزآبادی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است