ندا عقیقی یکی از چهرههای جوانی است که
پس از مدتها فعالیت در تئاتر، سال گذشته به عرصه تصویر آمد. او سال۹۶ در سریال «عقیق»
دیده شد و بهدنبال آن با دو فیلم «دارکوب» و «جشن دلتنگی» به جشنواره فیلم فجر
آمد. با او بهانه اکران فیلم «جشن دلتنگی» ساخته پوریا آذربایجانی به گفتوگو
نشستیم که در ادامه میخوانید.
فارغ از حضور و فعالیتتان در تئاتر با سریال «عقیق»
در تصویر دیده شدید، چطور شد که به سینما آمدید و در فیلم «جشن دلتنگی» ایفای نقش
کردید؟
بعد از اتمام سریال «عقیق»، کاوه سجادیحسینی مرا به دستیار
پوریا آذربایجانی معرفی کرد. بعد از ملاقات با آقای آذربایجانی از آنجا که سن و شرایط
زندگی شخصیت شادی با من تفاوت داشت درخصوص کاراکتر بسیار باهم گفتوگو کردیم تا به
تصویری درست از شخصیت برسم. البته من خودم همچون شخصیت شادی دهه هفتادی هستم و
ویژگیهای این نسل را بهخوبی میشناسم و مابهازای بیرونی این شخصیت را در جامعه
دیده بودم به همین سبب خیلی این تفاوت سن و شرایط برایم محسوس و غیرقابل درک نبود
و با آن ارتباط برقرار کردم اما فارغ از اینها، با پوریا آذربایجانی بیشتر حول
محور این موضوع صحبت کردم که شخصیت شادی چطور میتواند نماینده گروهی باشد که
روزبهروز در فضای مجازی بیشتر میشوند. گروهی که به سبب درگیری با فضای مجازی
خیلی علاقهای به پیوند خانواده و ازدواج ندارند. مثل شخصیت شادی که در سن حدودا
۱۸سالگی از طریق آشنایی با فردی در فضای مجازی ازدواج کرده و حالا در آستانه ۲۳سالگی
با وجود یک بچه جدا شده و اصلا پشیمان نیست چهبسا از این ماجرا برای پررنگ شدن در
فضای مجازی استفاده کرده است. شادی خیلی بیپروا زندگی میکند و حتی به مشکلاتی که
برای خانوادهاش رخ داده توجهی ندارد و حتی به جای اینکه از خانواده تاثیر بگیرد
تاثیر مخرب روی خانواده خود داشته است. اگر دقت کنید میبینید این ویژگیهایی که
شخصیت شادی داشته برایمان خیلی قابل درک و آشناست و نمونههای آن را دیدیم. از
همینرو خیلی برایم ناآشنا نبود و انگار آن را میشناختم.
فارغ از شناختی که خودتان از نقش بهدست آورده
بودید برای رسیدن به تصویر کاملتر از او به فیلمنامه و کدهای پوریا آذربایجانی بسنده
کردید یا برای ایفای آن مابهازای بیرونی داشتید؟
با پوریا آذربایجانی خیلی در مورد نقش صحبت کردیم. آقای
آذربایجانی در صدد این بود که شخصیت شادی
جنبه نصیحتگونه و آیینه عبرت برای مخاطب نداشته باشد و فقط تلنگری به او بزند. به
همین سبب سعی کردم برای ایفای این شخصیت مابهازای آن را پیدا کنم. به هر حال
نمونه کاراکتر شادی بسیار بود حتی میتوانم بگویم بعضی از خصوصیات اخلاقی او را
در خودم داشتم مثل حاضرجوابی او در مواقع اضطراری، بخشی از ویژگیهای شخصیت شادی
را نیز از آدمهای دیگر برداشتم اما در کل سعی کردم همه چیز به اندازه و کنترلشده
باشد و غلو در آن وجود نداشته باشد.
