به گزارش واحد بازرگانی صبا، مجموعه داستانهای شاهنامه اثر محسن دامادی برای سادهخوانی شاهنامه توسط انتشارات کتابسرای نیک به چاپ رسیده است. شاهنامه اثری بیبدیل در تاریخ ادبیات ایران است که فرهنگ ایرانی را زنده نگهداشته. روایتهایی که در شاهنامه به کار رفته نیازمند تفکر و اندیشه فراوان است. قطعا خواندن کتابی به بزرگی شاهنامه با بیش از پنجاه هزار بیت زمانبر و دشوار است؛ به همین خاطر، دامادی با خلاصهکردن هر کدام از داستانهای شاهنامه، مجموعه داستانهایی از شاهنامه را نگاشته است که در عین سادگی، شیوایی کلامش در متن پیداست.
دامادی در جلد اول از مجموعه داستانهای شاهنامه، هفت خان رستم، به داستان پادشاهی کیقباد و کیکاووس میپردازد. بعد از کیقباد، کیکاووس به تخت مینشیند. او که پر از ادعا و بلندپروازی بود، هوس یورش به سمت مازندران را داشت. زال که مشاور پادشاه است به درخواست و خواهش فرماندهان سپاه از سیستان به سمت مقر فرمانروایی میرود بلکه کیکاووس را از حمله به مازندران منصرف کند. اما کیکاووس بدون اعتنا به صحبتهای زال، آماده حرکت به سوی مازندران شد. در ابتدا، سپاه کیکاووس توانست مازندران را غارت کند. اما دیری نپایید که ارژنگ، پادشاه مازندران از حمله کیکاووس باخبر شد و دیو سپید را فراخواند تا با سپاه ایران مبارزه کرده و کیکاووس را زمینگیر کند. دیو سپید سپاه ایران را شکست داد و کیکاووس را کور و زندانی کرد. یکی از سربازان ایرانی از مازندران فرار کرد و خبر شکست سهمگین سپاه کیکاووس را به زال داد. زال از پسر خود، رستم درخواست کرد به جنگ دیو سپید رفته و کیکاووس را از چنگ او درآورد. رستم برای انجام این کار، مجبور بود از هفت خان بگذرد؛ به همین دلیل میدانست ممکن است در راه نجات کیکاووس کوتهاندیش، جان خود را از دست بدهد. با این حال رستم راهی شد و از هفت خان گذشت و توانست دیو سپید را شکست دهد. او با ریختن خون جگر دیو سپید بر چشمان کیکاووس، او را بینا کرد.
دومین داستان از سری مجموعه داستانهای شاهنامه، داستان رستم و سهراب است. دامادی با اقتباس از شاهنامه، ابتدای داستان را با آشنا شدن رستم و تهمینه شروع کرده است. رستم و تهمینه صاحب فرزندی به نام سهراب میشوند. از آنجا که رستم پهلوان نامآوری بود، بایستی برای انجام ماموریتها به سمت زادگاه خود برود؛ به همین دلیل، قبل از به دنیا آمدن فرزندش از تهمینه جدا شد. سهراب بزرگ شد و درخدمت افراسیاب، پادشاه تورانی درآمد. در آن زمان، ایران و توران دشمنی دیرینه داشتند. افراسیاب که میدانست پدر سهراب، رستم است با حیلهگری نقشهای کشید که یا پدر به دست پسر بمیرد یا برعکس. سرانجام روز موعود فرارسید. رستم و سهراب بیآنکه از هویت هم خبر داشته باشند درمقابل هم ایستادند و به مبارزه برخاستند. رستم که در جنگاوری نظیر نداشت، در این مبارزه هم کوتاه نیامد و سهراب را به زمین زد. رستم خنجری به پهلوی سهراب فرو کرد و در همان حال نشانی که به تهمینه داده بود تا به فرزندش بدهد، روی بازوی سهراب دید. اشک و خون در صحنه نبرد جاری شد. رستم از کیکاووس تقاضای نوش دارو کرد اما کیکاووس که رغبتی به زنده ماندن سهراب نداشت، از فرستادن نوش دارو امتناع کرد.
