نمایش «هملت دبستانی» نوشته جلال تهرانی و با کارگردانی مشترک آریا افشار
و هلن مرسلی، این روزها در مکتب تهران روی صحنه است. در خلاصه داستان این نمایش عروسکی
که ساعت۲۲ روی صحنه میرود آمده است: «اگر روزی روزگاری بچههای مدرسهای بخواهند هملت
را پارودی کنند؛ با این پرسش که «تاوان گناه پدرانمان؛ به ما چه!»» و در وستر
نمایش ذکر شده است: از همراه داشتن فرزندان زیر ۱۵سال خودداری نمایید که متاسفانه این بخش چندان دیده نشده
است! به بهانه این اجرا با هلن مرسلی؛ کارگردان، طراح و سازنده عروسکها، طراح
تیزر و بازیدهنده عروسک نمایش و آریا افشار؛ کارگردان، طراح لباس و طراحصحنه
«هملت دبستانی» گفتوگو کردهایم.
نمایش «هملت دبستانی» بهظاهر پارودی نمایشنامه «هملت» نوشته ویلیام
شکسپیر است اما در این نمایش مسائل بسیار زیادی همچون وضعیت تئاتر و... هم پارودی
میشوند. در ابتدا کمی درباره این جذابیتهای شاید فرامتنی بگویید.
آریا افشار: زمانیکه تصمیم گرفتیم «هملت دبستانی»
را اجرا کنیم، در وهله نخست با یک متن پارودی «هملت» مواجه شدیم. این متن برخی
موقعیتهای جذاب و کمیک دارد. چندینبار که متن را خواندیم و با زیرلایههای متن
آشناتر شدیم. جلال تهرانی در این متن به مسائل فراتر از پارودی «هملت» میپردازد. بزرگترین
سوال و حرف متن این است که «گناه پدران ما به ما چه!» از دید من بنیادیترین سوال
متن، همین است. البته در کنار این موضوع، به مسائل مربوط به تئاتر، بازبینیهای
تئاتر، ممیزیها و پارهای از مسائل روز اجتماع ما هم میپردازد. تمام این مسائل،
دستبهدست هم داد و متن را برای ما جذاب کرد. درواقع متن قابلیتهای خود را به ما
نشان داد و سبب شد آن را دست بگیریم و کار را آغاز کنیم.
این سوال، بهنوعی ازلیابدی است و به کشور و ملت خاصی هم مربوط نمیشود.
تئاتر عروسکی هم یک شیوه تئاتر جهانی است که ارتباط مخاطبان بینالمللی با نمایش را
افزایش میدهد. آیا به دلیل جهانشمول بودن مفاهیم مطرح شده در نمایش، این شیوه
تئاتر را انتخاب کردید؟
آریا افشار: در ابتدا قصد بر اجرای نمایش بهشکل
صحنهای داشتیم اما طی گپوگفتی که با هلن مرسلی داشتیم، به این نتیجه رسیدیم که
استفاده از عروسک کار را جذابتر میکند و دست ما را بازتر میگذارد. درواقع اجرای
این نمایش بهشیوه تئاتر عروسکی، کار را خاصتر میکند. آدمها از هر زبان و
فرهنگی با این کار همچنین ارتباط نزدیکتری پیدا میکنند.
هلن مرسلی: به این دلیل از عروسک استفاده کردیم که
بچهها با سوال «گناه پدران و مادران ما به ما چه!» یک شیوه زندگی را مطرح میکنند
و میخواهند نوعی فاصلهگذاری با پدر و مادرشان که درواقع گذشته خودشان هستند را
بهوجود آورند. از سویی دیگر چهره نوعی وابستگی به پدر و مادر است چون از آن دو به
او به ارث رسیده است. ما با استفاده از عروسک این فاصلهگذاری را بیشتر کردهایم. از
سویی دیگر بهدلیل فانتزی بودن عروسک و پذیرش جامعه بهعنوان یک عنصر یا شی جدا از
انسان، میتوانسیتم برخی محدودیتها همچون لمس کردن و… را از میان برداریم و به
متن وفادار باشیم.
درباره پروسه طراحی عروسکها
و لحنسازیای که برای هر کدام باتوجه به شخصیتی که در «هملت دبستانی» و «هملت» شکسپیر
دارند، بگویید.
