نمایش «آنشرلی با موهای خیلی قرمز» نوشته فراز مهدیاندهکردی
و با طراحی و کارگردانی امیربهاور اکبرپوردهکردی از امروز؛ ۲۵تیرماه ساعت۱۹ به
سالن اصلی تالار مولوی میآید. سیدمهدی حسامالذاکرین، آرزو عبدالهی، مائده رفیعی،
مهرداد حبیبیان در این نمایش ۶۵دقیقهای بازی میکنند در خلاصه داستان نمایش
درباره خواهر و برادری به اسم ماریلا و متیو است که تصمیم میگیرند پسربچهای را به
فرزندی قبول کنند، اما بهجای آن پسربچه، دختربچهای به اسم آنشرلی وارد خانهشان
میشود و…» به بهانه این اجرا با امیربهاور اکبرپور دهکردی؛ طراح و کارگردان اثر
گفتوگو کردهایم.
چه شد گروه شما تصمیم گرفت براساس داستان «آن
شرلی» نمایشنامهای را آماده اجرا کند؟
کارهایی
که در گروهمان تولید میکنیم، بیشتر براساس
ایده اجرایی اتفاق میافتند. درواقع به این صورت کار میکنیم که چند ایده اجرایی و
یک ایده اصلی مطرح میشوند که براساس آن، متنی را انتخاب میکنیم و چیدمان صحنه را
میچینیم و کار خود را آغاز میکنیم. متن «آن شرلی با موهای خیلی قرمز» هم از این قاعده
مستثنی نبود و براساس نیازی که در گروه ما احساس شده بود، نگارش شد.
خط ابتدایی داستان، همان است که مخاطب با آن،
آشنایی دارد اما در ادامه اتفاقهایی بسیار متفاوت برای شخصیت اصلی داستان رخ میدهد.
درباره شرایطی که در نمایش برای آن شرلی به وجود آوردید بگویید.
خط اصلی داستان همان خطی است که
داخل سریال و انیمیشنی که از آن دیدیم، وجود داشته است؛ یک خواهر و برادر تصمیم میگیرند سرپرستی پسربچهای را به عهده بگیرند اما به خاطر
برخی اشتباهها یک دختربچه وارد خانواده میشود. در انیمیشن و سریال، خواهر و
برادر با آن شرلی کنار میآیند و «آن» با جنسی از سختی مواجه میشود که یک دختر
نوجوان در آن دوران با آنها مواجه میشد اما درنهایت آن شرلی راه خود را پیدا میکند
و به زندگی ادامه میدهد اما در داستان ما، بعد از داستان سرپرستی، آمدن دختر فضای
زندگی خواهر و برادر را تحتالشعاع قرار میدهد و آن شرلی قربانی بسیاری از اتفاقهایی
میشود که در گذشته این خواهر و برادر وجود داشته است؛ یعنی این دو در زندگی
خودشان به دلایل مختلفی قربانی شدهاند و حال با آمدن یک فرد دیگر به زندگیشان، یکسری
از خاطرات دوباره برای آنها زنده میشود، باعث میشود آن شرلی قربانی شود. درواقع
ما روندی برخلاف روندی که داخل انیمیشن و سریال بود، پیش رفتیم. البته منظور ما تنها این نوع از
سرپرستی که کودکی از یتیمخانه به فرزندی
قبول شود، نبود و قصد نقد کردن این اقدام را نداشتم بلکه منظور ما هر نوع سرپرستی
است. این روزها اخبار زیادی مبنی بر آزار نسل کودک و نوجوان میشنویم که
این اتفاق هم از سوی پدر و مادر رخ میدهد و هم از سوی نامادری و ناپدری.
در طراحی لباس و گریم شاهد نوعی فانتزی هستیم
که سبب میشود مخاطب تصور کند که با اثری فانتزی مواجه است اما درنهایت اثری کاملا
تراژیک را میبیند. چه شد این فضای متفاوت را برای طراحیها در نظر گرفتید؟
درباره آن شرلی هم در انتخاب بازیگر و هم گریم شرایطی را
دنبال کردیم که ظاهر او نوعی تداعی در ذهن مخاطب به وجود آورد اما در طراحیها اعم
از لباس، صحنه، گریم و… اینگونه نبوده است که بخواهیم به سراغ یک دنیای فانتزی
برویم. اتفاقا طی گپوگفتی که با طراح لباس داشتم، به او اصرار کرده بودم که لباسها
شکلوشمایل عجیبوغریبی نداشته باشند و مخاطب را به تاریخ یا جغرافیای خاصی ارجاع
ندهند. البته کمی فانتزی برای نمایش نیاز بود چون ایدهای در نمایش جریان دارد که
پذیرفتن آن از سوی مخاطب چندان راحت نیست چراکه شخصیتها بهصورت مداوم در جایگاه
یکدیگر قرار میگیرند و همدیگر را قضاوت میکنند. این مسئله در جریان نمایش بیشتر
و بیشتر میشود و چون هضم این مسئله از سوی تماشاگر اتفاق بیفتد و او بتواند با
اثر همذاتپنداری کند، ناچار بودم فضا را لطیف کنم و از حس نوستالژی تماشاگر برای
این تلطیف استفاده کنم.
