نمایش «تناسخ ۳ تا ۳۵تومن» با نویسندگی و کارگردانی امیرعلی
نبویان از ۲۷تیرماه ساعت۲۰ دوره اجرایی خود را در سالن شماره۲ تماشاخانه پالیز آغاز کرده است. در این نمایش ۷۰دقیقهای،
بهار نوروزپور و هومن حاجیعبدالهی به ایفای نقش میپردازند و هدایت هاشمی، کمند امیرسلیمانی،
رویا میرعلمی، بهار کاتوزی، بهاره رهنما، بهادر مالکی و بهرام افشاری بهعنوان
صداپیشه حضور دارند. در خلاصه داستان «تناسخ ۳ تا ۳۵تومن» آمده است: «خداوند فرموده
که هر موجودی فقط یک بار حق زندگی دارد و تناسخ خیالبافی است. با اجازه حضرت باریتعالی
میخواهیم حدود یکساعت خیال ببافیم.» به بهانه این اجرا با امیرعلی نبویان؛ نویسنده و کارگردان اثر، بهار نوروزپور؛
بازیگر، تهیهکننده و طراح صحنه و لباس نمایش و هومن حاجیعبدالهی؛ دیگر بازیگر
نمایش گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
نمایش «تناسخ ۳ تا ۳۵تومن» در ابتدا با شیوهای
کلاسیک و سهپردهای آغاز میشود اما در جریان نمایش مخاطب متوجه میشود با اثری
مدرن مواجه است و حتی مفهوم نمایش سهپردهای را هم بههم میریزد. چه شد که با
این شیوه به روایت داستان پرداختید؟
امیرعلی نبویان: درواقع ما میدانیم نمایش دو پرده است و پرده سوم بهانهای است برای اینکه در
قالب شوخی، کمی هم حرفهای جدی بزنیم! برای پرده سوم، صحبتهای بسیار زیادی شکل
گرفت؛ یکی از نکاتی که در این بخش برای ما اهمیت داشت، ریتم نمایش بود. باید به
این نکته فکر میکردیم که در دقیقه پنجاه یا شصت نمایش، مخاطب ما چه میزان علاقه
به نشستن روی صندلی و دنبال کردن نمایش دارد؟ برای نمایش، پرده سوم نوشته شده بود
اما تصمیم گرفتیم بهسراغ آن نرویم و به این شکلی که دیدید نمایش را اجرا کنیم چون
احساس کردیم به ریتم نمایش لطمه میزند. از سویی دیگر احساس میکنم این پایان، بهلحاظ
مفهومی اتفاق بهتری است.
سادگی رمز موفقیت طراحی صحنه
و لباس
شاهد هستیم لباسهای شخصیت «صفر» باتوجه به
المانهای ۱۲۵سال قبل طراحی شده است اما در طراحی لباس موجود بعدی و همچنین مدیر
شرکت، شاهد نوعی بیزمانی و بیمکانی هستیم. چگونه این دو نوع طراحی متفاوت را پیش
بردید؟
بهار نوروزپور: پرده اول، تکلیفش مشخص بود چون داستان نمایش در یک دوره تاریخی مشخص روایت میشد
و حتی طرح پارچهای که استفاده کردیم؛ یعنی ترمه زربفت از متن نمایش آمده بود که
صاحب کاروانسرا به «صفر» میگوید: «رخت تنت با عامه مردم توفیر داره» در پرده دوم
هم فکرهای متفاوتی داشتیم اما درنهایت به این نتیجه رسیدیم که سادهترین لباسی که
بتواند بهصورت مستقیم نشان دهد شخصیت ما به چه موجودی تبدیل شده است را انتخاب
کنیم.
در طراحی صحنه شاهد حضور ویدئوپروژکشن هستیم که
مکانهای متفاوت اجرایی را به مخاطب منتقل میکند و او را در فضاهای مد نظر نمایش
قرار میدهد. چه شد که تصمیم گرفتید برای فضاسازی از ویدئوپروژکشن استفاده کنید؟
بهار نوروزپور: برای طراحی صحنه اتودهای متفاوتی زدیم اما چون قسمتهای عمده نمایش مونولوگ
است، از ابتدا میخواستیم بهنوعی طراحی را پیش ببریم که صحنه خیلی جلبتوجه نکند.
