غزاله مهربان یکتا کارگردان نمایش «نادیا» که از ۲۸ بهمن الی ۱۳ اسفندماه در سالن کوچک تالار مولوی روی صحنه است در گفتگو با خبرنگار تئاتر صبا درباره این اثر عنوان کرد: در ابتدا باید اشاره کنم که امروز که با هم صحبت میکنیم تولد آندره برتون پدر سوررئالیسم است و نویسنده رمان «نادیا» است.
او افزود: از آنجا که پایان نامه ارشد من درباره سوررئالیسم و ارتباط آن با تئاتر عروسکی بود تصمیم گرفتم برای پایان نامه عملی خود هم روی اقتباسی از رمان نادیا اثر آندره برتون کار کنم که یک رمان معروف سوررئالیستی است.
این کارگردان بیان کرد: نگارش این نمایشنامه حاصل یکسال و نیم مطالعه شبانه روزی در زمینه سوررئالیسم و ارتباط و نزدیکی این سبک با تئاتر عروسکی را بیان میکند و من به دنبال رابطه ای بودم که عروسک گردان با عروسک دارد.
ارتباط عروسک گردان با عروسک
مهربانیکتا اظهار کرد: به نظر من ارتباط آندره برتون با نادیا شبیه به ارتباط یک عروسک گردان با عروسکش است. در حالیکه حالا به این شکل ببینیم که یک جاهایی این عروسک که حالا نامش نادیاست طناب هایش را پاره میکند و میخواهد خودش باشد. انگاری نادیا در تقابلیست بین بودن و نیستی و گویی ما همیشه بین زندگی و مرگ حرکت میکنیم.
او مطرح کرد: دوست داشتم در این نمایش تا جایی از قصه را من بگویم و بخش دیگر در ناخودآگاه تماشاگر شکل بگیرد و روایت در ذهن تماشاگر ادامه دار باشد و کامل شود برای همین از صحنههایی کوتاه و تکه تکه استفاده کردم.
نویسنده و کارگردان نمایش «نادیا» خاطرنشان کرد: داستان از جایی شروع میشود که از نادیا پرسیده میشود تو که هستی؟ و او جواب میدهد من یک روح سرگردانم، انگار که برتون تمام مدت در این اثر به دنبال بخشی از هویت خودش است مثل رابطه عروسک گردان با عروسک که انگار جانبخشی به یک عروسک میکند ولی خود عروسکگردان هم صاحب هویت میشود. برتون در رودرروییاش با نادیا به دنبال کامل شدن خودش است.
این نویسنده ادامه داد: در اجرای نمایش «نادیا» دو شخصیت روی صحنه داریم و جاهایی عروسک در اجرا استفاده میشود. در اصل نگاه من به شخصیت نادیا نگاهی است که میتوان به یک عروسک داشت؛ عروسکی که میتواند پر شور باشد، بی احساس باشد و فقط به تکرار دیالوگهایش بپردازد. او غمگین میشود، شاد میشود اما فقط به اندازه یک عروسک.
غزاله مهربانیکتا مطرح کرد: من دو بازیگر در کار دارم با نام های نادیا و آندرهبرتون و جاهایی از عروسک به عنوان یک شی استفاده میکنم و بازیگر نادیا که خودم نقش آن را بازی میکنم برای من هویت یک شی سوررئالیستی دارد. در نظر من نادیا چیزی فرازمینی و چیزی بین جنون و عقل است و از نظر من برتون نماینده عقل و نادیا نماینده خیال است.
این کارگردان اظهار کرد: «نادیا» سیال است و من به دنبال تلفیق جهان آندره برتون با نگاه شخصی خودم بودم. من چیزی از رمان «نادیا» گرفتم و آن را با جهان شخصی خودم درهم آمیختم و اثر تازه ای خلق کردم و تمام تلاشم را کردم تا کار براساس نگاه سوررئال ها جلو بروم و ارتباط مداوم بین خودآگاه و ناخودآگاه که باید در درون تماشاگر اتفاق بیفتد در کار به نمایش درآید.
نویسنده و کارگردان «نادیا» با اشاره به نگارش این متن عنوان کرد: خلق این این نمایشنامه یک سال و چندی در بین مطالعه و زیست من در جریان بود و در یک شب ناگهان نگاه می کنی و می بینی همه چیز دارد خلق میشود و کنار هم قرار میگیرد و خودت را صاحب یک نمایشنامه می بینی. در این بین دو ترجمه فارسی از رمان ناریا به ترجمه کاوه میرعباسی و عباس پژمان را مطالعه کردم و به کمک اصغر نوری بخش هایی از رمان را از روی متن اصلی فرانسوی آن بازخوانی کردیم.
او درباره تمرین های نمایش «نادیا» گفت: برای تمرین بهتر است بگویم من با «نادیا» زندگی کردم حتی زمانی که تمرین نداشتیم لحظه ای از او دور نمی شدم.
مهربانیکتا ادامه داد: سوررئالیسم برای من محبوب ترین مکتب در تمام مکاتب ادبی و هنری اس. وقتی رمان «نادیا» را خواندم فکر کردم که این رمان همان چیزی است که جهان عروسکی و سوررئالی که مدنظر دارم با آن به تصویر کشیده می شود.
این کارگردان توضیح داد: انتخاب متن سوررئال برای کار بخش سختی بود ولی فکر می کنم چیزی که از درون آدمی میآید با آدمها هم همانقدر درونی ارتباط میگیرد و تاکنون که بازخوردها به نظر من خیلی خوب بوده است و جالب است که مخاطبان با کار ارتباط خوبی گرفته اند. این ریسک است که ما بخواهیم از یک زن شاعر در جهانی که همه چیزش رئالیستی است حرف بزنیم شاید باب میل خیلی از افراد نباشد اما فکر می کنم «نادیا» آدم های هم حس خودش را جذب می کند و این قشنگ ترین حس ممکن بود که در این شبهای اجرا تجربهاش میکنیم.
غزاله مهربانیکتا در پایان گفت: کار کردن در شرایط کرونا خیلی سخت و ریسک بزرگی برای همه عوامل گروه است ولی انسان با شرایطی که دارد زیست می کند و با آن جلو میرود و به هرحال کرونا اکنون بخشی از زندگی ماست ما نمیتوانیم تئاتر نسازیم یا تئاتر نبینیم چون بخشی از ما گم میشود و هیچ چیزی غیر از عشق به تئاتر همه ما را دور هم جمع کرده است.
نگار امیری
انتهای پیام/
There are no comments yet