شما این نمایش را در قالب جشنواره تئاتر
دانشگاهی اجرا کردید و قرار است نمایش خود را در تالار مولوی که تنها مکان مختص به
کار دانشجویی محسوب میشود روی صحنه ببرید و این سالن برای گروهها کمکهزینه در
نظر نمیگیرد. باتوجه به اینکه گروه شما باید از شهرستان به تهران بیاید، برای
تامین هزینههای خود چه برنامهای دارید؟
این نمایش در جشنواره دانشگاهی منطقهای اجرا شد و توانست
به جشنواره سراسری راه پیدا کند. در جشنواره سراسری هم نمایش ما برگزیده شد و
توانستیم اجرای عمومی این اثر را در تهران تجربه کنیم. پیشازاین در قالب جشنوارههایی
همچون جشنواره بینالمللی تئاتر فجر در تهران نمایش روی صحنه بردهام اما چون من
نخستین دوره اجرای عمومی نمایشم در تهران را تجربه میکنم، چندان از شرایط سالنهای
تهران آگاه نیستم اما معتقدم باید به گروههای دانشجویی کمکهزینه تعلق بگیرد. در
این میان کار برای گروههایی همچون گروه ما که از شهرستان به تهران میآیند، بسیار
دشوارتر میشود چون هزینههای بسیار زیادی بر گروه تحمیل میشود. بهعنوانمثال ما
با هزینههایی همچون اسکان، خوردوخوراک، جابهجایی اعضای گروه، جابهجایی دکور و…
مواجه هستیم. طبیعتا این هزینهها را نمیتوان بدون حمایت تامین کرد. درنتیجه از زمانی
که اجرای نمایش ما قطعی شد، از سازمانها و نهادهای مختلفی که برخی مرتبط و برخی
دیگر نامرتبط بودند، تقاضای کمک کردیم. تا دو روز پیش از اجرا، هیچ خبری از حمایت
نبود و در آن زمان برخی قولها به ما داده شد که نمیدانیم کمکی به گروه میشد یا
نه. نمیدانم درنهایت گروه ما به کجا میرسد چون ما در سطح تئاتر افرادی شناختهنشده
هستیم و نمیدانیم میزان استقبال مخاطب به چه صورت خواهد بود. هزینههای گروه
بسیار زیاد است و نتیجه کار برای اعضای گروه نامشخص و وحشتناک است.
هر نمایشی در دوره
زیست خود، دستخوش تغییراتی میشود. چه
تغییراتی نسبت به اجرای جشنوارهای نمایش بر آن اعمال کردید؟
تغییرات کلی بر نمایش اعمال نشده
است اما در برخی از جزییات تغییراتی به وجود آمد. مسئله اینجاست که هم در دورانی که اجرای جشنواره اتفاق افتاد و هم زمانی
که تمرینهای گروه برای اجرای عمومی اثر در تهران آغاز شد، فکر کردم باید ضعفهایی
را جبران کنم اما در کلیت شکل کار بهگونهای بود که امکان تغییرات بنیادین را از
گروه سلب میکرد. اگر میخواستم برخی از جزییات را تغییر دهم، به تغییرات کلیتری
میرسیدیم که زمان کافی برای این تغییرات را نداشتیم.
چه زمانی به شما اطلاع
دادند که میتوانید اجرای عمومی خود در تالار
مولوی را آغاز کنید؟
قبل از آغاز جام جهانی با گروه ما
صحبتی شده بود که در تیرماه نمایش را اجرا کنیم اما این برنامه تغییر کرد و نوبت
اجرای ما پاییز تعیین شد اما باز هم این زمان تغییر کرد و در شرایطی که حدود دو یا
سه هفته زمان داشتیم، اجرای ما از ۲۵تیرماه
در نظر گرفته شد! دو یا سه بار تاریخ اجرای نمایش ما تغییر کرد که طبیعتا بهدلیل
ترافیک اجراها در تالار مولوی اتفاق افتاد.
مینا صفار
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است