الو الو من جوجوام
مرضیه برومند که تجربه خیلی خوبی را در
ساخت برنامههای کودکان کسب کرده بود و مجموعههای موفق تلویزیونی و عروسکی «مدرسه
موشها» و «خونه مادربزرگه» را جلوی دوربین برده بود، این بار سراغ «الو الو من
جوجوام» رفت و یکی از جذابترین فیلمهای سینمایی کودکان و نوجوانان دهه۷۰ را ساخت. مهدی هاشمی،
مهتاب نصیرپور، رقیه چهرهآزاد، کیومرث ملکمطیعی، جهانگیر فروهر، مهری ودادیان،
ارژنگ امیرفضلی، مریم سعادت و… در «الو الو من جوجوام» ایفای نقش کرده بودند.
این فیلم در سال۱۳۷۳ با فروش ۳۰میلیونیاش در رتبه ششم جدول فروش سال قرار گرفت
شهر موشها
«شهر موشها» از نخستین پدیدههای
تلویزیونی بعد از انقلاب بود که توانست در سینما هم اتفاق بزرگی را رقم بزند.
سریال آیتمی و جمع و جور «مدرسه موشها»، آنقدر با استقبال مواجه شد که سازندگانش
نتوانستند با وسوسه ساخت نسخه سینمایی آن مقابله کنند. فیلم البته در نوع خود کمنظیر
بود و بسیار جذاب. این نخستین بار بود که فیلمی تنها با استفاده از عروسکهای دستکشی
ساده به چنین موفقیت بزرگی دست مییافت. کاری که تنها از مرضیه برومند و گروهش برمیآمد.
«شهر موشها۱» در سال۱۳۶۴ ساخته شد اما چیزی حدود بیست سال بعد «شهر موشها۲» در
سال۱۳۹۳ به کارگردانی مرضیه برومند و نویسندگی فرهاد توحیدی با هزینهای حدود ۱۰میلیارد
ساخته شد و علاوه بر جذب مخاطب توانست تا مدتی عنوان
پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران را از آن خود کند.
گلنار + ظهور خاله قورباغه
فیلم سینمایی «گلنار» به کارگردانی کامبوزیا پرتوی از نخستین فیلمهای
جشنواره کودک بود که اگرچه در این جشنواره مورد توجه قرار نگرفت اما در سالهای
بعد مدام از تلویزیون پخش شد و مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت.
«گلنار» که چندسال پس از «شهر موشها» ساخته شده بود، توانست بار
دیگر کودکان را همراه با والدینشان راهی سینماها کند و فروش بسیار خوب ۱۶میلیون
تومانی داشته باشد. این فیلم در سال۶۷ پرفروشترین فیلم سال شد. این فیلم که تلفیقی از حضور بازیگر زنده و
عروسک بود در دوران خودش توانست مخاطبان بسیاری را به سینما بکشاند و تبدیل به یک
خاطره شد. فیلم از روی یک افسانه روسی اقتباس شده و با فضای اقلیمی
شمال ایران- که زادگاه خود کارگردان نیز هست- به ساختاری بومی رسیده بود. محبوبترین شخصیت این فیلم، عروسکی بود به نام خالهقورباغه
که بعد پایش به تلویزیون و سینما نیز باز شد و حالا افشین هاشمی فیلم موزیکالی با
عنوان «خاله قورباغه» را راهی پرده سینما کرده است و باید دید این شخصیت عروسکی میتواند
تحولی در سینمای عروسکی ایران ایجاد کند.
دزد عروسکها
بدون شک «دزد عروسکها» با آن ترانه معروف «آهای آهای ننه، من
گشنمه» را باید یکی از ماندگارترین فیلمهای سینمای کودک ایران دانست. این فیلم ساخته
محمدرضا هنرمند است و او در اولین و آخرین حضورش در سینمای کودک توانست بهخوبی
استعداد و توانایی خود را نشان دهد. «دزد عروسکها» یک موزیکال فانتزی بود که در
ناکجاآبادی کارتونوار رخ میداد. صفآرایی شخصیتهای مثبت و منفی آن به اقتضای
صبر و طاقت مخاطب کمسنوسال، خیلی سریع رودرروی هم صفآرایی میکردند و مهیای
نبرد نهایی میشدند. اکبر
عبدی، آزیتا حاجیان، مهراوه شریفینیا، ابراهیم آبادی و فرهنگ مهرپرور ازجمله
بازیگران این فیلم بودند که محمدرضا هنرمند آن را در سال۶۸ کارگردانی کرده بود.
