در
دو شب گذشته هر کسی که در شبکههای اجتماعی حضور داشته حتما با فیلمهایی کوتاه از
پردیس سینمایی کورش روبهرو شده است؛ فیلمهایی که در آن چند بازیگر با گریم داعشیهای
فیلم «به وقت شام» به پردیس کورش میروند و یک خانم در داخل سالن و مرد دیگری در بیرون
از سالن به این حرکت که به نظر آنها بیاحترامی به جامعه ایرانی و ایجاد رعب و وحشت
بوده معترض میشوند و اینها به طرز عجیب و غیرقابل انکاری در صفحات مجازی منتشر و
اوضاع چنان میشود که خود ابراهیم حاتمیکیا هم از بیاطلاعی خود از کم وکیف برنامه
میگوید و از کسانی که ترسیدند حلالیت میطلبد.
عصر
دیروز اما موج جدیدی در فضای مجازی شکل گرفت. انتشار فیلمی که در آن مردم با خنده و
هیجان با بازیگران داعشینما سلفی میگیرند و موقع اجرای برنامه آنها سوت و جیغ
میزنند و رو به دوربین میخندند و البته مقایسهای که شد بین این مدل تبلیغ و موارد
مشابه آن در سینمای روز دنیا.
نویسنده
این سطور در این دو روز با چند تن از افرادی که آن روز در پردیس کورش حضور داشته و
شاهد این نمایش بودهاند گفتوگو کرده و آنچه از مجموع این گفتوگوها دریافته، فضایی
بوده که حجم زیادی از آن را هیجان و شور گرفته بود. خانمهایی که با حضور داعشیها
میخندیدند و روسری خود را جلو میکشیدند و مردانی که سر به سر داعشیها میگذاشتند
و چند صد تنی که دوربینبهدست ایستاده بودند به فیلم گرفتن از این داعشیهای نمادین
و تمام آنچه بیشتر به یک شوخی جمعی شبیه بوده تا یک هراس عمومی.
لابد
بعضی این سخن را صحیح نخواهند پنداشت و خیال میکنند که هراس، وجه غالب برنامه دو شب
پیش بوده. به کدام منبع؟ دو فیلم چندثانیهای که تمام فضای مجازی را پر کرده و ذکر
آنها هم در این سطور رفت؟
از
قضا تمام نکته همین است: این سیل را تنها دو فیلمکوتاه تقطیعشده ساخته است و چنان
هم گسترده شده که کمتر کسی توضیحات پیرامونی آن را شنیده است و اینها یعنی قضاوت درباره
یک اثر نمایشی یکساعته براساس ثبت چند لحظه از آن؛ چیزی که بهکرّات از زبان هنرمندان
درباره آن شنیدهایم و اعتراضات زیادی را از هنرمندان به خاطر داریم که از قضاوت شدن
آثارشان براساس یک کلیپ مقطّع از آن گلایهمندند. هنرمندان انتظار دارند که مردم قضاوت
درباره آثارشان را از مشاهده تمام و کمال آنها دریافت کنند نه این چنین سطحی و گلخانهای
و براساس چند لحظه از آن.
ماجرای
قضاوتهای شکلگرفته پیرامون نمایش داعشیها در پردیس کورش داستانی تکراری است؛ داستان
تکراری قضاوت بدون دانستههای کافی.
There are no comments yet