به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون خبرگزاری صبا، سعید اسلامزاده گوینده رادیو و فعال رسانهای طی یادداشتی به تشریح تغییرات رادیو از زمانهای گذشته تا به امروز پرداخت.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
«رادیو در قرن بیست و یکم با رادیویی که دست کم با آن خاطره داریم، متفاوت است. این تفاوتها هم در شکل دسترسی به رادیوست و هم در فرم برنامهسازی و به اصطلاح امروزی تولید محتوا.
رادیو همچنان از مهمترین رسانههای تودهای است. (mass media). در این وجه، تولید فرهنگ و محتوا برای اقشار گوناگون و طبقات مختلف جامعه، از کارکردهای مهم رادیوست. به دلیل همین ویژگی، بخش برنامهسازی رادیو، تمایل شدیدی به روشنفکری دارد و خود را موظف به تولید و بازتولید اندیشههای روشنفکری و علمی میداند، البته در حدی که برای مخاطبان رسانه تودهای قابل درک باشد.
در نیمۀ نخست قرن بیستم، بسیاری از متفکرانِ اندیشههای انتقادی، با رادیو و آنچه پخش میکرد میانه چندان خوبی نداشتند و آن را از مظاهر صنعت فرهنگ میدانستند. از نظر آنها رادیو موسیقی را ویران میکند و پخش یک سمفونی از رادیو، روح آن را میکشد. اندیشمندان انتقادی رسانهها را موجِد جامعۀ تودهای یکدست و خروجی محتوایی آن را کالا میدانستند و سخنرانیها و موسیقیهای پخش شده از رادیو را باعث همسانی جهانیِ مردم و فرهنگها میپنداشتند. از میانه قرن بیستم، انتقادهای تندوتیزی به نظریههای انتقادی شکل گرفت. آنها نگاه تند گذشته را نداشتند و میخواستند با رادیو همانگونه برخورد کنند که ماهیت این رسانه است. از این نظر شاید منطقی به نظر میرسید. اما ایدهآل گرایی جریانهای چپ، میخواست که رادیو و رسانههای دیگر را با نگاه کلان فرهنگی و سیاسی خود همسو کند. البته در این سالها در ایران، بسیاری دوست دارند که اندیشههای انتقادی چپگرایانه را در نسبت با رسانه، زنده کنند!
با ظهور اینترنت و فراگیر شدن بیحد و حصر رسانه و حتی شخصی شدن آن، دیگر جملات انتقادیون دربارۀ رادیو، خریداری ندارد. آنجا که میگفتند رادیو پایان سوژگی فردی در جهان است، امروز در جهان سایبری معنای روشنی ندارد و شاید حتی معنای معکوس هم بدهد. گویی اینترنت خط بطلان بر بسیاری از نظریههای رسانهای قرن بیستم کشیده است. تأمل در دیدگاههای مک لوهان نمونهای از این ابطال هاست.
باری از این نگاه انتقادی که بگذریم رادیو در ایران، خلاف آنچه آن فیلسوفان و اندیشمندان انتقادی میگفتند، نقش مهمی در جریانهای فرهنگی و سیاسی و اجتماعی ایفا کرد. از همان آغاز، وظیفۀ تهیه محتوای رادیو را نویسندگان مطرح و دانشگاهیان به عهده گرفتند و هنرمندان تئاتر و موسیقی برای رادیو برنامهسازی کردند.
به همین دلیل دو کارکرد مهم فرهنگی برای رادیو میتوان قائل شد: نخست در گسترش موسیقی ردیفی دستگاهی و دیگری در گسترش زبان معیار. البته در جنبههای دیگر مانند خبر، نمایش، سخنرانیهای سیاسی و مذهبی و علمی هم رادیو توانست بخش مهمی از توده مردم را با خود همراه کند.
