داستان نمایش این
پرفورمنس، از زایش انسان آغاز میشود و همزادیاش با دو نیروی خیر و شر، سپید و سیاه،
و یا به روایت اسلامی: دو نفس اماره و مطمئنه. زندگی این موجود، با پارادوکسها و کشمکشهای
بین این دو نیرو آغاز میشود که تا بلوغ جسمانی او ادامه مییابد. روایت کهن درخت ممنوعه
و میوه آن، یعنی سیب سرخ حوا نیز از ابتدای نمایش و از پیشآغاز آفرینش انسان، حضور
خود را روی صحنه در همراهی با نیروی سیاه(شر) اعلام میدارد. نیروی سیاه از همان ابتدای
آفرینش انسان، با تطمیع و وسوسه انسان به سوی جذابیتها و شیرینیهای این میوه ممنوعه،
نقش گمراهکنندهاش را بهخوبی ایفا میکند. وسوسهها و شیطنتهای نیروی سیاه به سرانجام
میرسد و انسان پاک و سپید در اثر این گمراهی، به رنگ سیاه تغییر هویت میدهد، و در
پی آن، در سرگردانی و بیهویتیاش درمیماند. انسانها دو دسته میشوند: ناپاکان سیاه
در روی زمین به جنگ و فساد میپردازند و پاکان سپید، به عبادت و زندگی خوب میپردازند
و گاه با گروه سیاهان میجنگند. با تقدیم گوساله طلایی توسط نیروی سیاه به مردم ناپاک
سیاه، این گروه از مردم به پرستش این گوساله میپردازند و بنای بتپرستی را میگذارند.
در جریان تعاملی این دو گروه از مردم، جنگ سختی بین آنان درمیگیرد. گروه پاک سپید،
همه گروه ناپاک سیاه را میکشد و پیروز از میدان بهدر میرود. سرانجام، انسان به
پاکی روز اول، یعنی پاکی فطرت خویش در قالب کودکی پاک و سپید بازمیگردد. همگی به سرآغاز
آفرینش بازمیگردند و آرام میگیرند، ولی نیروی سیاه(شر) باز به سوی آنان میآید و
به آنها رُخ مینماید و در پیش آنان اعتراف به شکست خویش میکند و انسان را اشرف مخلوقات
میخواند. نیروی سیاه در پیشگاه خدا نیز به شکست خود و دانایی خدا اعتراف میکند.
آنچه در یک نمایش پرفورمنس
از شخصیتپردازی کارکترها انتظار میرود یعنی تیپسازی کاراکترهای داستان، در این
نمایش بهخوبی پرداختهشدهاند و اجرا میشوند. دراماتورژی موومانهای صحنهای بهخوبی
پیش میرود و صحنه را با ریتم پیوستهاش از یکنواختی میرهاند. کشمکشها و درگیریهای
بین دو نیروی سیاه و سپید، در فُرمت حرکات معنادار و استایلیزه، بهخوبی طراحی شدهاند
و با دراماتورژی خوبی اجرا میشوند.
بازیگران نمایش، از
توانایی خوبی در اجرای فرمهای انفرادی و گروهی و بهموازات، اجرای بازیهای
معنامحور بیکلام برخوردارند. ارتباط دیداری بیکلام آنها با یکدیگر در آفرینش دو
گروه پاکان سپید، و گروه ناپاکان سیاه، از هماهنگی و توانایی تولید حس صحنهای
آنان خبر میدهد.
طراحی صحنه و دکور و
اکسسوار نمایش، با گرایشی رئالیستی، تلاش دارد تا بیشترین پیامرسانی محتوایی را
در خود بگنجاند. از این رو تا اندازه بیشینهای خود، به رعایت و پرداخت جزییات
پرداخته است. نور و موزیک پلیبَک بهخوبی طراحی شدهاند و دراماتورژی بسیار خوبی در
میزانسن موومانهای بازیگران دارند. ترکیب تصاویر سینمایی ویدئوپروژکشن بکگراند
صحنه با مود نمایشی این پرفورمنس نیز ایده مناسبی است که در پرفورمنسهای زیادی
دیده میشوند و علاوه بر انتقال بهتر محتوای اثر، به ایجاد ریتم دیداری بیشتر در
مود نمایش کمک میکند.
«مرا به نام خودم بخوان»،
تجربهای ستایشبرانگیز از طراح و کارگردان آن است که با اجرای این نمایش، به
خلاقیتها و امکانات نهفته هنر پرفورمنس در تئاتر تأکید میکند.
نویسنده و کارگردان:
زهرا اسلامپناه
بازیگران: زهرا اسلامپناه، رامک
نوروزی، بنیتا میسمی، حشمتاله زارعی، هدی بختیاری، غزاله امینی، نیکا محمدحسین، محمدعلی
نجفپور، مژده برکتی و کیمیا اسلامپناه
مکان و زمان اجرا: تالار مهر/ خرداد۱۳۹۷/ ساعت۱۶:۳۰
There are no comments yet