ما سال‌هاست جایگزینی برای بزرگان نتوانسته‌ایم پیدا کنیم | پایگاه خبری صبا
امروز ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۰۰:۴۷
سیامک آقایی:

ما سال‌هاست جایگزینی برای بزرگان نتوانسته‌ایم پیدا کنیم

«ما سال‌هاست شاید جایگزین‌هایی برای استاد شجریان، استاد لطفی، استاد علیزاده و... نتوانسته‌ایم پیدا کنیم.»

سیامک آقایی؛ نوازنده برجسته سنتور و آهنگساز، فراگیری این ساز را ابتدا
نزد رؤیا حلاج در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایرانی آغاز کرد و سپس نزد هنرمندانی همچون
مسعود شناسا، پرویز مشکاتیان، محمدرضا لطفی، حسین ملک، ناصر فرهنگفر، مجید کیانی و
رامبد صدیف فراگیری موسیقی را ادامه داد. وی فارغ‌التحصیل رشته موسیقی در مقطع کارشناسی
از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و کارشناسی‌ارشد همین دانشگاه است و در دوران
تحصیل از آموزه‌‌های پژوهشگران موسیقی همچون محمدتقی مسعودیه، تقی بینش، فرهاد فخرالدینی،
خسرو مولانا، آذین موحد و محمدرضا درویشی بهره برده است. او از ابتدای دهه۷۰
تاکنون در قالب‌های گوناگون هنری، پژوهشی و دانشگاهی پروژه‌های متعدد و ارزشمندی
در زمینه موسیقی ایرانی، ردیف ‌و دستگاهی و ساز سنتور را انجام داده است که نام او
را در میان دیگر نوازندگان متمایز می‌کند. از مطرح‌ترین فعالیت‌های او هم می‌توان
به همکاری آقایی در پروژه‌هایی بین‌المللی همچون «جاده ابریشم» و «اطلس» و اجرا در
اغلب کشورهای جهان اشاره کرد. او همچنین طراحی و سفارش و نظارت بر ساخت بیش از یکصد
سنتور در ابعاد متفاوت و جدید به‌منظور گسترش حیطه تکنیکال، وسعت صوتی(زیر و بمی)،
حجم صدا و تنوع سونوریته(جنس صدا) و استفاده از برگزیده‌ای از آن‌ها برای اولین بار
در پروژه‌هایی همچون
SilkRoad Project , Atlas Ensemble ,
Knights , New Ensemble , Labyrinth , Oriental
و را به عهده
داشته است. شمردن تک‌تک فعالیت‌های آقایی، مثنوی هفتاد من می‌شود و با جست‌وجویی
در اینترنت می‌توان جایگاه و حجم فعالیت‌های آقایی در زمینه موسیقی را درک کرد اما
پس از مدت‌ها، سیامک آقایی قرار است به اتفاق گروهش کنسرتی اجرا کنند. سیامک آقایی(آهنگساز
و سرپرست گروه)، دانیال معمارنژاد(خواننده)، شروین مهاجر(کمانچه)، مهرزاد اعظمی‌کیا(کمانچه
التو)، میثم ملکی(تار)، پیام جوانی(تارباس)، نیما جوزی(نی) و همایون جهانشاهی
(تمبک) هنرمندان حاضر در کنسرت «یورش» هستند. کنسرت «یورش» هشتم و نهم شهریور در تالار
اندیشه حوزه هنری برگزار می‌شود. به بهانه اجرای این کنسرت با سیامک آقایی گفت‌و‌گو
کرده‌ایم.