رادیو در ایران در آغاز کار تمایل شدیدی داشت تا خود را در وجه روشنفکری بین تودههای مردم بشناساند. اما خاصیت متفاوت این رسانه با روزنامه، موجب شد تا به مرور این وجه از کارکرد رادیو یا فراموش شود و یا اصلاح گردد. به این معنی که همان نویسندگانی که برای برنامههای رادیو مینوشتند، بین متون منتشره و چاپی خود و آنچه در رادیو از زبان گوینده شنیده میشد تفاوت معنی داری ایجاد کردند. رادیو در ادوار دیگری مانند دهۀ هشتاد با حضور نویسندگان و برنامه سازانی که که بیرون از رادیو نیز کار هنری میکردند، تمایل به روشنفکری را دوباره تجربه کرد. برنامههای موسیقایی با گرایش به موسیقی کلاسیک و ردیفی دستگاهی، برنامههای ادبی با محور گفت و گوهای تخصصی درباره تجربههای ادبیات مدرن در ایران و جهان، برنامههای تخصصی در حوزه تئاتر به منزله هنری روشنفکرانه، باعث شد تا سمت و سوی برنامههای رادیو به شکل معناداری به سوی تولید محتوای مؤلف، تغییر جهت دهد که البته به سرعت این شیوه برنامهسازی در شبکههای رادیویی رسانۀ ملی متوقف شد.
اکنون شکل دیگری از برنامهسازی که سال هاست به نام پادکست در فضای وب مخاطبان جدی و پیگیری را دارد، خلاء جریانهای روشنفکری را در رسانۀ رسمی پر کرده است. در نظر داشته باشید که الان در هیچ جای جهان، رادیوهای رسمی تمایلی به تولید محتوای روشنفکرانه ندارند و تولید محتوا برای بخش الیت جامعه با تولید پادکستهای متعدد و متنوع انجام میگیرد.
مفهوم رادیو در جهان سایبری، صرفا انتشار از طریق امواج رادیویی موسوم به کوتاه و بلند نیست و هر تولید صوتی در قالبهای شناخته شده، نوعی تولید رادیویی است. قطعات موسیقی، پادکستهای مختلف و همه شبکههای دولتی و خصوصی که از طریق امواج، اصطلاحا برودکست میکنند، در زمره تولیدات رادیویی شناخته میشوند. ساختارها و پلتفرمهای شنیداری که در اختیار کاربران فضای مجازی قرار گرفته است، معنای مخاطب را نیز تغییر داده است که این تغییر در واژه نیز دیده میشود؛ تحول معنایی مخاطب به کاربر. ارتباط دوسویه یا اینتراکتیو در معنای کاربر، به او اجازه میدهد تا چند قدم از مخاطب دست و پا بستۀ رادیو در شکل ترانزیستوری آن فاصله بگیرد و در نوع برنامهسازی هم دخالت کند. به این معنی که هر شنونده / مخاطب / کاربری، برنامه ساز بالقوهای است که بعدها میتواند یکی از پادکسترهای بیشماری باشد که در فضای اینترنت محتوای صوتی تولید میکنند.
اگر به مفهوم تولید محتوای روشنفکرانه در ساختار رادیویی بازگردیم، میبینیم که گسترش پلتفرمهای صوتی در فضای سایبر، امکان تولید و مخاطبیابی گستردهتری را برای تولیدکنندگان فراهم کرده است.
فراموش نکنیم که رادیو دیگر فقط تولید برنامه رسمی در شبکه رادیویی دولتی یا خصوصی نیست، هر پادکستی، هر کتاب صوتی و هر اجرای صوتی موسیقی، و برنامهها و لایوهای اینستاگرامی، برنامه رادیویی است که کاربران بنا به سلیقه خود میتوانند مخاطب آن باشند. از این رو تکیه به ایدئولوژیهای مرسوم و گفتمان غالب سیاسی در برنامههای رادیویی شبکههای ملی، ناآگاهی از جریان سیال رادیو به معنای امروزی آن و همچنین نادیده انگاشتن فهم و دریافت و سواد بخش بزرگی از جامعه است که میخواهد خوراک محتوایی خود را از طریق صدا تأمین کند.»
انتهای پیام/
There are no comments yet