هنوز به آنچه حقم است نرسیدم | پایگاه خبری صبا
امروز ۲ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۱۱:۴۵
امیرعلی دانایی در گفت‌وگو با «صبا»:

هنوز به آنچه حقم است نرسیدم

جایزه آسیاپاسیفیک جواب کسانی است که در داخل کشور اصلا این فیلم را ندیدند. من با وجود کارهای مهمی که بازی کردم اما هنوز به آنچه حقم است نرسیدم.

امیرعلی دانایی همواره در این
سال‌ها آهسته و پیوسته در دنیای سینما فعالیت داشته و جزو معدود بازیگران کم‌حاشیه
است که در انتخاب‌‌هایش کمتر دچار اشتباه شده است. او با نقشی سنگین در سریال
ماندگار «کلاه پهلوی» به عرصه بازیگری آمد و پس از سال‌ها فعالیت و ایفای نقش‌‌های
متفاوت با فیلم «انزوا» بیش از پیش قالب و تصویر ذهنی مخاطب نسبت به خودش را شکست.
او چند روز پیش موفق شد برای بازی در فیلم «آپاندیس» جایزه جشنواره آسیاپاسیفیک را
از آن خود کند و نقطه عطف دیگری را در کارنامه خود رقم بزند. به همین بهانه با او
گپ‌وگفت مفصلی داشتیم که در ادامه می‌خوانید.

شما در کارهای بسیار خوبی بازی کردید و یا به‌نوعی
با کارگردانان مطرحی همکاری داشتید، بعد از سریال «کلاه پهلوی» که شما را معرفی
کرد تصور می‌شد اتفاقات به‌مراتب بهتری برایتان بیفتد. نمی‌گویم اتفاقات خوبی رخ
نداد اما می‌توانست بهتر از این‌ها باشد و یا بعد از دو فیلم سینمایی «انزوا» و
«آپاندیس» که کاملا حضور متفاوت و تاثیرگذاری داشتید. چقدر خودتان از مسیری که طی
کردید و موقعیتی که دارید راضی هستید و فکر می‌کنید چقدر مناسبات سینما در مسیرتان
تاثیرگذار بود؟