آریا افشار: چهرهپردازی و روانشناسی چهرهای که
هلن مرسلی برای عروسکها در نظر گرفته بود، با تحلیل متن «هملت دبستانی» و در کنار
آن، شخصیتهای «هملت» اثر شکسپیر صورت گرفت. لحنسازیها البته بیشتر براساس «هملت
دبستانی» و امکاناتی که متن در اختیار ما قرار میداد، صورت گرفت. براساس متن،
بازیگران نمایش تعدادی بچه دبستانی هستند که با پرسش میخواهند «هملت» را پارودی
اجرا کنند. البته برای رسیدن به لحن، اتودها و تمرینهای بسیار طولانیای را پشتسر
گذاشتیم. با گپوگفتهایی که داشتیم و سلیقه، خلاقیت و هنر دست هلن مرسلی، به این
طراحی چهره برای عروسکها رسیدیم.
بازیگران هم باید با تئاتر عروسکی کاملا انس داشته باشند چون زمانیکه
میمیک را از بازیگر میگیرید و او باید با بدن و عروسک نقش خود را ایفا کند دو خطر
بهوجود میآید؛ اگزجره بازی کردن یا بیحال بودن. آیا بازیگران پیش از این سابقه حضور
در نمایش عروسکی با این مختصات را داشتند؟
آریا افشار: تقریبا ۹۰درصد عروسکگردانی و
کارگردانی بخش عروسکی برعهده هلن مرسلی بوده است. فکر کنم تمام بچهها بهغیر از
هلن مرسلی و میثاق آقامولایی تجربه عروسکگردانی نداشتهاند. تمرینهای شش تا هفتماه
فشرده باعث شد که بازیگران بتوانند این نمایش را آماده کنند.
هلن مرسلی: اصلا به این بحث که برخی دوستان میگویند
عروسکگردان با حضور عروسک محدود میشود و عروسک ویژگیهای مثبت بازیگر را میگیرد،
کاملا مخالف هستم چون بازیگر مجموعهای از احساسات، بدن، بیان، میمیک و… است.
بازیگر خوب بازیگری است که بتواند وقتی عنصری از او گرفته شد، انرژی آن را میان
باقی امکاناتی که بهعنوان بازیگر در اختیار دارد، پخش کند. هرقدر بهتر بتواند این
کار را انجام دهد، عروسکگردان بهتری است. یکی از مهمترین ویژگیهایی که سبب میشود
مخاطب با عروسک ارتباط بهتری برقرار کند، همین مسئله است. در این نمایش چون فقط سر
بازیگر حذف میشود اما ریاکتها و اکتهای بازیگر دیده میشود، ابتدا بازیگران
بدون عروسک تمرین میکردند تا به دریافت کلی از شخصیتی که ایفا میکنند، برسند و
سپس عروسک به آنها اضافه شد. اوایل این کار برای بازیگران دشوار بود اما بهمرور
و در پروسه تمرین، برخی آموزشهای مورد نیاز به آنها داده شد و درنهایت بچهها
توانستند حسی که از آنها کم شده بود را به سر عروسک منتقل کنند. مخاطبان نمایش که
از این وجه راضی بودند. در این میان ما یک فرد به نام آرش روستاییان را در کنار
خود داشتیم که پدرانه و برادرانه و همدل کنار گروه ایستاد تا نمایش آماده اجرا
شود اما چون یک سفر کاری برای او پیش آمد و باید حتما به فرانسه میرفت، بیشتر
دوره اجرایی را از دست داد. باید از صمیم قلب از او تشکر کنیم چون وزنه مهمی برای
کار ما بود. همچنین از تمام اعضای گروه تشکر میکنم که کنار ما بودند. اما باید
تشکر ویژهای از جلال تهرانی داشته باشیم چون او متنی که خودش اجرا نکرده است را
به ما سپرد تا معرف متن او باشیم و با مخاطبان به اشتراک بگذاریم.