همچنین کارگردانی بخشهای انیمیشنی «دزد عروسکها» را شهریار بحرانی برعهده داشت.
این فیلم در سال۶۹ توانست فروشی
۲۴میلیون تومانی را در اکران سینماها بهدست بیاورد و عنوان پرفروشترین فیلم سال
را از آن خود کند. البته
در آن زمان برخی مخاطبان فیلم بر این عقیده بودند که هنرمند در چهرهپردازی شخصیتهای
منفی بیش از حد اغراق کرده و بچهها با دیدن این شخصیتها وحشت میکنند
کلاه قرمزی
«کلاه قرمزی» بهتنهایی و یا
به اضافه هر شخصیت دیگر پدیده نهتنها سینمای کودک بلکه کل سینمای ایران است. اگر
بگوییم «کلاهقرمزی» محبوبترین و موفقترین شخصیت سینمایی و تلویزیونی بیست سال
اخیر ایران است، چندان سخن گزافی نگفتهایم. این چهره تلویزیونی که از برنامه
«صندوق پست» ایرج طهماسب به سینما راه پیدا کرد، هر بار روی پرده رفت، اتفاق تجاری
بزرگی را رقم زد. «کلاه قرمزی و پسرخاله» نخستین نسخه سینمایی این دو شخصیت محبوب
بود که با تم مورد علاقه طهماسب- یعنی خواستگاری و ازدواج- پیوند خورده بود و پیر
و جوان و کودک و بزرگ سال را به سینما کشاند اما فرق عمده نسخه سینمایی با نسخه
تلویزیونی شاید در موزیکال شدن بود.
«کلاه قرمزی و پسرخاله» با استقبال بیسابقه
روبهرو شده و در سال۷۳ با میانگین قیمت بلیت ۸۰تومانی در تهران، ۱۷۲میلیون تومان
فروش کند. این فیلم سینمایی همچنان بهعنوان یکی از پرمخاطبترین فیلمهای سینمای
ایران شناخته میشود. اما نسخه دوم کلاه قرمزی، فیلم سینمایی «کلاه قرمزی و سروناز» بود.
در این نسخه، کلاهقرمزی پس از سالها
در امتحانات مدرسهاش قبول میشود و بهعنوان شاگرد ممتاز مدرسه معرفی میشود
طوری که حتی تصویرش از تلویزیون نیز پخش میشود. حالا بنا به قولی که داده شده آقای
مجری باید برایش یک دوچرخه بخرد ولی او توانایی مالی ندارد. در همین زمان تلفنی از
سوی عموی کلاهقرمزی که قرمزیبزرگ نام داد به او میشود و کلاهقرمزی را همراه
آقای مجری و نرگس به منزل مجللش دعوت میکند و
این استارت ماجرا برای آمدن شخصیت سروناز است. اما نسخه سوم کلاهقرمزی در سینما،
سال۹۱ با عنوان «کلاه قرمزی و بچهننه» روی پرده رفت. این نسخه سینمایی داستان
شیطنتهای پسرعمهزا است که کلاهقرمزی و آقای مجری را به دردسر میاندازد و
ماجرای جدیدی پیش میآید که منجر به ورود مهمان ناخواندهای میشود.
البته در این سالها بهخصوص نسخههای دوم و سوم این فیلم دیگر مخاطب فقط کودکان
و نوجوانان نیستند بلکه خانوادهها نیز دغدغه تماشای کلاهقرمزی دارند و خود
فیلمساز نیز کاملا به این موضوع اشراف دارد.
