حسن فتحی که چند سالی است با ساخت سریال «شهرزاد» به شبکه نمایش خانگی
کوچ کرده است، با انتشار مطلبی در صفحه شخصی خود در اینستاگرام، از حواشی
ایجاد شده برای این سریال به دنبال مشکلات مالی تهیهکننده، احتمال ساخت
فصل چهارم و به طور کلی شرایط تولید آثار هنری نمایشی سخن گفت.
قسمت پایانی فصل سوم سریال «شهرزاد» با کشته شدن «قباد» به عنوان یکی از
کاراکترهای اصلی این سریال، روز گذشته (۲۱ خرداد ماه) در شبکه نمایش خانگی
توزیع شد و در حالی که به نظر میرسید فصل سوم نقطه پایان سریال «شهرزاد»
باشد، حسن فتحی از احتمال تولید فصل چهارم و بازگشت کاراکتر «قباد» سخن
گفته است.
متن کامل این مطلب به شرح زیر است:
«به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی است … خانمها،
آقایان، تماشاگران محترم سه فصل سریال شهرزاد به پایان رسید و امید است در
آینده نزدیک امکان ساخت فصل چهارم آن که در آن شاهد بازگشت مجدد قباد،
شهرزاد و فرهاد به متن قصه خواهیم بود، فراهم گردد!
سریال «شهرزاد» برای مخاطبانش ماجرای تراژیک و آمیخته با تخیل
عشق و سیاست و پول در ایران دهه ۳۰ شمسی بود و برای من و همکارانم
تجربهای دشوار و طاقتفرسا در دهه نود شمسی! در اینجا و در این زمانه که
ماییم واقعیتها بسیاری از اوقات از امر تخیلی، تخیلیتر هستند و از همین
رو باید در میان گذاشته شوند تا بتوان باور کرد و اعتماد کرد. شفافسازی
این واقعیتهای تاریک و تودرتو تنها راه تداوم و بقا برای همگان و به خصوص
هنرمند است.
ساخت و ساز سریال «شهرزاد» در این پنج سال کلکسیونی از
آزمونهای رنگارنگ برای هنر و هنرمندی شد که میخواهد بیافریند، مستقل
بماند و اخلاقی عمل کند؛ آزمونهایی که عبارت باشند از تلاش برای پیدا کردن
نسبت میان هنر از یک سو و سهگانه سرمایه، سیاست روز و افکار عمومی از سوی
دیگر.
همه این سالها کارگردانی برای من آکروباسی میان اصولی چون
استقلال، رفتار اخلاقی، شفافیت و البته یافتن بهترین نسبت با همین سه گانه
بوده است و با سریال «شهرزاد» در بسیاری از لحظات این آکروباسی به قصد حفظ
تعادل در معرض تهدید قرار گرفت.
تردیدی نیست که صنعت سینما و فیلم:
ـ با خلق و تخیل سروکار دارند و نیازمند خلوت و امنیت ذهنی است.
ـ کاری است گروهی و موفقیتش در گرو همکاری و همبستگی میان همه افراد گروه.
ـ با مخاطب سروکار دارد و به این معنا که نه تنها باید مورد
پسند قرار بگیرد بلکه باید نقاد نارواییهای فرهنگی و عادات عمومی هم باشد.
ـ به دلیل نقش اجتماعیاش همیشه در تنش است با سلیقههای متفاوت سیاسی.
ـ و نهایتا اینکه برای به سرانجام رساندن خود نیازمند پول است در عین اینکه باید مستقل باشد.
حفظ تعادل برای یک فیلمساز در خلق و تولید یک اثر هنری التزام
به این نکات است و متأسفانه چنین التزامی در جامعه ما همواره در معرض
تهدید و تردید قرار میگیرد: تردیدی میان منافع خود و دیگری؛ میان اخلاق و
مصلحت؛ میان استقلال و میل سیاست به دخالت؛ میان منطق سرمایه و جنس هنر؛
میان افکار عمومی و نقد آن. این تعادلهای ضروری و الزامی متأسفانه از همان
فصل اول سریال به واسطه ضرب و زور رسانهای برخی سلیقهها در معرض آسیب و
تهدید قرار گرفت.