یادی کنم از سیدضیاءالدین دری؛ کارگردانی که برای اولین بار
مرا وارد عرصه بازیگری کرد و خیلی چیزها را از او آموختم، من هم توقع دیگری از «کلاه
پهلوی» داشتم و فکر می‌کردم اتفاقات دیگری را رقم بزند به همین خاطر در طول
فیلمبرداری «کلاه پهلوی» یعنی چیزی حدود هفت سال با وجود پیشنهادات متعدد اما حضور
در هیچ کار را نپذیرفتم به‌جز فیلم کمدی «سه درجه تب» که امروز معتقدم از ۸۰درصد
کمدی‌‌های میلیاردی که در حال حاضر روی پرده می‌رود فیلم بهتری است ولی نتیجه آن
فیلم باعث شد احساس کنم بازی کردن نقش‌‌های این جنس از فیلمنامه خیلی برای من
مناسب نیست. دلیل آن هم این بود که وقتی خدا خواست و آقای دری به من این فرصت را
داد تا نقش اصلی یکی از سریال‌های بزرگ تلویزیون باشم این اتفاق مسئولیت من را به‌عنوان
بازیگر سنگین و سنگین‌تر می‌کند. همه این دلایل باعث شد، من سال‌ها منتظر بمانم تا
سریال «کلاه پهلوی» پخش شود. در آن زمان رسانه‌‌ها و کسانی که حتی کار را ندیده
بودند نقد‌‌هایی بر این سریال نوشتند، به هر حال آن زمان مثل حال حاضر نبود و
روابط عمومی برای این سریال به‌صورت قوی وجود نداشت و این خودش ضربه‌زننده بود. از
سوی دیگر این سریال دست روی مقطع حساس کشف حجاب توسط رضا پهلوی گذاشته بود و طرح
همین موضوع در وهله اول می‌توانست جریان منفی را ایجاد کند البته من معتقدم سریال «کلاه
پهلوی» تنها مجموعه‌ای است که اگر نقاط تاریک یک دوره تاریخی را نشان داده، به
نقاط روشن آن نیز پرداخته است. این سریال بازپخشی نداشت به قول خود آقای دری «کیف
انگلیسی» در بازپخش دیده شد اما این فرصت برای «کلاه پهلوی» رخ نداد. فارغ از همه
این‌ها پخش این سریال، هفته‌ای یک شب بود، تلویزیون به‌خاطر اتفاقات سیاسی آن سال‌ها
بخشی از مخاطب خود را از دست داده بود و مردم شرایط اجتماعی و اقتصادی مناسبی
نداشتند. همه این‌ها دست به دست هم می‌دهد تا نتوانیم مردم را بیش از آن برای
تماشای یک سریال هفتگی ترغیب کنیم. البته من نمی‌گویم که سریال «کلاه پهلوی» دیده
نشد، اتفاقا دیده شد اما معتقدم ۵۰درصد حق مطلب در مورد آن ادا شد. اما بعد از
سریال «کلاه پهلوی» این انتظار وجود داشت که اگر من وارد سینما شوم اتفاقات خوبی
برایم خواهد افتاد و من هم به این مسئله امید داشتم اما سینما این‌طور نیست. من
برای «قلاده‌‌های طلا» قرارداد بستم اما رفتم پول را پس دادم و گفتم بازی نمی‌کنم
همان موقع با آقای شریفی‌نیا در رابطه با این موضوع مکالمه‌ای داشتم و گفتم می‌خواهم
راه خودم را بروم، آقای شریفی‌نیا گفت: سینما این‌جوری نیست! الان حرف آن روزشان
را می‌فهمم. وقتی کارت دیده می‌شود و اتفاقا از یک پروژه بزرگی مثل «کلاه پهلوی»
می‌آیی اول می‌خواهند خرابت کنند، زیر پایت را خالی کنند، یک عده باج می‌خواهند.
من از راه سالم وارد این حرفه شدم و حاضر نبودم تن بدهم به چنین چیزی! حضور در
تئاتر ایوب آقاخانی بابی شد تا در فیلم «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» آقای افخمی
بازی کنم و بعد از آن در «اشباح» ساخته آقای مهرجویی. حضورم در این فیلم به‌واسطه
نه رانت بوده، نه باند و نه پول. من به‌خاطر همه پروژه‌‌هایی که بازی کردم دستمزد
گرفتم.

شما در کارنامه‌تان نقش‌‌های متفاوتی بازی
کردید اما در «انزوا» قالب و آن تصویری که مخاطب از شما داشت را کاملا شکستید و یک
نقطه عطفی در کارنامه‌تان به حساب می‌آید. بعد از «انزوا» شرایط برایتان چگونه شد؟

هیچ‌کدام از نقش‌‌هایی که من تا به امروز بازی کردم شبیه به
هم نیست مثلا نقشم در «آپاندیس» یا «انزوا» هیچ ربطی به کاراکتر‌‌های دیگری که
بازی کردم ندارد. عده‌ای درباره من می‌گفتند امیرعلی دانایی فقط باید برود نقش بچه
خوشگل و خوش‌تیپ بازی کند. اما «انزوا» و یا «آپاندیس» هیچ‌کدام این‌طور نبود.
حتما شما هم می‌دانید سالی که «انزوا» در جشنواره حاضر بود چه اتفاقاتی افتاد.
البته من اصلا نمی‌خواهم درباره آن اتفاقات حرفی بزنم. با این همه بعد از فیلم «انزوا»
پیشنهادات بسیاری داشتم اما کارم سخت‌تر شده و خودم نیز دوست دارم نقش خوب و درجه‌یکی
بازی کنم.

