به گزارش خبرنگار سینمایی صبا، شهاب حسینی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون با انتشار ویدیویی خطاب به مخاطبانش، به ارایه گزارشی درباره فعالیت هنری خود پرداخت و در آستانه سال نو، از تغییرات حرفهای خود گفت. او این ویدیوی ۲۱ دقیقهای را که با بیانی سنگین و ابهامآمیز همراه است، یادداشتی شفاهی خوانده است.
حسینی در ابتدای این ویدیو گفت: در روند سینما از آغاز در پی فتح قله آن بودم، غافل از آن که در پس هر قلهای، قلهای دیگر است. شاید اگر تیتروار بخواهم به آن اشارهای داشته باشم، قله را در ابتدا سطح اول بازیگری، کارگردانی، فیلمسازی به معنای تهیه شرایط تولید آثار خوب و سطح اول اطلاعرسانی در روند ارایه و پخش آثار به بستر جامعه مد نظر داشتم که شاید در سینما دستیابی به آن را موفقیت بهثبترسیده برای هر سینماگر دانست.
او افزود: اما چنین نبود. قله دیگری پس از آن، خود را نمایان کرد. قله رفیع تماشاگر بودن. سلاطینی که تمام فعالیتهای ریز و درشت ما در جهت ارایه دستمایهای درخور به پیشگاهشان و جلب توجه و رضایت آنان معنا مییابد. چه بسا پشتم لرزید وقتی دریافتم حقیقت بزرگتر آن است که ذات اقدس یگانه پروردگار، سرآمد تمام تماشاگران است و ناظر بر آن بخش از عملکرد ما که از دیده تماشاگران زمینی ما پنهان است.
این بازیگر ادامه داد: پس نقطه اوج تعالی حرفهای خود را در دستیابی به جایگاه شخیص و رفیع تماشاگر یافتم. تماشاگری که فارغ از تعلق به هریک از اقشار فکری جامعه، همین که با پرداخت بهایی از عمر گرانمایه خود به تماشای اثرم مینشیند، مرا مرهون لطف و رهین منت خود کرده است. چراکه از زمان غیرقابل بازگشت خود برای این رعیت کوچک خدا هزینه میکند. پس نقطه اوج تعالی حرفهای خود را در تبدیل شدن به تماشاگری باهوش، موشکاف و اصطلاحا حرفهای یافتم.
شهاب حسینی بیان کرد: پس از این کشف، دیگر هیچگاه به عنوان بازیگر یا کارگردان یا اثرگذار وارد صحنه نشدم، بلکه به عنوان مخاطبی جوینده و پرسشگر در پروژهها حاضر شدم.
داور چهلمین جشنواره فیلم فجر اظهار کرد: پذیرفتن وکالت حق مخاطب به صورت خویش فرما، روش مرا در مواردی در تضاد با دیدگاه حرفهای دیگران قرار داد و از آن روز بر شمار معترضان و حتی دشمنانم در این حرفه افزود. به حدی که به انواع کارشکنیها متهم شدم و در پس هر ارادهای برای همکاری با بنده، شبکهای منظم از بنده، در اشاعه تصویری هولناک از بنده و ایجاد لطمه و ضربه به قرارداد موجود، از آنچه میتوانستند، فروگذار نکردند. غافل از آن که عزت و ذلت تنها در دستان صاحب اوست.
حسینی تاکید کرد: خدمت تمام دشمنان گرامیام، بنده بیش از یک دهه است که خود به فکر کنارهگیری از حرفهای هستم که ابتدا در آن در باغ سبز نشان میدهند و پس از آن شما را به وادی خارستان میکشانند. پس برای حذف بنده، زیاد خود را به زحمت نیفکنید، این کوچک، خود دیرزمانی است که به دنبال راه نجات است.
او توضیح داد: چرا؟ آیا اشکال در ذات این حرفه است؟ ابدا. سینما حرفهای بسیار عمیق و مقدس است که در آن میتوان مولد حماسه در اندیشه مخاطب بود. حرفهای که اگر تکنیک و روش آن در زمان تمام پیامبران و اولیای خدا وجود داشت، شاید بهترین وسیله انتقال پیام برای منقلب کردن دلها و راهنماییشان به سوی حقیقت بود.
این سینماگر گفت: این خود بیش از رویایی شیرین برای بنده نبوده که در معدود دفعاتی، شاید به آن کمی نزدیک شده باشیم، اما در باقی مواقع تنها غم نان و ارتزاق، رنگی بر روزمرگی و گذران عمر و اگر دست داد، صید و شکاری منظور نظر بوده. برای این ادعا، مشاهدات و مستندات بسیار دارم. این تلقی با ذات این هنر همخوانی ندارد. نهتنها در این سرزمین که در هیچکجای دنیا.
