در «شعلهور»
مصداق چنین موضوعی در قالب سر و سرگردانی شخصیتی مچاله و شکست خورده دنبال میشود که
از مسئولیت پدرانهاش شانه خالی کرده و همچون پسرش همچنان درگیر بحران هویت و گرفتار
احساسات نوجوانی است. این حرفها موضوع تازه و بدیعی نیستند اما در «شعلهور» با
هماهنگی میزانسن و قصه به مفهوم تازهای میرسد که از آن میتوان با عنوان تقلای
بلوغ اسم برد، تقلا و تکاپویی که در ریتم درونی و بیرونی اثر مشهود است؛ از سویی
دیگر خود جغرافیا به استعارهای از درون شخصیت بدل شده است. صرف نظر از اینها
حمید نعمتاله خوب بلد است فاصله کژدار و مریزی میان قهرمان فیلم و مخاطبش برقرار
کند، فاصلهای که در موزانهای دقیق هم همدلی و همراهی را به دنبال دارد و هم
تحلیل و قضاوت را که همین موزانه، فضای کنایی و شوخ طبعی گزندهای ایجاد کرده است
که از مولفههای سینمای او به حساب میآید. «شعله ور» را ببینید که فیلمهایی با
این فرم روان روایی غنیمت است.