نکته اول که به ذهن میرسد مبحث انتخاب خوانندگان
است. در این سالها موضوع خواننده سرود تیم ملی برای جام جهانی، منشأ حواشی و
اتفاقات فراوانی بوده است. بسیاری از مخاطبان عام بعد از انتخاب سالار عقیلی و
علیرضا عصار به این نتیجه رسیدهاند که انتخاب آنها که سابقه خواندن شعرهای حماسی
نیز دارند حصول یک کار حماسی ایرانی است که میخواهند با انتخاب آنها شمایل کشور
ایران را بهدرستی نشان دهند. مسئولان مربوط غافل از آن بودند که میشد با انتخاب
خوانندگان پاپ هم وجه کشورمان بهدرستی حفظ شود هم شور مورد نظر را نیز القا کنند.
اثری که بهعنوان سرود تیم ملی در جام جهانی ساخته و منتشر میشود باید حس هیجان و
شادابی را به شنونده القا کند. سرودی که شنونده را با هیجان مسابقات تیم ملی در
جام جهانی همراه کرده و طرفداران را به پیروزی امیدوار کند و ترانه مورد نظر باید
حال و هوای متناسب با فضای جام جهانی را داشته باشد.
تجربه ثابت کرده اگر آهنگ بهطور کامل سنتی باشد
طرفداران کمتری دارد و مورد توجه و استقبال هم قرار نمیگیرد و موسیقی پاپ همخوانی
بیشتری با جام جهانی دارد. میتوان در موسیقی پاپ خوانندههای بنامی را نیز
انتخاب کرد؛ خوانندگانی که مردم به آهنگهای آنان عکسالعملهای خوبی نشان دادهاند.
مسئولان باید در انتخابشان نظر مردم را نیز در دستور کار خود قرار میدادند، زیرا
اگر کار مردمی باشد و بر دل آنها بنشیند، آن اثر حتما موفق خواهد بود.
اما مشکل اصلی اینجاست که پس از چند دوره حضور
تیم ملی در جام جهانی هنوز مسئولان مربوطه به انتخاب مشخصی در اینباره نرسیدهاند
و همچنان بین موسیقی سنتی، کلاسیک و یا پرهیجان در کش و قوس هستند. کاش مسئولان به
یک فکر و تصمیم اساسی برسند و بعد از موفقیت آن، همان را نیز اثبات کنند تا در
دورههای بعد با این حواشی روبهرو نشوند.
There are no comments yet