در ایران هر زمان از تئاتر عروسکی صحبت میشود، تصور غالب بر این است
که اثر، به مخاطب کودک مربوط است و شاهد حضور کودکان هستیم درحالیکه نمایش شما بیشتر
برای مخاطب بزرگسال جذابیت دارد. چه تمهیدی داشتید که بزرگسال بودن این نمایش را
برای مخاطبان جا بیندازید؟
هلن مرسلی: یکی از تمهیدات ما این بود که در کمال
شیطنت، مخاطبان نمایش را افراد بالاتر از ۱۵سال در نظر گرفتیم! البته بخشی از این
سن، به سنگینی و ثقیل بودن متن مربوط است و بخش دیگر بهدلیل شوخیهای کلامی موجود
در نمایش بود که شاید برای افراد زیر پانزده سال، چندان مناسب نباشد. البته بحثها
کاملا در لفافه و جذاب مطرح میشود. متاسفانه در جامعه ما اینگونه رواج دارد که
تئاتر عروسک تنها به کودکان و نوجوانان تعلق دارد. حتی برخی از دوستانم که میشنیدند
تئاتر ما عروسکی است، ابراز رضایت میکردند و میخواستند فرزندان خود را به سالن
بیاورند که من به آنها توضیح میدادم که تئاتر ما مختص مخاطب بزرگسال است. از
دید من هنرمندان تئاتر عروسکی نباید خسته شوند. هنرمندانی که در حوزه تئاتر عروسکی
بزرگسال فعالیت میکنند، نباید اجرای تئاتر خود را به جشنوارهها منحصر کنند.
اتفاقا باید به اجرای عمومی بپردازند تا فرهنگسازی صورت گیرد و مردم بدانند که
تئاتر عروسکی بزرگسال هم یک گونه شناختهشده تئاتر در سراسر دنیاست. تئاتر عروسکی
بزرگسال میتواند کودک درون را زنده نگاه دارد. واقعیت این است که هر قدر کودک
درون یک بزرگسال بیدارتر باشد، فردی مثبتاندیشتر است.
آریا افشار: جدا از اضافه کردن «+۱۵» در تبلیغات و
پنل فروش تیوال، تیزرهایی ساختیم که فضای کودکانه نداشته باشند. برای ما این اهمیت
داشت که بتوانیم بزرگسالان را به دیدن نمایش دعوت کنیم. چون کار عروسکی صرفا برای
مخاطب کودک نیست و بزرگسالها هم میتوانند از این ژانر اجرا لذت کافی و وافی
ببرند و با کار ارتباط برقرار کند. فکر میکنم در برقراری ارتباط با مخاطب بزرگسال
موفق شدهایم.
به شوخیهای کلامی اشاره کردید. نمایش پر از کلماتی است که تداعیکننده
معانی متفاوتی هستند درباره تمرینات این بخش و استفاده از این کلمات در مفهوم نامتعارف
بگویید.
آریا افشار: ما در کشوری زندگی میکنیم که برخی از
کلمات و معانی تابو هستند و بهتر است بنا بر دلایل مرسوم، از آنها استفاه نشود.
جلال تهرانی نهتنها در «هملت دبستانی» بلکه در نمایشنامههای دیگر خود هم از
لغاتی استفاده میکند که معنا و مفهوم خود را از دست میدهند و طی فرایند اجرا و
نمودار متن، معانی جدید را به خود اختصاص میهند. این متن هم بهدلیل فضایی که
دارد و نوع ژانرش که پارودی است، سرشار از شوخیهای کلامی و لغاتی است که تداعیکننده
معانی متفاوت اما نامتعارف هستند. ما با نوعی شیطنت بهسراغ این وجه رفتیم. در
تمرین به این شیوه رسیدیم که در نخستین برخورد مخاطب با این کلمات، معنای مرسوم را
بشنود اما در نحوه اجرا، بازی بازیگران و لحن، معنای جدید کلمات را به تماشاگر
القا کنیم.
در نمایش شاهد هستیم همه پایان «هملت» را به یکدیگر و مخاطب میگویند
اما درنهایت ما اتفاق پایانی را دقیقا روی صحنه نمیدیدیم. از دید شما این وجه از نمایش
برای مخاطبانی که شکسپیر و «هملت» را نمیشناسند یا کم میشناسند هم جذابیت دارد و
یا برای مخاطبان آشنا به تئاتر جذاب است؟
هلن مرسلی: از دید من هر کس با شیوه خودش با نمایش
ارتباط برقرار میکند؛ افرادی که «هملت» شکسپیر را میشناسند، با پرداخت و برداشت
جدیدی از این متن آشنا میشوند و افرادی که اصلا این نمایشنامه را نمیشناسند، برای
پایانبندی نمایش، داستان خود را خلق میکنند.
