«چهارراه استانبول» در دل خود ماجرای حادثه ساختمان پلاسکو را دارد و همین کار را برای کارگردان و شما بهعنوان طراح جلوههای بصری سخت میکند، برای این کار چه مولفههایی را در نظر گرفتید و تعاملتان با مصطفی کیایی چطور بود؟
بعد از اتمام نگارش فیلمنامه، همه سکانسهایی که مربوط به بخش جلوههای بصری بود را تفکیک کردیم و همراه با مصطفی کیایی، آقای جلالی؛ مدیر فیلمبرداری و… به بررسی آنها پرداختیم و قسمتهایی که ویژوال داشت را مشخص کردیم و براساس برنامهای که در نظر داشتیم پیش رفتیم. در ادامه کار هم چیزی حدود سه ماه برای پستپروداکشن وقت گذاشتیم. «چهارراه استانبول» یک چالش بزرگ بود چرا که مردم از این واقعه یک حافظه بصری دارند. ما باید تصویری را به مخاطب نشان میدادیم که آن را قبلا دیده بود و از آنجاییکه مدت زیادی از حادثه پلاسکو نگذشته بود کار سختی را پیش رو داشتیم و باید بسیار به جزییات توجه میکردیم. «چهارراه استانبول» نتیجه یک کار گروهی و همکاری فوقالعاده بود.
به نکته خوبی اشاره کردید، مردم از ساختمان پلاسکو و ماجرای آن حافظه بصری دارند، تا چه میزان اطلاعات آرشیویی و مستندات در اختیار داشتید و از آنها استفاده کردید؟
ما ساختمان پلاسکو را بهصورت سهبعدی کار کردیم و برای اینکه بتوانیم تصاویر درست از آن ارائه دهیم باید به جزییات آن اشراف کامل پیدا میکردیم. بیشتر فیلمهایی که از ساختمان پلاسکو وجود داشت مربوط به بعد از حادثه و ریزش آن بوده و کمتر اطلاعات و تصویری از پیکره ساختمان قبل از این واقعه وجود داشت. برای رسیدن به این جزییات چند راه پیش رو داشتیم. بخشی از اطلاعاتمان را درخصوص نماها، اندازهها و… از شهرداری استخراج کردیم. بهصورت شبانهروزی تلاش کردیم و در این جهت اطلاعات زیادی جمعآوری شد تا بتوانیم بهترین تصویر را ارائه دهیم.
مصطفی کیایی پیش از ساخت «چهارراه استانبول»، آثار کمدی و اجتماعی در کارنامه خودش داشت اما «چهارراه استانبول» به سبب بازسازی برخی موقعیتها او را در یک چالش جدیدی قرار داده است، خروجی کار چطور بود و سهم خود را در آن چقدر میدانید؟
در «چهارراه استانبول» مستندنگاری نکردیم مثلا تمام تصویرهایی که ما جمعیتی را در جلوی ساختمان پلاسکو داریم در یک استودیو ضبط شده است. سعی کردیم کاملا در خدمت درام باشیم. اگر کار ما مورد توجه قرار گرفته به این دلیل است که ویژوآل درام بوده، اگر پلانهای تروکاژ «چهارراه استانبول» را حذف کنیم فیلم لنگ میزند. ما از مستندها برای ساخت فیلمی داستانی استفاده کردیم.
درست است اما به قول خودتان مردم از این حادثه حافظه بصری دارند و برخی سکانسهای «چهارراه استانبول» تداعیکننده موقعیتهایی است که در واقعیت رخ داده است و آنها را به همان فضا پرتاب میکند.
در سکانسهایی که مربوط به پلاسکو است ما باید از همان واقعه کپیبرداری میکردیم حتی شکل انفجار در تصویر هم باید به همان صورتی که در واقعیت وجود داشت نشان داده میشد. این بخش از کار تروکاژ «چهارراه استانبول» سخت بود که ما باید از یک واقعهای که مردم از آن حافظه بصری دارند یک فیلم بسازیم.
جلوههای بصری «چهارراه استانبول» را به نسبت سایر آثار چطور میبینید و فکر میکنید چه چیزی باعث شد تا سیمرغ این بخش با وجود رقابت سنگینی که وجود داشت به این فیلم برسد؟
چه در فیلم «چهارراه استانبول» و چه در فیلمهای دیگری که تاکنون کار کردم همواره با انگیزه و تلاش کار خود را شروع کردم تا بتوانم بهترین خروجی را که میشد ارائه دهم. فارغ از اینکه «چهارراه استانبول» کاری بود در کارنامه من که مورد توجه قرار گرفت، ماجرای پلاسکو و وجود آتشنشانان در دل فیلم «چهارراه استانبول» بسیار روی خود من تاثیر گذاشت. این را هم باید بگویم که گروه این فیلم یک گروه بینظیر بودند و در حکم یک خانواده بودیم. اگر خروجی «چهارراه استانبول» دیده شده بهخاطر تلاش همه عوامل است. در مورد فیلمهای دیگر هم نمیتوانم نظری بدهم اما حتما چیزی در «چهارراه استانبول» وجود داشته که مورد توجه قرار گرفته است.
There are no comments yet