جلد سوم از مجموعه داستانهای شاهنامه دامادی، روایتگر داستان زال و رودابه است. شاهنامه پس از ستایش پروردگار و مدح پیامبر از رویدادها و وقایع دوران پادشاهی منوچهر میگوید. در این دوران، سام که پهلوان آن زمان بود صاحب پسری به نام زال میشود. سام از این اتفاق ناخوشایند بوده و به دنیا آمدن زال را نحس میدانست؛ زیرا موهای پسرش سفید بود. پس از سالها که سام پسرش را در دامن کوهها رها کرده بود، زال توسط سیمرغ رشد یافت. سام که متوجه شده بود فرزندش زنده است به دیدارش رفت. زال در آن زمان به جوانی رشید و جنگجو تبدیل شده بود. اما نمیتوانست سیمرغ را ترک کرده و با پدرش به ایران برود. سرانجام تصمیم گرفت با اندوه از سیمرغ جدا شود و به زادگاه خود برود. زال به دختر پادشاه کابل علاقهمند شد و با وجود مخالفت زیاد از سمت منوچهر با رودابه ازدواج کرد. نتیجهی این ازدواج پسری به نام رستم بود.
دامادی برای ساده خواندن شاهنامه تنها به روایت ۳ داستان بسنده نکرده است؛ او ۵ داستان دیگر از شاهنامه را با زبان روان برای خواننده در ۵ جلد شرح داده است. دامادی در داستان قیام کاوه، سرنگونی ضحاک، چگونگی به حکومت نشستن ضحاک و حیلهگری در فرمانرواییش را شرح میدهد. شیطان درون ضحاک نفوذ میکند و پلیدی را به جان ضحاک میاندازد. او با حیله شیطان، برای از بین بردن مارهای روی شانههایش مردان جوان را قتل عام میکند تا مغزشان خوراک مارها شود. سرانجام دوران پلیدی به سرآمد؛ فریدون که پدرش قربانی افکار شوم ضحاک شده بود، با همراهی کاوه آهنگر قیام کردند تا پادشاه بدطینت را به سزای اعمالش برسانند. داستان جذاب قیام کاوه و سرنگونی ضحاک پر از عبرت و درس است. پنجمین داستان از مجموعه داستانهای شاهنامه، روایت پسران فریدون است که نمایشی از کینه و نفرت پسران بزرگ نسبت به برادر کوچکتر است. فریدون که شهامت و دلیری ایرج را دیده بود، تصمیم گرفت سرزمین ایران را به او بدهد. تصمیم فریدون باعث جنگ و نزاع میان ۳ برادر شد و عاقبت خوشی نداشت. محسن دامادی در روایت ششم از مجموعه داستانهای شاهنامه به ادامه زندگی ایرج میپردازد که روزی قرار بود شاه ایران باشد. هفتمین جلد از سری داستانهای شاهنامه مربوط به جنگ تورانیان با ایرانیان است که نویسنده عنوان بامداد افراسیاب را به آن داده است. آخرین داستان از سری مجموعه داستانهای شاهنامه درباره ایران بدون شاه است که با کشته شدن نوذر توسط افراسیاب آغاز میشود.
دامادی با پرداختن به داستانهای مهم شاهنامه، ۸ روایت از پهلوانان شاهنامه را در کتابی با کمتر از ۲۰۰ صفحه بیان کرده است. آنچه سری مجموعه داستانهای شاهنامه را به اصطلاح راحتالحلقوم کرده است، بیان زبان ساده دامادی است؛ خلق پهلوانان پیچیده شاهنامه توسط فردوسی با بیان ساده نویسنده درهم آمیخته و شاهنامه جدیدی پدید آورده که از نظر خوانایی روان و قابل فهم است. مفتخریم در روز بزرگداشت فردوسی (۲۵ام اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۱ ساعت ۱۷) در کافه کتاب همیشه واقع در شهرک غرب- مجتمع تجاری گلستان- واحد ۱۱۲ گرد هم آییم و زمان بیشتری به مدح و ستایش این اثر حماسی اختصاص دهیم.
در این رویداد:
شما میتوانید محتوای صوتی و متنی سری مجموعه داستانهای شاهنامه را از طاقچه و کتابراه تهیه کنید. همچنین با مراجعه به سایت چتر میتوانید کتاب موردنظر خود را سفارش دهید.
There are no comments yet