باتوجه به اینکه زبان نمایش در هر دو اپیزود ثقیل محسوب میشود و درک کلام، تمرکز
بالایی طلب میکند، بایستی طراحیصحنه جزییات چندانی نداشته باشد و مخاطب را متوجه
مونولوگها نگاه دارد. البته میخواستیم فضاسازی نمایش را انجام دهد. بهعنوانمثال
وقتی «صفر» به کاروانسرای عباسی میرسد، چون بسیاری از مخاطبان ما کمسن هستند و
ممکن است ذهنیتی از کاروانسرا نداشته باشند، فضایی که داستان روایت میکند را به
مخاطب نشان دهد و درواقع شخصیت را در مکان مورد نظر در ذهن مخاطب نشان دهد. از
سویی دیگر چون فضاهای متفاوتی در نمایش داشتیم، اگر میخواستیم با تغییر دکور این
بخشها را به مخاطب نشان دهیم، مدتزمان اجرای نمایش بسیار طولانی میشد. با درنظر
گرفتن تمام این مسائل، به این نتیجه رسیدیم که فضاها را با عکس به مخاطب نشان دهیم
و هیچ آکسسوآری مربوط به آن فضا و آن دوران روی صحنه نداشته باشیم.
هومن حاجیعبدالهی: طراحی بهار نوروزپور بهخاطر این بود که رنگهای دیگری از طریق صدا، بازی،
شخصیتهای دیگر، نورها، تصاویر و…. به مخاطب میرسد که اجرا را از لحاظ بصری
متنوع میکند و مخاطب را تا انتها با کار همراه نگاه میدارد.
گربه هم باشی، گربه دربار
در نمایش شاهد دو نوع شخصیتپردازی با بازی
هومن حاجیعبدالهی هستیم که درنهایت به وحدت میرسند؛ هر کدام شاخصهها و لحن خاص
خود را دارند اما در نکاتی همچون ازخودگذشتگی، به دیگران اندیشیدن و… مشترک
هستند و سرنوشت هر دو بهنوعی خودکشی میانجامد. چگونه این شخصیتها را ساختید؟
امیرعلی نبویان: دو شخصیت نمایش شباهتهای بسیار زیادی باهم دارند اما تفاوت عمدهای هم وجود
دارد؛ یکی از آنها در خدمت شاه است و دیگری در خدمت مردم، یکی درگیر نامهای است
که موفق نشده آن را برساند و دیگری میگوید همه روزی میمیرند و من میخواستم درست
بمیرم. درنهایت «صفر» میفهمد که اشتباه فکر میکرد. نوع مرگ این روحی که در دو
بدن حلول کرده است و تصمیمشان برای به سرانجام رساندن وظیفهای که حس میکنند بر
گردنشان است، تفاوتها را رقم میزند. «صفر» معتقد است نامه را باید به مقصد برساند
و حتی نامه را میبلعد که دست بیگانه نیفتد اما وقتی میفهمد نامه درباره سرنوشت
ببریخان؛ گربه دربار است، احساس حماقت میکند. در این بخش از دیالوگ زندهیاد علی
حاتمی استفاده کردهام: «بهقول رندی، گربه هم باشی، گربه دربار و…» درواقع «صفر»
هدف و مقصود از آفرینش و زندگی کردن خود را در رساندن نامه میداند اما دومی، نوع
دیگری به موضوع نگاه میکند. درنهایت دو سرنوشتی که شرکت برای آنها در نظر میگیرد
بهخاطر همین تفاوت نگاه است.
هومن حاجیعبدالهی: از اینکه معتقد هستید بیننده برخی تفاوتها را میان این دو میبیند، خوشحال
هستم. این وجه کاملا وامگرفته از متن بود و با تعاملی که با کارگردان نمایش
داشتم، توانستم این دو نقش را دربیاورم. انسانها از ذات خداوند و درواقع فرزندان
پروردگار هستند و درنتیجه مشترکاتی همچون صداقت، ازخودگذشتگی، راستی، امانتداری و…
میان آنها وجود دارد. آدمها میتوانند آنچه در اندیشهشان میگذرد و از لحاظ
ذهنی دارند را از نظر معنوی برداشت کنند و آینده خود را رقم بزنند. حتی دلم برای
هر دو میسوزد و برای کاری که انجام دادهاند احترام قائل هستم اما براساس برخی
تصادفها و ماجراهایی که از سر میگذرانند، بر سر دوراهی میمانند و هر کدام بهزعم
خود بهترین کار را انجام دادهاند.
