به گزارش خبرنگار ادبیات صبا، کتاب «شناسنامه اسفندیار منفردزاده: دفتر نخست، از آغاز تا قیصر» به کوشش حسین عصاران به همت نشر نگاه منتشر شد.
مسعود کیمیایی دوست دیرینه منفردزاده موسیقیدان و آهنگساز پیشکسوت مقدمهای برای این کتاب نوشته است. همچنین در این کتاب از گفتگوهای منفردزاده با ناصر زراعتی، هانی ظهیری و حسین عصاران و گفتههای فرامرز قریبیان، رضا ناروند، ابراهیم سلمکی، جمال وفایی و محسن افتاده بهر گرفته شده است.
در قسمتی از مقدمه حسین عصاران بر کتاب «شناسنامه اسفندیار منفردزاده» نوشته شده است: «در ذهن من مهمترین مشخصه منفردزاده، تفاوتِ اندیشه و بینش و پیشرو بودنِ او در آفرینش است. کارهای شناختهشدهاش در زمانِ خود پیشرو و تازه بوده و در گذر زمان، شاخص هنر زمان خود شدهاند. اما همه اینها محصول دوران شناختهشدگیِ او از «قیصر» به بعد است؛ پس از آن که توانست پیگیر سلیقه خود باشد، مدام از خود بگذرد، تجربه کند و خودش را در انتخابهایش بازتاب دهد.
در این کتاب میشد خیلی زود از دوران کودکی و نوجوانی گذشت و به کارنامه شاخص و پرجلوه او از «قیصر» به بعد رسید و اینچنین او را نابغه و پراستعداد جلوه داد.
اما از خود او یاد گرفتهام که کسی دانا به دنیا نمیآید. تلاش و تجربهها و کیفیت زندگیِ انسانهاست که به آنها هویت میدهد. توانمندی در آفرینش هنرمندانه، جدا از آنچه که «استعداد فردی» مینامیم، نیازمندِ تجربهورزی و گذر از سیاهمشقها و در معنا، «پرورش» است. گفتههای او هم میرساند که بیدار و هوشیار زندگی کرده؛ برای تجربه، خطر کرده؛ آرزوهایش را پرورانده و برایشان به پیش رفته است…»
این کتاب بخشهایی از زندگی این آهنگساز پیشکسوت را در قالب فصلهای مختلف روایت میکند که بدین شرح هستند: کوچه «دردار»، «سینما پارادیزو»، تا صحن «بیبی شهربانو»، بازی موسیقی، دانشگاه «لالهزار»، عود، ارکستر «جوانان»، «شمع و گل و پروانه»، حرفه: نوازش ساز، زیرزمین پر نور، فتحنامه «دانشجویان»، دو سال نیم دانشجویی، رویای «واخوردهها»، «خوابهای طلایی»، «بیگانه بیا»، موسیقی متن: ساموئل خاچیکیان، «شیر در زمستان»، گذری شتابان بر زندگی بر زندگی اسفندیار منفردزاده. همچنین در پایان کتاب فهرست نامها و آلبوم عکسی در معرض تماشا قرار گرفته است.
در بخشی از درآمد مسعود کیمیایی برای این کتاب آمده است: «کاش درون باغ کسی را راه نمیدادیم…
هر آنچه بود، خوب بود.
فقر بود؛ خیابانِ ری بود؛ سینمای چهار و پنجریالی بود؛ نان خانه تو در دیگ همیشه تازه بود؛ خوب بود.
مادرت در کُشتیِ تو با من، که تو سنگین بودی، نگران من بود؛ خوب بود.
پدران و مادران ما، ما را مثل هم دوست داشتند؛ خوب بود.
اینها تمامنشده، به آینده آمدند. تا خانه پیری آمدند؛ اما نرفتند. خوب بود.
آیندههای دیگر آمد. حالا دیگر من دلگیرِ زمانه نبودم.
اسفندیار منفردزاده، یارِ من و دیارِ من – که فقط یک کوچه بنبست بود – با من بود. دانستههایش در زبان نبود. در جنس آدم بود؛ خیلی خوب بود.
اسفندیار منفردزاده کنترباس زد؛ که ما میگفتیم این سازِ تو نیست، حس و عشق در آن نیست. اسفند یکباره ویلن زد؛ تا ما گوش کردیم، عود زد. آمدیم به عود گوش کنیم، سنتور زد؛ ضرب زد. نمیگفتیم تمبک.
بعد رها کرد، از آن لالهزارِ پر از هویت بیرون آمد. پیانو زد؛ شعر را برای خواندن اندازه کرد؛ به هم نزدیک کرد. یک موسیقی تازهی پر از نفسهای زیبا و سرزمین داشته.
هویت تصنیف خواندن و موسیقیِ تازه را ساخت.
بدون بروبرگرد، بدون حرفِ اضافه، این موسیقی مال اوست»
در ادامه دفتر دوم شناسنامه اسفندیار منفردزاده با عنوان «از سفر برای آموختن تا هجرت ناگزیر» و دفتر سوم با عنوان «از خودتبعیدی تا هنوز» منتشر خواهد شد.
دفتر نخست این مجموعه کتاب در ۲۵۹ صفحه با قیمت ۱۵۰ هزار تومان روانه بازار کتاب شده است.
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است