نقد و آموزش؛ خلاهای بازیگری در ایران | پایگاه خبری صبا
امروز ۲۹ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۰۱:۱۷
یادداشتی به قلم سعید اسلام‌زاده به مناسبت روز بازیگر؛

نقد و آموزش؛ خلاهای بازیگری در ایران

سعید اسلام‌زاده به مناسبت روز بازیگر طی یاداشتی نوشت که بازیگری در ایران نیاز به 2 عنصر آموزش و نقد دارد.

به گزارش خبرنگار سینمایی خبرگزاری صبا، ۱۴ اردیبهشت ماه مصادف با ۴ می به عنوان روز بازیگر نامگذاری شده است. بر این اساس سعید اسلام‌زاده روزنامه‌نگار، گوینده رادیو و پژوهشگر رسانه در این باره یادداشتی نوشته است.

متن این یادداشت به شرح زیر است:

«وقتی که کار و بار و زندگی‌ات خبر و گزارش و یادداشت و نقد و گفتگو و خلاصه هر چیزی باشد که با رسانۀ نوشتاری و دیداری و شنیداری سر و کار دارد و از قضا در سرویس فرهنگ و هنر یا گروه ادب و هنر کار کنی و برنامه بسازی و بنویسی و گفتگو کنی و از همین دست کار‌ها، سر و کارَت با هنرمندان و بازیگران و کارگردانان و نویسندگان و… خواهد بود. آن‌ها می‌آیند و از امکان رسانه‌ای استفاده می‌کنند و تو هم برنامه و صفحه‌ات اصطلاحا پر می‌شود و خیالت راحت که دبیر و سردبیر و مدیر گروه و سرویس و شبکه و … به جانت غر نمی‌زنند، تازه هر چه میزان شهرت طرف گفتگو بیشتر باشد که فبهاالمراد.

در این میان گاهی در رادیو تلویزیون فضایی ایجاد می‌شود که با آن‌ها که یادشان آمد، همکاری کنی و برنامه‌ای بسازی و از این جور کار‌ها. که بچه‌های رادیو و تلویزیون آشناترند تا دیگر رسانه‌ها.

پس قاعدتا نحوه مواجهه آن‌ها با هنرمندان مشهور – اینجا دقیقا منظورم بازیگران است – متفاوت است با مواجهه دیگران. فلان بازیگر دیگر سلبریتی و صاحب شهرت و … نیست، دوست و همکاری است که باید با هم کاری را پیش ببرید. (دلیل مطرح کردن این موضوع را در انتها درمی‌یابید.)

بازیگران بخشی از جامعه شاغل کشور هستند که نوع کارشان خاص است و همین خاص بودن برای آن‌ها نوعی وجاهت و پرنسیب و جایگاه اجتماعی تعریف می‌کند که مدیران ارشد دولتی و پزشکان و افراد پولدار جامعه از آن دورند و البته به شدت هم خواهان رسیدن به آن هستند. چرا که آن‌ها صرفا در مجموعه خود دارای جایگاه رفیع هستند و بیرون از مجموعه کاری خود درست مثل ادم‌های عادی جامعه با آن‌ها برخورد می‌شود. اما بازیگر بدون وابسته بودن به مجموعه‌ای خاص و فقط به اتکای کار هنری‌اش به مرور صاحب پرنسیب ویژه‌ای می‌شود که خیلی‌ها آرزویشان است. شاید دلیل ازدواج مردان و زنان ثروتمند و اهل سیاست با هنرپیشه‌ها همین است. دستیابی به پایگاه اجتماعی و محبوبیت و شهرت… اما با واسطه.