از طعنه به زندگی پرسرعت تا
مشکلات حمام زنانه
در جریان نمایش شاهد تبدیل دیالوگ به مونولوگ و
برعکس هستیم و در بخش دیالوگ، برخی از آنها با بازیگر حاضر روی صحنه اتفاق میافتد
و برخی با صدای ضبطشده سایر بازیگران. چگونه این تغییر فضاهای پیدرپی را
درآوردید؟
امیرعلی نبویان: تمام تلاش ما در این راستا بود که نمایش از تخت بودن، دربیاید. طبیعتا میتوانستیم
نمایشنامه را بهصورت تکپرسوناژ و کاملا مونولوگ بنویسیم اما در این صورت، نمایش
بعد پیدا نمیکرد. حضور بهار نوروزپور در نقش مدیر شرکت تناسخگستران شرق که در
بخشهایی مونولوگگویی «صفر» را قطع میکند و با او وارد دیالوگ میشود، چندین و
چند دلیل دارد، در وهله نخست خواستیم تا گوش مخاطب با زبان دوره قاجار عادت کند،
او وظیفه ترجمه عبارات را داشته باشد؛ بهعنوانمثال «صفر» مونولوگی بسیار طولانی
میگوید و مدیر شرکت آن را خلاصه میکند: «قرار بود نامه مهمی رو از تهران به
استانداری کرمانشاه ببری.» بهنوعی با این وجه از نمایش، به زندگی پرسرعت امروز،
طعنه زدهایم. همچنین با حضور این شخصیت میتوانستیم تفاوت برخورد با دو شخصیتی که
به شرکت مراجعه میکنند، را میبینیم. این شخصیت نماینده فرهنگ مخاطب در مواجهه با
نوع مرگ دو موجودی است که به شرکت مراجعه کردهاند، اما درباره صداها باید بگویم
که باتوجه به قصه طراحیشدهای که داشتیم، هیچ راه دیگری بهغیر از اینکه صداها
را بشنویم، نداشتیم. بهعنوانمثال در صحنهای از نمایش، بازیگر ما در یک حمام گیر
افتاده است و چند زن، پشت در حمام هستند را اصلا نمیتوانستیم بهصورت نمایشی اجرا
کنیم و حتی بهلحاظ ممیزی هم باید از صدای ضبطشده استفاده میکردیم!
بهار نوروزپور: در جریان تمرینها برای درآوردن شیوه تعامل و نوع بازیها اتودهای بسیار زیادی
زده شد تا به این شیوه رسیدیم. با وجود اینکه تعامل دو شخصیت باهم زیاد نیست اما
بسیار موثر است چون باید ریتم را با این تعامل بهوجود بیاوریم؛ در برخی از بخشها
جلوی مونولوگگوییها را میگیرم، در برخی دیگر خواستار توضیح بیشتر میشوم و در
قسمتهایی مسیر مونولوگ را تغییر میدهم. از دید من اگر قرار بود نمایش کاملا بهصورت
مونولوگ اجرا شود، نمیتوانستیم فرازوفرودهای مورد نظر را در نمایش بهوجود
بیاوریم و تغییر کاراکتر به فضای بیشتری نیاز داشت. البته بار اصلی نمایش بر دوش
هومن حاجیعبدالهی بود چون واقعا بازی کردن با صدایی که منبع آن روی صحنه حضور
ندارد و ریاکشن نشان دادن به این صدا، کار دشواری است، مضاف بر اینکه هرشب
مخاطبان به این صداها ریاکشنهای متفاوتی نشان میدهند و بازیگر باید این وجه را
هم در بازی خود در نظر بگیرد، واقعا هم هومن حاجیعبدالهی کار دشواری در پیش داشت.
هومن حاجیعبدالهی: ما جعبه مدادرنگی ملون و چندرنگی را در جریان اجرا بهدست یک تماشاگر میدهیم
که مجموعهای از رنگها، نورها، صداها، صوتها، کاراکترها و بازیهای مختلف است.
تمام این وجوه به متن جاندار و استخواندار امیرعلی نبویان مربوط است. وقتی متن
را میخوانید، تمام این نکات در ذهن شما تداعی میشود و میدانید چه مسیری را باید
طی کنید. درنتیجه شیوه اجرا، با فوندانسیون متن ارتباط مستقیم دارد و طراحیها بهشکل
کارگردانی و تعامل او با بازیگران مربوط میشود.
There are no comments yet