یک فرمول فلسفی هست مبنی بر اینکه تصور کردن هر چیز موجب
تصدیق آن است. کافی است نویسنده به قلم خود اجازه دهد بنویسد و جریان پیدا کند تا
اتفاق رخ دهد. مشکلی که این روزها نهتنها در ایران بلکه در دنیا با آن دست به
گریبان هستیم این است که بهخاطر بافت زندگیمان خیالات و تخیل را از دست دادهایم.
به اسطورهها ارجاع میدهیم اما تکنولوژی ما را از تخیل دور کرده است. کمتر کسی را
میبینیم که وقت بگذارد و کتاب بخواند. یا در دوران کودکی ما وقتی برق قطع میشد،
با بچههای فامیل به بازی سایهبازی میپرداختیم اما امروز کودکان کاملا با این
بازیها بیگانه شدهاند. در آن دوران ما تصور میکردیم. حتی به آسمان نگاه میکردیم
و با ابرها برای خودمان شکل میساختیم. خیالاتمان را متاسفانه از دست دادهایم و
خاصیت و ایجاز نمایش در این است که این خیالات را به دنیای امروز بازگردانیم.
درواقع در تئاتر باید به تماشاگر اجازه دهیم تخیل کند چون
قرار نیست در تئاتر همه چیز به تماشاگر منتقل و خیال از او گرفته شود.
همچنین ادبیات هم میتواند این خیالپردازی را به جامعه
بازگرداند. اگر به آثار نویسندگان بزرگ نگاهی بیندازیم، میبینیم شخصیتهای بسیار
زیادی را تخیل کردهاند که مخاطب تصور میکند تمام این افراد وجود خارجی داشتهاند.
البته نویسنده همواره مابهازاءهایی برای شخصیتهایی که میسازد، دارد.
There are no comments yet