جایزه‌ای که شما در جشنواره آسیاپاسیفیک گرفتید
جزو مهم‌ترین جوایز سینمایی است اما آن‌طور که باید و شاید در رسانه‌‌های داخلی بازتاب
نداشت. درصورتی‌که کوچک‌ترین درخشش جهانی سینمای ایران همواره مورد توجه قرار می‌گیرد!

جایزه آسیاپاسیفیک یکی از مهم‌ترین جوایز سینمایی بوده و
این جشنواره مهم‌ترین جشنواره آسیایی است اما خبر جایزه من در رسانه‌‌ها هیچ
بازتابی نداشت، امیرعلی دانایی نه آقای ایکس، این جایزه برای کشور ما یک افتخار
است، این‌که ما به این اتفاق نمی‌پردازیم یک معضل است. این جایزه مهم‌تر است یا یک
جشن داخلی؟ فیلم «آپاندیس» در جشنواره مونترال جایزه دریافت کرد اما برای آن در
جشنواره‌‌های داخلی اتفاقی نیفتاد به‌جای آن به یک فیلم که در بخش جانبی یک
جشنواره خارجی دیده شده بود پرداختند. این میزان از باندبازی برای من عجیب و غریب
است. بعد از گرفتن این جایزه و اتفاقات و بی‌توجهی‌‌ها کسی به من گفت لابد کار
کردی؟ حقیقتا من جز این‌که سرم به کار خودم بوده کاری نکردم. البته گلایه‌ای هم
ندارم آن‌قدر پوست‌کلفت شدم که برایم مهم نیست. این جایزه جواب کسانی است که در
داخل کشور اصلا این فیلم را ندیدند. من با وجود کارهای مهمی که بازی کردم اما هنوز
به آنچه حقم است نرسیدم.

جشن و جشنواره‌‌ها در کشور ما خیلی تعیین‌کننده
و متر و معیار است، فکر می‌کنید باتوجه به این اتفاقات، گرفتن این جایزه تاثیری در
آینده حرفه‌ای شما دارد و یا از شدت این بی‌توجهی‌‌ها می‌کاهد؟

اتفاقا امروز داشتم به این مسئله فکر می‌کردم و به نظرم اوضاع
بدتر از این هم خواهد شد، یک بازیگر باید چه کار کند؟ من در «انزوا» تمام
ساختارهای بدنی، بیانی و… خودم را شکستم. تجربه ازدواج و پدر بودن ندارم اما نقش
پدر دو بچه را بازی کردم اما با این همه خودتان نتیجه را می‌بینید.

وزنه فیلم‌های اجتماعی کارنامه کاری شما به‌مراتب
سنگین‌تر از کمدی آن است و تنها یک تجربه حضور در فیلم کمدی داشتید آن هم کاری که
در دسته کارهای کمدی تجاری قرار می‌گیرد. قصد ندارید دوباره آن فضا را تجربه کنید؟

تا مدت‌‌ها پرهیز می‌کردم از این‌که در مورد «سه درجه تب»
صحبت کنم اما اشتباه می‌کردم، خیلی از مردم حتی من را با آن فیلم می‌شناسند. چند
بار پیشنهاد بازی در فیلم کمدی داشتم اما به‌خاطر این‌که فیلمنامه آن‌ها را
نپسندیدم، قبول نکردم. اگر پیشنهاد خوب کمدی با فیلمنامه‌ای قوی داشته باشم به‌شدت
علاقه دارم دوباره آن فضا را تجربه کنم و توانایی آن را نیز دارم.