وقتی کنسرت به‌معنای عام آن برگزار می‌شود؛ یک‌سری
جلوه‌گری‌های صوتی و بصری باعث می‌شود مخاطبان علاوه بر موسیقی در معنای محض آن،
از مسائل دیگری هم لذت ببرند. موسیقی ایرانی چقدر برای چنین تمهیدات اجرایی ظرفیت
دارد؟

چرا که نه؛ می‌تواند اتفاق بیفتد اما بحث اصلی این است که
چگونه؟ موسیقی به‌معنای عام و حتی موسیقی به‌معنای خاص که نمی‌خواهم آن را خیلی
باز کنم یک پدیده دموکراتیک است یعنی هر جایی قدرت یا هر چیز دیگری اگر اجازه ندهد
حرف‌هایی بزنیم یا کارهایی را نکنیم، تاریخ موسیقی دست‌کم از جنگ‌جهانی دوم تاکنون
نشان داده که یکی از دموکراتیک‌ترین پدیده‌هاست از این جهت که شما هر کاری و هر
تجربه‌ای را می‌توانید در آن به آزمون بگذارید و کسی نمی‌تواند به شما بگوید چه کار
می‌کنید. مثلا در فرهنگی که به بتهوون می‌نازد، هم‌زمان در سالن‌های کنسرتش موسیقی
راکی اجرا می‌شود که شاید کلماتش را نشود این‌جا به بیان درآورد. لذا ما هرکاری می‌توانیم
انجام دهیم و کسی نمی‌تواند جلویش را بگیرد پس هر کس هر ایده‌ای دارد می‌تواند
پیاده کند. شاید هرکس که چند سال در هنرستان موسیقی هم درس خوانده برای اجرای کار
خودش ممکن است هزاران ایده داشته باشد اما نکته این‌جاست که چگونه؟ با چه کیفیتی؟
با چه مفهومی؟ از کجا اخذ شده؟ و چگونه ارتباط پیدا کرده است؟ ما زیاد دیده‌ایم که
پرده‌هایی وصل می‌کنند و کلیپ به ‌نمایش می‌گذارند و یا رقصنده‌هایی هم‌زمان با
اجرای موسیقی به اجرا می‌پردازند و… موارد زیادی آزمایش می‌شود ولی باز هم همه
این موارد باعث نشده خیلی روندها تغییر کنند. جدید هم نیستند مثلا طراح دکور کنسرت
پرویز مشکاتیان زنده‌یاد کیارستمی بود و بنرهایی بود با مضمون پاییز و…. یعنی هر
زمان امکانش به‌وجود آمده نظیر چنین کارهایی انجام شده اما به‌طور دقیق متوجه نشدم
چه جلوه‌گری‌هایی مد نظر شماست؟

آیا موسیقی ایرانی برای باقی ماندن در عرصه، می‌تواند
از چنین امکاناتی استفاده کند چون به‌مرور در حال حذف کمک‌های دولتی به موسیقی
هستیم و همان‌گونه که شاهدش هستیم در اجراهای موسیقی ایرانی ساز و آواز تقریبا در
حال فراموشی است. دیگر از کنسرت‌های بزرگی که اساتید موسیقی ایرانی برگزار می‌کردند
خبری نیست. آیا این ظرفیت در موسیقی ایرانی وجود دارد؟