آریا افشار: حتی میخواستیم پیش از رورانس میزانسنی
را طراحی کنیم و اتفاق پایانی نمایش را به مخاطب نشان دهیم اما طبق گپوگفتهایی
که داشتیم و نظرخواهی با دوستان به این نتیجه رسیدیم که پایان را برعهده مخاطبان
بگذاریم. هرچند با ورود روح در هملت و روشن کردن سیگار عمو، برخی گرهگشاییها
صورت میگیرد اما این بحث که کمی پایان باز بماند، شیطنتی بود که در تمرین به آن
رسیدیم.
در طراحیصحنه شاهد دو باروی قفسشکل هستیم که نوعی دوران را در جریان
نمایش نشان میدهند و در راستای متن پیش میروند که با اکت بازیگران بسیار همسو
است. چگونه به این طراحی رسیدید و آیا در پروسه تمرین طراحی صحنه هم پیش رفت؟
آریا افشار: طراحی صحنه در پروسه تمرین حضور نداشت.
صحنهای که در پروسه تمرین مد نظر ما قرار گرفت، بسیار با اتفاقی که الان روی صحنه
میبینید، متفاوت بود. روزی که تصمیم گرفتیم صحنه را بسازیم، باتوجه به فضایی که
در سالن مکتب تهران در اختیار داشتیم، طراحی را در راستای ایجاد فضای بهتر، تغییر
دادیم. بهترین طراحیصحنهای که به فکر من و روژینا ابراهیمی رسید و با هلن مرسلی
آن را در میان گذاشتیم، استفاده از دو رخ یا بارو و برج قصر بود تا بتوانیم فضاهای
مختلفی همچون بالکن، داخل قصر، بیرون قصر و.. را با آ» بسازیم. هم باید کاربردی میبود
و هم پرتابل. از سویی دیگر چون خود من به مینیمال کار کردن علاقه دارم، طراحیای
را در نظر گرفتم تا با کمترین اکت و حرکت، فضاهای مختلفی را شبیهسازی کنیم.
زوم:
هلن مرسلی: تکنیک ماروت و نقابهایی که بر چهره داریم
شاید مخاطبان بپرسند که چرا از عروسک استفاده کردهایم و میتوانستیم
با گریم این تغییر را بهوجود بیاوریم اما تعمدا و طبق نظریه «عروسک بهمثابه
انسان و انسان بهمثابه عروسک» بچههای نمایش را بازیچگانی در نظر گرفتیم. اصولا
در این نوع آثار، عروسک واسط خوبی میان مخاطب و بازیگر است. از سویی دیگر این عروسکها هم انسان هستند و هم
انسان نیستند. تکنیک ماروت، ترکیبی از انسان و بازیگر است که سبب میشود بازیگر هم
خودش را بهصورت کامل در اختیار مخاطب قرار دهد و هم قرار ندهد. زمانیکه یک عنصر
بسیار مهم؛ یعنی میمیک بازیگر حذف میشود، تمام حس بازیگر باید در بدن، صدا و سر
عروسکیای که در دست دارد، به مخاطب القا شود. بهعنوان طراح و سازنده عروسک تعمدا
میخواستم عروسکها حالت ماسک داشته باشند تا نقاب داشتن این آدمها را یادآوری کنیم.
همچنین عروسکها میتوانستند دفرمه باشند و یا حتی چهره نداشته باشند اما تعمدا باتوجه
به روانشناسی چهره و تحلیل شخصیتها را داستان باشند تا بهراحتی بتوان آنها را
نشاخت. حتی اگر این عروسکها صحبت نکنند و در یکجایی ساکن باشند هم میتوان باتوجه
به ویژگیهایی ظاهری دانست چه خصوصیاتی دارد. شاید به همین دلیل مخاطب با این
شخصیتها کاملا همراه میشود و آنها را میپذیرد. درواقع تمام تلاشم را به کار
بستم تا این تحلیل شخصیت را در قالب شخصیتها نشان دهم.
سوتیتر:
آریا افشار: کار عروسکی صرفا برای مخاطب کودک نیست
و بزرگسالها هم میتوانند از این ژانر اجرا، لذت کافی و وافی ببرند و با کار
ارتباط برقرار کنند