محبوبیت و شهرت صد البته که برای همه پیش نمی‌آید و اگر باشد جمع هر دو این‌ها ممکن است کمتر اتفاق بیفتد. برای همین است که در همه جای دنیا بازیگران بعد از شهرت به دنبال محبوبیت‌اند و با کار‌های عام المنفعه و حتی اظهار نظر‌های رادیکال سیاسی و حمایت از فلان کاندیدا و رفتار‌های اجتماعی معمولا پاپیولار، به دنبال کسب محبوبیت‌اند. محبوبیت ممکن است به دست بیاید اما با اشتباه و گافی که گاهی خیلی هم پیش پا افتاده است محبوبیت‌شان به باد می‌رود. برای همین محبوبیت به شدت لغزنده است. اما شهرت نه.

بازیگری در این روز‌ها شغلی است مساوی با پول و شهرت… البته اهل فن می‌دانند که چنین نیست ولی در افواه این رایج است که بازیگر بشویم تا پولدار و مشهور شویم. رویای آدم‌های زیادی از جوامع انسانی…

باری. این روز‌ها وضع بازیگری ما در تلویزیون و سریال‌های نمایش خانگی به شدت اسفبار و مبتذل شده است. دلایلش احتمالا زیاد است. بخشی درون گروهی است و بخشی هم بیرون از فضای حرفه‌ای کار رقم می‌خورد. این دلایل هر چه باشند در هر صورت موجب ابتذال شدیدی در بازیگری شده‌اند. ضعف بیان، ضعف حرکات بدن، نگاه‌های غلط، آکسان‌گذاری‌های اشتباه در بیان دیالوگ‌ها، راه رفتن‌های تصنعی، غلو‌های زیادی یا بی‌اعتنایی‌های مصنوعی و ابراز احساسات نا بجا و ایراد‌ها و ضعف‌هایی که از سوی مدرسان اصیل بازیگری بیان می‌شود، ماحصل دو مسأله عمده است؛ یکی نبودن آموزش آکادمیک و یا آزاد بر مبنای اصول و مکتب، و دوم غلبه پول بر هنرمندی و توان بازیگری.

راستی چرا ما هیچ وقت نقد جدی بازیگری نداشته‌ایم؟ چرا هیچکس درباره ضعف بازی فلان ستاره که دستمزد‌های آنچنانی می‌گیرد و نمی‌تواند یک دیالوگ را درست تا انتها بیان کند، ننوشته است؟ چرا جریان نقدنویسی محکم و فعالی که بازیگری ایران را تحلیل و بررسی کند، نداریم؟ مگر کسی با بازیگران خرده برده دارد؟ نهایتا می‌خوانیم و می‌شنویم که فلانی نقش را درآورده یا در نیاورده و به این نقش می‌خورد و یا نمی‌خورد و اوج احساسمان این است که وای دیدی چیکار کرد؟ اما نمی‌دانیم چه کار کرد و یا سواد تحلیلی آن را نداریم که بگوییم.

من فکر می‌کنم فقدان نقد در بازیگری طی چند دهه اخیر آسیب بزرگی بوده که الان در کلیت بازیگری‌مان می‌بینیم و این مسأله به تئاتر هم سرایت کرده است.

اگر زمانی می‌گفتند که تئاتر بازیگرساز است و سینما را تأمین می‌کند، الان باید ببینیم که کدام نهاد و مؤسسه و دانشگاه، باید تئاتر را تغذیه کند؟ دانشگاه؟ نه … با این وضعیت آموزشی و توان علمی و ناکارآمدی نظام آموزشی که اصلا نباید توقع داشته باشیم که بازیگر از دانشگاه بیرون بیاید. و حتما منظور از بازیگر کاملا روشن است و بازیگر خوب کسی است که تحصیل کرده و آموزش دیده باشد.

مؤسسات و آموزشگاه‌های آزاد بازیگری؟ شاید در دوره‌ای انتظار داشتیم و بجا بود و نسلی از بازیگران خوب هم محصول همان آموزشگاه‌ها بودند که الان همان‌ها هستند که خردک آبرو را حفظ کرده‌اند. اما دست کم در این چند سال گذشته، وضعیت آموزشگاه‌ها به لحاظ توان علمی اندوهبار است. البته در این میان برخی فعالیت‌ها و درخشش‌های فردی و آموزش‌های درجه یک را باید استثنا کنیم. من از یک جریان حرف می‌زنم. جریانی که یک پایش در دانشگاه و آموزش است و پای دیگرش در فضای حرفه‌ای.