شهاب حسینی بیان کرد: مشکل اساسی این حرفه در نظر این بنده جوینده، اینطور فهم شد که اصل مشکل از دو گونه نگاه کاملا متفاوت به این حرفه در ایران عزیز من نشات گرفته است. وجود دو گونه کاملا متضاد در یک عرصه بدون وجود نقطه متعادل و توازنبخش در میان آنان. این دو گروه عبارتاند از متخصصان غیرمتعهد و متعهدان غیرمتخصص که هرکدام سعی در نواختن تنها ساز خود دارند، بدون در نظر گرفتن شان شخیص مخاطب.
او افزود: در حالی که تعهد به انجام بینقص کار برای ارایه کار به مخاطب و خدای مخاطب، شاید چاره دسته اول و تعامل با متخصصین امر و مخاطبشناس و دعوت از ایشان برای همکاری در جهت نیل به انتقال مفاهیم و معانی عظیم به قلب مخاطب، بر اساس استانداردهای مورد نظر وی، شاید چاره کار دسته دوم باشد.
این بازیگر سینما ادامه داد: به چه دلیل؟ جلوگیری از معدوم شدن همه سرمایههایی که اگر در راههای دیگر نیازهای عمیق و بنیادی جامعه صرف شود، به مراتب مفیدتر و مشکلگشاتر خواهد بود.
او گفت: میگویند شهاب حسینی بداخلاق است. تصحیح میکنم. از آنچه در حرفه خود میبینم، خشمگینم. متاسفانه به قول فرمایش مولا علی(ع) خشم کلید هر بدیست. میگویند اهل غیبت است. میپذیرم و شرمسارم و اذعان دارم که روشم اشتباه بودم.
حسینی اضافه کرد: اگر آلوده شدم، با این نیت بوده که به گوش شخص مورد نظر برسد تا حتیالامکان سر راه هم قرار نگیریم. اساسا خاصیت فضای این حرفه همین است. اگر هر راه دیگری بود که میشد انسان دیگران را در جریان نظر خود نسبت به آنان قرار دهد، من حتما آن راه را انتخاب میکردم.
این ستاره سینما تصریح کرد: با این حال در این لحظه از کرده خود ابراز پشیمانی کرده و توبه میکنم و راه دیگری را جهت نقد دنیای اطراف خواهم جست.
شهاب حسینی در این ویدیو بیان کرد: سخنی با همکاران عزیزم. در مرز ۵۰ سالگی، خود را در بسیاری از اموری که میبایست به آن میپرداختم و زمانش را صرف سینما کردهام، به شدت جامانده از قافله میبینم. بنابراین مشتاقم ادامه مسیر را در یافتههای خود، در قالب نوشتار، کارگردانی و بازیگری جاری و اجرا کنم و اساسا دیگر علاقه چندانی به حضور در پروژه دیگران ندارم، مگر آن که معنای این سروده زیبا در پیشنهاد همکاری ایشان متجلی باشد.
او سپس این شعر را از مولانا خواند: حیلت رها کن عاشقا، دیوانه شو، دیوانه شو/ و اندر دل آتش درآ، پروانه شو، پروانه شو
هم خویش را بیگانه کن، هم خانه را ویرانه کن/ وآنگه بیا با عاشقان همخانه شو، همخانه شو
باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی/ گر سوی مستان میروی، مستانه شو، مستانه شو
او تاکید کرد: اگر غیر از این است، تقاضای این بنده کوچک و حقیر این است که بنده را معاف بفرمایید و اساسا برای پروژههای خودتان، دیگر سراغ من نیایید.
شهاب حسینی در بخش پایانی سخنان خود گفت: اینجانب سیدشهابالدین حسینی در این لحظه با قلبی آکنده از اطمینان و امید، اعلام میکنم که از این پس نه تنها اسما بلکه رسما و قلبا به دین جدم آقا امام حسین بن علی(ع) گرویدم و سوگند یاد میکنم که تنها در راه و مرام او بکوشم و همانا در زندگی، همواره در جهل که نشانه کفر است و در برابر جاهل که حامل روح کافر است و در برابر جهالت که تجسم عینی رذالت است، تا آخرین دم ایستادگی کنم، در هر لباس و کسوت و منصبی که نمود کند. با استناد به فرموده مولایم آقا امام حسین(ع) مبنی بر این که اگر دین ندارید، آزاده باشید، در راه نیل به دین ناب ایشان در طول عمر همواره مشق آزادگی کنم.
او این ویدیوی بلند را با شعری از مولانا و قرائت سوره کافرون به پایان رساند.
انتهای پیام/
There are no comments yet