خیلیها در زمان جشنواره «جشن دلتنگی» را در منع
فضای مجازی دانستند البته خود من اصلا با این نگرش موافق نیستم و به نظرم پوریا آذربایجانی
تلاش کرده بود به آسیبهای این فضا و تنهایی انسان امروز نگاه کند، اما با این همه
به نظرتان با وجود درگیری عمیق و افراطی که انسان امروز با فضای مجازی دارد «جشن دلتنگی»
تا چه اندازه توانسته به مخاطب خود این تلنگر را بزند؟
اولین بار که فیلمنامه را خواندم و قرار شد در این فیلم
بازی کنم آقای آذربایجانی از من پرسید فکر میکنی این فیلمنامه نصیحت میکند؟ و من
جواب دادم نه. پوریا آذربایجانی تاکید بسیاری داشت که فضای فیلم به نصیحت نزدیک
نشود چرا که معتقد بود مخاطب تا آنجایی که باید نصیحت شنیده و «جشن دلتنگی» باید
هشدار دهد. اگر دقت کنید میبینید کاراکترهای این فیلم حداقل در روایت ما، برای
زندگیشان نتیجهگیری نمیشود. به نظرم پوریا آذربایجانی و مونا سرتوه این
فیلمنامه را نگاشته بودند تا چیزی را به ما نشان دهند که نمیخواهیم باور کنیم.
نظرات اطرافیانم بعد از تماشای فیلم همین بود آنها فارغ از اینکه نکات خوب و بدی
را مطرح کردند اما اتفاق نظر داشتند که این فیلم در منع فضای مجازی نیست. البته
برخی هم گفتند «جشن دلتنگی» برایشان جنبه نصیحتگونه داشت اما من خودم با این حرف
موافق نیستم.
خودتان تا چه اندازه با فضای مجازی درگیر هستید؟
تا حد متوسطی درگیر فضای مجازی هستم و همواره سعی میکنم در
کنار وقت گذاشتن برای مطالعه و تماشای فیلم به فضای مجازی هم بپردازم چرا که بهخاطر
مشغلههای زندگی و نبودن در خانه، بخشی از اطلاعات من نسبت به نزدیکان و دوستانم
در فضای مجازی قابل پیگیری است اما اصلا به این شکل نیستم که درگیر حواشی این فضا
باشم.
فارغ از شخصیت جهان، قاطبه کاراکترهایی که در
فیلم با فضای مجازی خود را درگیر کردهاند زنان هستند، به نظر خودتان در کشور ما زنان
بیشتر مبتلا به این قضیه هستند و مورد آسیبهای فضای مجازی قرار میگیرند؟
وقتی فیلمنامه را خواندم خودم هم متوجه این موضوع شدم اما فکر
نمیکنم که قصدی وجود داشته باشد اما به نظرم همان طور که در فیلم میبینیم خانمهایی
که خانهدار هستند و بعضا مشغله و گرفتاری همسرهایشان در بیرون از خانه بسیار است
بهخاطر سرگرمی، بیشتر در فضای مجازی حضور دارند البته برخی درآمدزایی میکنند و
عدهای دیگر هم مثل شخصیت مادر شادی بهخاطر گرفتن تعریف و تمجید و بالا رفتن
اعتمادبهنفسشان درگیر فضای مجازی هستند. به نظرم آقایان بهخاطر غم نان و مشغلههای
بیرون از خانه کمتر حضور دارند و اگر زنی مسئولیتی در بیرون از خانه داشته باشد
شاید به همان میزان حضورش در فضای مجازی کاهش یابد.
این فیلم، دست روی موضوعی گذاشته است که پرداخت
به آن و خلق شخصیتهایی برای روایت این موضوع نیاز به نگاه روانشناسانهای دارد اما
بعضا با این مواجه میشویم که شخصیتها در سطح باقی ماندند و خیلی با تودرتوهای
آنها برخورد نمیکنیم.
من تا حدی با این موضوع موافق هستم، به نظرم برخی کاراکترها
مثل شخصیت شادی و یا حتی اعضای خانواده روایت ما در فیلم نیاز بود که مخاطب بیشتر
درباره آنها بداند و روابطشان بیشتر باز شود. شاید نویسندههای فیلمنامه قصد
داشتند به زمان حال و سردی روابط آنها در موقعیت کنونی بپردازند اما من این نیاز
را در مخاطب دیدم که میخواهد بیشتر در مورد شخصیتها بداند. به نظرم اگر چنین
بود مخاطب بیشتر با شخصیتها همذاتپنداری میکرد و با وقایع زندگی آنها کنار
میآمدیم.
حرف آخر؟
«جشن دلتنگی» تجربه خوبی بود. کار با پوریا آذربایجانی
کارگردان جوان و مستعد و همین طور قرارگیری جلوی دوربین استاد زریندست و همبازی
شدن مجددم با بهنام تشکر و پانتهآ پناهیها برایم بسیار لذتبخش بود.
ملیکا مومنیراد
There are no comments yet