به حاشیه رفتن موسیقی ایرانی یکی از بحث‌هایی است که واقعا
مجال بیشتر و بررسی‌های عمیق‌تری می‌طلبد. قطعا این ایده می‌تواند کمک کند، اما من
احساسم این است که با وجود این‌که افزودنی‌های مجاز و غیرمجازی که می‌شود در جهتی
که گفتید استفاده کنیم ولی باز به زعم من جای چیزی بسیار مهم‌تر خالی است و آن خود
مفهوم(کانسپت) چیزهایی است که در حال اجرا و توانایی ارتباطش با مخاطب است. یعنی
به‌عبارتی اگر دقت کرده باشید بسیاری از خوانندگان مطرح ما و آن‌ها که شرایط مالی
بهتری دارند، قطعا توانایی اضافه کردن این جلوه‌ها را داشته باشند و چه‌بسا از نظر
کمی تجربه‌های موفقی هم در این زمینه داشته باشند ولی شاید کسی مثل من یا شما که
موسیقی جدی را پیگیری می‌کنیم بیشتر به مفاهیم مندرج در خود موسیقی جذب می‌شویم تا
آن قبیل افزودنی‌ها. مثال روشنش هم این‌که من وقتی کنسرت پدیده‌ای مثل شجریان،
لطفی یا مشکاتیان می‌رفتم بیشتر دوست داشتم ببینم چه شعری خوانده، از چه دستگاه‌هایی
استفاده کرده و باتوجه به شرایط اجتماعی زمان چگونه موسیقی انتخاب و تنظیم شده است
و…. از ازل تا ابد هم این گونه بوده یعنی موسیقی کلاسیک هم‌اکنون در غرب همین‌گونه
است و ممکن است خیلی امکانات داشته باشند اما خیلی راحت با لباس چهارصد سال پیش می‌نشینند
و با همان پیانوی چهارصد سال پیش قطعات را اجرا می‌کنند و سعی می‌کنند در محتوا
بهترین فعالیت را انجام دهند. به نظر می‌رسد دلیل و طی طریقی پشت این ماجرا هست.
انگار به‌نوعی حریمی برای موسیقی کلاسیک گذاشته‌اند تا بیشتر مفهومی کارش را پیش
ببرد تا بنا بر امکانات. نام کیارستمی هم آمد اما همین مثال خوبی در سینمای ماست.
شاید فیلم‌هایش را با یک هندی‌کم می‌ساخت و همه امکانات و جلوه‌های ویژه عجیب و
غریب را نادیده می‌گرفت. نکاتی که به آن اشاره می‌کنید همین امروز در حال انجام
شدن است اما شاید جایش خیلی در موسیقی ایرانی نباشد ولی دست‌کم نظر امثال ما با این
موارد جلب نمی‌شود.

جلوه‌گری‌های نوازندگی یا آوازهایی با تحریرهای
جلوه‌گرانه چطور؟ آیا می‌تواند کمک کند؟

دلیل اصلی این‌که ما کمی از موسیقی ایرانی دور شده‌ایم
مخاطب نیست، به‌نظر من جنس خوب وجود نداشته است. یعنی ما سال‌هاست شاید جایگزین‌هایی
برای استاد شجریان، استاد لطفی، استاد علیزاده و… نتوانسته‌ایم پیدا کنیم. به
همین دلیل است که شما مستأصل و نگران از این شرایط دنبال این هستید که چگونه می‌شود
کاری کرد که آن حجم مخاطب برگردد. بدون آن که قصد توهین یا ارزش‌گذاری داشته باشم
این جلوه‌گری‌ها همین امروز در شکل پاپیولار آن انجام می‌شود؛ فوق‌العاده است و
جای خوشحالی هم دارد اما آن‌چه ما را جذب می‌کند مثل هنر لطفی و صدای شجریان، ربطی
به این ماجراها ندارد؛ همان‌طور که پاواروتی نیاز به چنین جلوه‌گری‌هایی نداشت یا
وقتی اوروویتز پیانو می‌زند شما جذب می‌شوید حالا فرض کنید با زیرشلواری پشت پیانو
نشسته باشد؛ فرقی ندارد و شاهکارش را می‌آفریند. فیلم‌هایی هست که بزرگ‌ترین جوایز
را می‌گیرند اما با یک گوشی آیفون ساخته شده‌اند. این مسائل می‌توانند موثر باشند
اما موضوع اصلی همان ایده است.

گروه‌نوازی به‌طور عام در موسیقی ایرانی معمولا
این گونه بوده است که سازهای ملودیک اگر همواره در کنار هم قرار داده شده باشند
نقش پرکننده فضا را داشته‌اند و کمتر پیش آمده چند ساز ملودیک خط‌های ملودی
جداگانه بنوارند و بافتی شبیه بافت چندصدایی به‌وجود بیاورند. به‌طور اخص شما برای
کنسرت اخیرتان برنامه‌ای برای گروه‌نوازی با بافت چندصدایی دارید؟ آیا اصلا در
موسیقی ایرانی می‌توان به این سمت رفت؟