ما اکنون با فضایی مواجهیم که بازیگران با اندک توانایی، باید کار‌های بزرگ بکنند و این نشدنی است.

همه اهالی تئاتر می‌دانند که سمندریان بازیگر فوق‌العاده‌ای بود، اما هیچوقت بازی نمی‌کرد. همانطور که استانیسلاوسکی و استلا آدلر و لی استراسبرگ و همه معلمان متد اکتینگ که بازیگران بی‌نظیری بودند اما هرگز صاحب شهرت نشدند اما همه شاگردان مکتب آن‌ها دست کم چند جایزه بازی بین‌المللی در کیسه دارند. پس اگر قائل به این هستیم که هر فوتبالیست خوبی مربی خوبی نمی‌شود، هر بازیگر چهره و خوبی هم معلم خوبی برای بازیگری نیست. ما آنچه در این چند سال دیده‌ایم، کلاس‌های بازیگری چهره‌های مشهور بازیگری است و خیل بازیگرانی که صاحب آموزشگاه شده‌اند و بازیگری درس می‌دهند. آیا طرح درس دارند؟ آیا متد دارند؟ آیا سبک ویژه‌ای را آموزش می‌دهند؟ جواب در نود درصد موارد منفی است. ولی آیا آن ده درصد باقیمانده که کار اصولی می‌کنند، توان رقابت با شهرت و تبلیغات آن‌ها را دارند؟ همه ما مدرسانی را در بازیگری می‌شناسیم که سواد آکادمیک دارند، توان تدریس دارند، خودشان معلم‌اند، وقتی روی صحنه تئاتر می‌آیند می‌درخشند و … اما چون شهرت ندارند و سلبریتی نیستند هنرجو در کلاس آن‌ها ثبت نام نمی‌کند. اگر این شیوه به شکل جریان در سطح کلاس‌های بازیگری رواج پیدا کند می‌شود به فردا امید بست.

باری، بازیگری در ایران به دو عنصر مهم نیاز دارد؛ نخست آموزش و دوم نقد.
هر گاه این دو تا حدی تأمین شد، می‌توانیم از بازیگری ایران حرف بزنیم و آن را قابل نقد بدانیم.
تا آن روز امیدوارم که سلیقه مردم دست کم چند قدم تا ابتذال فاصله داشته باشد.»

انتهای پیام/

There are no comments yet


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۸/۰۷۵/۴۶۸/۴۰۰
  • تمساح خونی
    168/280/427/250
  • زودپز
    ۱۵۹/۷۸۷/۰۹۳/۵۰۰
  • مست عشق
    ۱۲۰/۲۹۹/۷۲۰/۷۵۰
  • پول و پارتی
    ۹۰/۰۰۰/۳۵۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • صبحانه با زرافه‌ها
    ۵۴/۰۵۰/۷۸۴/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۴۳/۹۹۲/۷۷۷/۵۰۰
  • قیف
    ۲۷/۰۲۷/۶۵۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۴/۳۷۶/۴۱۳/۶۰۰
  • قلب رقه
    ۱۳/۴۹۵/۱۴۱/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۱/۳۷۲/۹۰۸/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۶۱۵/۹۴۸/۵۰۰
  • باغ کیانوش
    ۴/۱۷۵/۳۰۳/۰۰۰
  • استاد
    ۹۳۵/۶۸۵/۰۰۰
  • سه‌جلد
    ۳۰۲/۹۷۰/۰۰۰
  • آنها مرا دوست داشتند
    ۲۸۷/۰۷۲/۰۰۰
  • نبودنت
    ۱۷۹/۵۶۵/۰۰۰
  • شبگرد
    ۱۴۱/۸۶۰/۰۰۰