ما بازیگرانی داریم که ضمانت گیشه سینما هستند
و البته این برچسب بدی هم نیست. فکر می‌کنید امیرعلی دانایی چقدر می‌تواند بازیگر
گیشه‌ای به معنای خوب باشد؟

حتما می‌توانم، اما باید بیشتر کار کنم و کمی از وسواسم در
این مورد که فکر می‌کنم حتما باید فیلمنامه و نقش خوب بازی کنم، دست بردارم. اگر
به همین شیوه که تا به امروز آمدم ادامه دهم طول می‌کشد. من خیلی زودتر می‌توانستم
این کار را انجام دهم، من وقتی «کلاه پهلوی» را داشتم بیست بیلبورد تبلیغاتی از من
در شهر بود، به‌لحاظ حجم تبلیغات رکورد دارم، همه این‌ها می‌توانست تاثیرگذار باشد
اما من ژانر و فضا را عوض کردم. بعد از «کلاه پهلوی» در فیلم‌های اجتماعی بازی
کردم. امروز فیلم‌های اجتماعی اساسا نمی‌فروشند. البته این نکته هم بگویم که خیلی
اعتقاد ندارم که بازیگر می‌تواند در فروش تاثیرگذار باشد در حال حاضر در سینما پخش
است که تصمیم می‌گیرد چه فیلمی بفروشد و چه فیلمی نفروشد. پیش‌بینی می‌شد «انزوا» فروش دو یا سه میلیاردی داشته باشد اما سانس‌‌ها
و سالن‌‌های کم و بدی به فیلم اختصاص دادند و همین باعث شد این فیلم فروش آن‌چنان
خوبی نداشته باشد. به نظر من در بهترین حالت یک بازیگر می‌تواند در فروش ۱۰درصد
تاثیرگذار باشد اگر فیلمی خوب اکران شد می‌فروشد.

شما پیش از ورود به عرصه بازیگری در عرصه
مدلینگ و تبلیغات فعالیت داشتید، دیگر دغدغه فعالیت در آن فضا را ندارید؟

دغدغه این را دارم که در حال حاضر دکترا بخوانم، دغدغه‌ام نیست
که کار مدلینگ و یا تبلیغات انجام دهم اما همچنان فیزیک خودم را حفظ کرده‌ام و اگر
پیشنهاد خوب با شرایط مناسب باشم قبول می‌کنم. وقتی از مدلینگ می‌آیی به بازیگری
قدم بزرگی برداشتی و آدم نباید بازگشت به عقب کند. البته این‌که یک بازیگر کار
مدلینگ هم انجام دهد اصلا بد نیست اما مدلینگ به‌صورت حرفه‌ای در ایران وجود ندارد
و سن من هم دیگر مناسب نیست. پیشنهاد بسیار خوبی در این زمینه در سال۸۷ از سوی یکی
از معتبرترین برند‌‌های جهانی داشتم اما چون باید همه چیز را رها می‌کردم و می‌رفتم
و در آن زمان مشغول «کلاه پهلوی» بودم، نپذیرفتم.

 

ملیکا مومنی‌راد

There are no comments yet


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۹/۰۱۴/۹۱۳/۴۰۰
  • زودپز
    ۱۶۹/۶۹۳/۰۲۰/۰۰۰
  • تمساح خونی
    ۱۶۸/۲۸۰/۴۲۷/۲۵۰
  • مست عشق
    ۱۲۰/۲۹۹/۷۲۰/۷۵۰
  • پول و پارتی
    ۹۰/۰۰۰/۳۵۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • صبحانه با زرافه‌ها
    ۶۳/۶۲۰/۱۵۶/۵۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۴۷/۸۶۸/۱۴۹/۵۰۰
  • قیف
    ۲۷/۰۲۷/۶۵۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۴/۳۷۶/۴۱۳/۶۰۰
  • قلب رقه
    ۱۳/۴۹۵/۱۴۱/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۲/۳۹۲/۰۶۱/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۶۱۵/۹۴۸/۵۰۰
  • باغ کیانوش
    ۵/۸۴۱/۳۳۹/۰۰۰
  • شنگول منگول
    ۹۹۳/۸۸۰/۰۰۰
  • استاد
    ۹۹۲/۹۳۰/۰۰۰
  • سه‌جلد
    ۳۷۶/۰۳۰/۰۰۰
  • نبودنت
    ۲۴۲/۰۲۰/۰۰۰
  • شبگرد
    ۱۷۹/۹۶۰/۰۰۰