به گزارش خبرنگار تجسمی صبا، ۷ آوریل در تقویم جهانی مصادف است با روز جهانی کارتون و کاریکاتور و هین بهانه کافی بود تا به سراغ احمد عربانی یکی از استادان حوزه کاریکاتور کشور برویم. مردی که حدود نیم قرن کاریکاتور کشیده است در ابتدا درباره اوضاع کاریکاتور در کشور ما چنین گفت: درباره وضعیت کارتون و کاریکاتور در کشورمان اگر بخواهم صحبت کنم، باید بگویم که رو به افول است. پیشترها مثلا در دهه ۷۰ – ۸۰ به یاد دارم که این حوزه پررونقتر بود و خصوصا با آمدن نشریاتی مانند «گلآقا» و روزنامههایی که یک ستون خود را به کاریکاتور طنز اختصاص میدادند، جوانان در این حوزه پویاتر و امیدوارتر بودند و بازار گرمی داشت.
او ادامه داد: از زمانی که شبکههای مجازی رونق پیدا کردند و محکم به جلو آمدند به همان نسبت روزنامههای کاغذی ما عقبنشینی کردند و درنتیجه دیگر آن حمایت لازم از کاریکاتور صورت نگرفت، البته باید گفت که جرات و جسارت سردبیرهای مطبوعات نیز کم شده است. من شخصا بارها با این موضوع مواجه شدم که سوژههایی که درون خود مفهومی انتقادی داشتند، سردبیر میگفت که «نمیتوانیم این کاریکاتور را منتشر کنیم».
این هنرمند پیشکسوت با بیان اینکه از حوزه کاریکاتور کنار کشده است، بیان کرد: وقتی این مسائل را دیدم دلیلی شد که پس از پنجاه سال فعالیت کنار بکشم زیرا اینگونه فعالیت کردن برای من لذتی نداشت. کاریکاتوری که حرف و جانی برای گفتن نداشته باشد، تصویرسازی است. چیزی که اکنون بعضی روزنامهها چاپ میکنند؛ نه خاصیتی دارد و نه حرفی برای گفتن و صرفا یک تصویر است گه گوشهای از روزنامه را پر کرده است.
او در ادامه درباره فعالیتهای هنری خود تصریح کرد: گاهی سوژه هایی به نظرم می رسد و طبق عادت آنها را می کشم و در اینستاگرام خود به نمایش می گذارم زیرا با نشریهای همکاری ندارم. از این طریق سعی کردم هنوز خودم را در عرصه کاریکاتور زنده و فعال نشان دهم اما فعالیت عمده من در حوزه انیمیشن است و انیمیشن های کوتاه می سازم در همین راستا پیشتر با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان همکاری میکردم اما حالا در مرکز سینمای مستند و تجربی فیلم انیمیشن کوتاه می سازم.
این کاریکاتوریست با اشاره به فعالیت هنرمندان این حوزه اظهار کرد: به نظر من اوضاع کلی کاریکاتور ما خصوصا در حوزه مطبوعات جالب نیست اما برخی دوستان و هنرمندان همچنان فعالیتهای خوبی در این زمینه دارند و گاهی نمایشگاهی هم از آثار خود برگزار میکنند مانند دوستم، استادم زنده یاد کامبیز درمبخش که بسیار فعال بود و چراغی سر راه ما کاریکاتوریستها بود که در فقدان او فقط باید بگویم که متاسفم!
او در ادامه به بیان خاطررهای از زندهیاد کامبیز درمبخش پرداخت و گفت: من با آقای درمبخش خاطرات زیادی دارم و بسیار از وجود او بهره بردم. از همان زمان قدیم که در روزنامه «توفیق» فعالیت داشتند من به کارهای او علاقه خاصی داشتم البته استادان دیگری هم در آن زمان حضور داشتند اما من بیشتر به سمت خط و فضاسازی آقای درمبخش در روزنامه «توفیق» گرایش داشتم تا اینکه درنهایت خودم هم عضو هیات تحریریه آنجا شدم. در مقطعی استاد به دلیل اختلافاتی از روزنامه «توفیق» به مجله «کاریکاتور» رفتند تا اینکه روزنامه را بستند و من با یک دنیا ذوق و شوق برای فعالیت در حوزه کاریکاتور بیکار شدم. روزی در خیابان فردوسی میرفتم که اتفاقی آقای درمبخش را دیدم. با من سلام و احوالپرسی گرمی کردند و گفتند: «چه کار می کنی؟» و من هم جواب دادم: «بیکارم» که گفتند: «خب چرا نمیآیی پیش ما؟» و همانجا من را به ساختمان مجله «کاریکتور» برد. در آن زمان در سن ۲۰-۲۱ سال بسیار تحت تاثیر فضای روزنامه «توفیق» بودم که مجله «کاریکاتور» آن فضا را نداشت و به همین دلیل دوستش نداشتم اما چون کاریکاتور عشق من بود و بزرگان این رشته در آنجا بودند و فضایی وجود داشت که میتوانستم کار کنم، درنتیجه راضی شدم که در مجله بمانم و کار خودم را بکنم.
این کارتونیست اضافه کرد: در نهایت به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان رفتم و پس از انقلاب اولین انیمیشن مستقل خود را به نام «تبر» ساختم.
احمد عربانی در پایان این گفتگو با اشاره به دوسالانه کاریکاتور که سالهاست تعطیل شده است، خاطرنشان کرد: در آن زمان شاهد اتفاقات خوب در حوزه کاریکاتور بودیم به طور مثال چاپ مجله «کیهان کاریکاتور» که مجله خوب و آموزندهای بود و من هم همه جلدهای آن را جمعآوری میکردم و به موازات آن آقای مسعود شجاعی طباطبایی و دوستانشان در خانه کاریکاتور دوسالانه کاریکاتور تهران را برگزار می کردند اما متاسفانه همیشه این مشکل وجود دارد که وقتی عدهای دور هم جمع میشوند اختلافاتی پیش میآید، سلیقه های مختلف مطرح می شود، باندبازی و … که همین مسائل منجر به تعطیلی دوسالانه کاریکاتور شد. دوسالانه فضای خوبی بود برای جوانان این حوزه که در مطبوعات حضور نداشتند و به این بهانه امکان فعالیت پیدا میکردند و سر شوق می آمدند. همچنین کلاسهایی هم دایر میشد که خود من هم در آنها تدریس میکردم و از هنرجویان حمایت می شد تا در جشنواره های خارجی شرکت کنند و بالاخره چراغی روشن در کاریکاتور کشور بود که اکنون کم رنگ شده است.
ندا زنگینه
انتهای پیام/
There are no comments yet