گربه آوازخوان
«گربه آوازخوان» به کارگردانی
و نویسندگی کامبوزیا پرتوی در دورهای اکران شد که سینمای کودک، ارج و قرب خوبی
داشت و خانوادهها از فیلمهای شاد کودکان استقبال بسیاری میکردند. پرتوی زمانی
به سراغ ساخت «گربه آوازخوان» رفت که در زمینه سینمای موزیکال عروسکی برای خودش
صاحب تخصص شده بود. فیلمنامه کامبوزیا پرتوی برگ برنده زیاد داشت. داستان فیلم
البته تم کم و بیش تلخی داشت و قدری برای گروه سنی مخاطبانش سنگین به نظر میرسید؛
اما جلوههای تصویری و عروسکهای جذاب و موسیقی شاد به کمک فیلم شتافتند و
تماشاگران را جذب کردند. به این ترتیب بود که فیلم توانست فروش بسیار خوبی داشته
باشد. هر چند که این فیلم مداوم با ساخته دیگر پرتوی یعنی «گلنار» قیاس میشد. از نکات جالب فیلم «گربه
آوازخوان»، حضور خانواده آهنگرانی در آن است. منیژه حکمت منشی صحنه فیلم است و
پگاه و مهشید آهنگرانی نقش دو تا از بچههای فیلم را بازی میکنند؛ پگاه آهنگرانی
هنگام حضور در این فیلم پنجساله بود. در کنار اینها نام دو چهره موفق دیگر از
سینمای کودک هم در فیلم به چشم میخورد: رضا بابک و حمید جبلی.
یکی بود یکی نبود
باز
هم پای ایرج طهماسب و حمید جبلی در میان است. این دو در سال۱۳۷۹ فیلم «یکی بود یکی نبود» را ساختند و روانه پرده سینما کردند. این فیلم سینمایی که چندین
عروسک را در دل خود جای داده است. قصه «یکی بود یکی
نبود» از جایی شروع میشود که ایرج همراه همسرش نرگس و تنها پسرشان آرش در خانهای
اجارهای زندگی میکند، نامهای دریافت میکنند که در آن بچهای بیمار از آنها کمک
خواسته است. ایرج این نامه را شوخی تلقی میکند و همراه دایی(برادر همسرش) با
اتومبیلش بهطرف شمال حرکت میکند و زمانی که از یک تونل میگذرند خود را در فضایی
غریب و روبهروی کلبهای مییابند. حالا در این فضای عجیب و با ورود عروسکها داستان
وارد فاز جدیدی میشود. این فیلم که در آن ایرج طهماسب، مجید صالحی، فاطمه
معتمدآریا، سیروس گرجستانی، رابعه اسکویی و… هنرنمایی کردند شاید نتوانست همچون «کلاه قرمزی» دیده شود
اما به اندازه خود موفق بود.
پاتال و آرزوهای کوچک
«پاتال و آرزوهای کوچک» یکی از نخستین فیلمهای مسعود کرامتی است که در
پنجمین جشنواره کودک جایزهای کسب نکرد اما فروش خوبی را در گیشه تجربه کرد.
فیلمنامه این فیلم را رضا کیانیان و مهدی سجادهچی نوشته بودند و
ساخت آن در سال۶۸ حدود ۶میلیون تومان هزینه برداشت. «پاتال و آرزوهای کوچک» قصه وحید
است که آرزوهای ناممکنی در سر میپروراند و با موجودی عجیب به نام پاتال که
از میان یککره جغرافیاکه مادرش برای او خریده بیرون میآید آشنا
میشود که آمده تا به جبران محبت وحید آرزوهای او را برآورده سازد و این آغازگر
ماجراهایی است که توانسته در گیشه با استقبال مخاطبان روبهرو شود. این فیلم جزو پرفروشترین
فیلمهای سال۶۹ سینمای ایران جای گرفت.«پاتال و آرزوهای کوچک» در
سال۸۹ و پس از بیست سال، مجددا در طرح ویژه ماه مبارک رمضان بهصورت تکسانس در سه
سالن سینمای تهران روی پرده رفت و نهایتا توانست فروش موفق ۲۰میلیون تومانی داشته
باشد. همچنین چندی پیش خبرهایی مبنی
بر ساخت «پاتال۲» منتشر شد که هنوز هیچ چیز در این باره به قطعیت نرسیده است.
ملیکا
مومنیراد
There are no comments yet