در تمام مدت من سعی کردم تا به یاری همکارانم این تنشها و
حاشیهها را که گاه به افکار عمومی ربط پیدا میکرد و گاه به سیاستهای
رسمی و متولیان رسمی تاریخ معاصر و قرائتهای مسلط از تاریخ، نادیده گرفته و
کار را به انجام برسانم و البته استقبال عمومی مخاطبان متنوع و متعلق به
اقشار مختلف در داخل و خارج از کشور پشت و پناه و نقطه اتکای محکمی شد برای
تداوم کار. فصل اول سریال «شهرزاد» با اعتماد، همدلی و امیدی که برانگیخت
پاداش خود را گرفت. اما همزمان با ازسرگیری فصول بعدی سریال اثری که مباهات
میکرد به اعتمادی که در میان مردم برانگیخته بود ناگهان در معرض اتهام
قرار گرفت. این بار شایعه شبهات مالی بحران ایجاد کرد. باید جواب میدادیم:
سرمایه از کجا آمده است؟ از متولی قانون تا فعال مدنی، از چپ و از راست،
از رومی روم تا زنگی زنگ، ارکستروار، هماهنگ و پرسروصدا و گسترده منابع
مالی این سریال را که مستقل بود و خارج از نهاد صداوسیما پخش میشد به پرسش
گرفت و این بار با وارد آوردن اتهام، پولشویی و اختلاس همه اعتماد عمومی
را نشانه رفت!
چه باید میکردیم؟ تن میدادیم به شایعه و شبهه و بازار داغ
جوسازی و کار را تعطیل میکردیم؟ و یا به رغم تهمتها و افتراهای ریز و
درشت که علاوه بر حیثیت تهیهکننده سریال آبروی من، همکار نویسندهام و
یکی، دو تن از بازیگران اصلی سریال را نشانه رفته بود و با امید برطرف شدن
شبهات و شایعهپراکنی افرادی که با هر نیت و انگیزه توقف فیلمبرداری
«شهرزاد» را هدف قرار داده بودند کار را ادامه میدادیم؟
صد البته نقطه قوت هنرمند استقلال اوست و برای او همیشه این
ترس و تردید وجود دارد که مبادا بازیچه دست متولیان سرمایه و قدرتهای
موازی پشت پرده قرار گیرد. هنرمند دلگرم است به اعتماد مردم و نمیتواند
فقط به منافع مادی خود بیاندیشد و طبیعی است که باید بداند با کمک چه
سرمایهای میتواند خلق را ممکن سازد.
اگرچه در نهایت ما راه دوم را انتخاب کردیم و موازی آن دروغ و
واهی بودن شبهات و اتهامات نیز کاملا به اثبات رسید اما بیتردید یکی از
سختترین لحظات ساختن سریال «شهرزاد» همین انتخاب بر سر بزنگاه بود. انتخاب
میان افکار عمومی که گاه چون کشتی بیلنگر است و حقیقتی که برای اثباتش
باید مرام و معرفت حلم و صبوری دانست.
اکنون در پایان ساخت و تولید و پخش صحبت کردن از بزنگاههایی
که هرگاه کارگردان و دیگر دستاندرکاران سریال «شهرزاد» را در برابر
انتخابهایی خطیر قرار میداد به چندین کار میآید:
ـ باید دانسته شود سریالی که موجب همدلی و هیجان و کنجکاوی
نسبت به گوشههایی از تاریخ معاصر در نزد مخاطبانش شده به قیمت مدیریت چه
تنشها و دست و دل لرزیدنهایی میسر گشت.
ـ باید دانسته شود تا بتوان بر آن اساس برای ادامه کار، راه حل و چشماندازی روشنتر ترسیم کرد.
ـ باید دانسته شود تا افکار عمومی به سرعت بازیچه دست متولیان
ثروت و منطق قدرت نشود و برای نفرین و آفرین گفتن شتاب نکند و صبوری
بیاموزد و طمأنینه پیشه کند.
من در سالهای حضور در این عرصه تنها به یمن همین اعتماد به
مردم، اعتماد به روشنگری زمان و صبوری بوده است که از پا نیفتادهام و
مرارتها را تاب آوردم؛ و اکنون در کلام آخر به نیابت از سوی یک به یک
همکارانم قدردان قدرشناسی و حسن توجه مردم عزیزی هستم که سریال «شهرزاد» را
به رغم همه نقصانها و کاستیهای آن مورد حمایت و اعتماد خود قرار دادند.
طهران، خرداد ۹۷»
There are no comments yet