‌لحظه‌ای تصور کنید
چنین فضایی در موسیقی چین ایجاد شود. بالاخره همه کشورهایی که تاریخ هزارساله و
بیشتر دارند خیلی نمی‌شود به‌صورت قطعی مشخص کرد که مسیر موسیقی به کدام سمت می‌رود.
مقولاتی که به‌لحاظ تکنیکی به‌عنوان موزیسین با آن‌ها مواجه هستید می‌تواند سه‌حالت
داشته باشد. نخست این‌که شما در دسته موزیسین‌های سنتی باشید که تلاش می‌کنید هیچ
تغییری ایجاد نکنید. یا از آن‌طرف بام یا طیف به نظرتان می‌رسد که این فرهنگ
چندهزارساله خسته‌کننده شده است، باید عوض شود و اسامی نوآورانه باید برایش در نظر
گرفت و برچسب نوآوری به خودشان می‌چسبانند. این دو طیف یک وسط هم دارند و در
موسیقی ما امثال لطفی، مشکاتیان و علیزاده اساتید درجه‌یکی هستند که در عین این که
فرهنگ و سنت‌های خودشان را می‌شناسند، نیم‌نگاهی هم به تکنیک‌هایی دارند که به
موسیقی ایرانی اضافه کنند و به‌نوعی دو طرف طیفی که اشاره کردم را باهم آشتی دهند.
کنسرت و مجموعه ما هم از نظر فکری و آن‌چه منجر به نحوه تنظیم گروهی ما شده از
چنین نگاهی استفاده کرده است. تلاش کردیم در عین این که شور، دشتی و موسیقی ایرانی
را می‌شنوید، در عین حال با استفاده از تکنیک‌هایی که باید اعتراف کرد بومی نیست
تلاش می‌شود موسیقی را نه لزوما در بخش پلی‌فونیک، بلکه در شرایط تنظیم، شنونده
احساس نکند فقط یک خط ملودی می‌شنود. نام این را نمی‌شود چندصدایی گذاشت؛ چندصدایی
مفهوم بسیار پیچیده‌ای است که نزدیک به سیصد سال در فرهنگ موسیقی کلاسیک غرب سابقه
دارد و هزاران نابغه در آسیابش آب ریخته‌اند و ماجرایی را رقم زده‌اند که سال‌هاست
تدریس می‌شود. هارمونی، کنترپوان و پلی‌فونی مفاهیمی هستند که ریشه دارند چند قرن
است که نزدیک به بیست کشور روی آن کار می‌کنند. آن‌چیزی که ما وارد کردیم چندان نمی‌تواند
اصالت داشته باشد و با وجود این که موسیقی ما ممکن است گرفتار تک‌خطی بودن باشد
اما الان نظرم این است که به‌جای وارد کردن موارد وارداتی کمی کارمان را سخت‌تر
کنیم و به‌جای استفاده صرف از این‌ها، ظرفیتی و قابلیت‌های خودمان را پیدا کنیم.
سنتور پیانو نیست، کمانچه ویولن نیست، نی ساکسیفون نیست و تمبک هم درامز نیست. با
همین امکانات و براساس ظرفیت‌های سازهای خودمان چگونه می‌توانیم کاری کنیم که خیلی
مجبور به وام گرفتن از تکنیک‌ها و مفاهیم موسیقی غربی نشویم.

سهند آدم‌عارف


هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تمساح خونی
    133/408/245/000
  • مست عشق
    57/380/921/500
  • سال گربه
    36/903/516/000
  • بی بدن
    36/077/832/500
  • آسمان غرب
    6/222/570/000
  • ایلیاجست‌وجوی‌قهرمان
    5/301/465/000
  • آپاراتچی
    5/215/577/500
  • نوروز
    3/570/640/500
  • پرویزخان
    3/374/454/500
  • نیلگون
    پیش فروش 7/285/000
  • تاوان
    پیش فروش 600/000