«ایراندخت» بهترین اثر محمدرضا ورزی است | پایگاه خبری صبا
امروز ۲ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۲۰:۳۱
سعید نیک‌‌پور بازیگر نقش ستارخان در سریال «ایراندخت»:

«ایراندخت» بهترین اثر محمدرضا ورزی است

«ایراندخت» بهترین اثری است که ورزی آن را ساخته است. زیرا به سراغ سوژه خوبی رفته و به بخش مهمی از تاریخ پرداخته است»

سعید نیک‌‌پور یکی از معدود هنرمندانی است که در دو عرصه
کارگردانی و بازیگری کارنامه پرباری دارد. نیک‌‌پور در اوایل دهه۶۰ با ساخت سریال
«امیرکبیر» و بازی در نقش این شخصیت محبوب تاریخی به مخاطبان معرفی شد تا آن‌جا که
هنوز برخی او را با همین سریال به یاد می‌آورند و می‌شناسند؛ سعید نیک‌‌پور که
آثاری چون «شاه شکار»، «وزیرمختار» را ساخته و در سریال‌هایی چون «شهریار» و
«سرزمین کهن» ساخته کمال تبریزی، «پرده‌نشین» ساخته بهروز شعیبی، «عمارت فرنگی» و «معمای
شاه» ساخته محمدرضا ورزی ایفای نقش کرده، درباره همکاری دوباره‌‌اش با این
کارگردان و بازی در سریال «ایراندخت» با روزنامه «صبا» به گفت‌وگو نشست.

کارنامه هنری شما گویای این است که به تاریخ و
تولید آثار تاریخی و بازی در نقش‌‌های تاریخی علاقه زیادی دارید. این علاقه چه
زمانی در شما ایجاد شد؟

این علاقه پیش از ورودم به عرصه بازیگری وجود داشت و پیش از
آن نیز به شخصیت‌‌های تاریخی علاقه داشتم.

یعنی از چه زمانی؟

من از دوران دبیرستان به آثار تاریخی علاقه‌مند بودم و از
همان زمان به فعالیت در این عرصه پرداختم و درباره شخصیت‌‌های تاریخی مطالعه و
تحقیق می‌کردم. به‌طور دقیق‌تر می‌توانم بگویم که شروع فعالیت من در عرصه تئاتر با
مطالعه آثار شکسپیر بود و آن زمان محصل کلاس دهم یازدهم دبیرستان بودم. دلیلش هم
این بود که معلمان ما مرا این‌گونه راهنمایی کردند. مثلاً معلم ادبیات به من گفت
اگر می‌خواهی در این زمینه اطلاعات کسب کنی از ویلیام شکسپیر شروع کن و «اتللو» را
بخوان. یکی دیگر از دلایل علاقه من به آثار تاریخی اجرای این‌گونه آثار در آن
دوران بود. مثلاً در تهران و لاله‌زار، کارگردان‌‌های تئاتر آثار تاریخی را به روی
صحنه می‌بردند و من به اتفاق پدر و خانواده به دیدن این تئاترها می‌رفتیم و دیدن
چنین آثاری علاقه مرا به آثار کلاسیک و تاریخی بیشتر کرد و این علاقه همچنان در من
باقی ماند.

و چه شد که در این عرصه به تولید آثار تاریخی
پرداختید؟

پس از انقلاب سال۱۳۵۷ یعنی زمانی که شروع به فعالیت در این
عرصه کردم، جامعه ایران و مردم چنین آثاری را می‌خواستند و فضای آن دوران می‌طلبید
که نشانه‌‌هایی از مردان بزرگی که این سرزمین را حفظ کرده‌اند، وجود داشته باشد.
این احساسی بود که در همه ما وجود داشت، زیرا در میان ملتی که طغیان کرده بودند و نتیجه‌‌اش
براندازی بساط نظام شاهنشاهی بود افراد نخبه‌ای وجود داشتند که باعث این اتفاق بزرگ
شده بودند.

و همین فضا و وجود چنین افراد نخبه‌ای بود که
شما را به تولید آثار تاریخی در آن سال‌ها واداشت؟

بله، در تاریخ معاصر اشخاصی بودند که مورد علاقه من هستند.
تاریخ معاصر یعنی از جنگ‌های ایران و روس تا انقلاب۵۷٫

و پس از آن؟

سپس به نظرم رسید که این افراد نخبه را انتخاب کنم که در
رأس آن‌ها میرزاتقی‌خان امیرکبیر قرار داشت و قائم‌مقام فراهانی، ستارخان و
میرزاکوچک‌خان انتخاب‌‌های دیگرم بودند که پس از آن به سال‌های ۱۳۵۷ می‌رسیدم،
یعنی دوران معاصر و قرار بود با پرداختن به زندگی و فعالیت‌‌های دکتر مصدق این سیر
را به پایان برسانم.

و دلیل این‌که بیشتر در نقش‌‌های تاریخی ظاهر
شده‌اید همین علاقه و روندی است که از آن زمان پیش گرفته‌اید؟

بله و تا آن‌جایی‌که توانسته‌ام خودم تهیه‌کنندگی و
کارگردانی کرده‌ام و به‌جز آن دیگران نیز بر همین اساس نقش‌‌های تاریخی آثارشان را
به من سپرده‌اند و این‌گونه شد که برچسب بازیگر آثار تاریخی به من خورد که البته
خودم در این قضیه مقصر بودم.

خیلی از کارگردان‌‌ها در دهه۶۰ به تولید آثار
تاریخی پرداختند و گویا علاقه زیادی به این نوع کارها وجود داشت و شما در آن زمان
پس از بازی در نقش امیرکبیر به چهره خاصی تبدیل شده بودید.

بله، حتی جوان‌‌هایی که به تلویزیون می‌آمدند نیز به تولید
آثار تاریخی علاقه داشتند. مثلا یادم هست داوود میرباقری که یکی از همان جوان‌‌ها بود،
زمانی که به تلویزیون آمد سریال «رعنا» را ساخت که در آن نقش جواد دانایی را بازی
کردم و پس از آن نیز سریال «امام علی(ع)» را ساخت که باز هم با او همکاری کردم و
ایفاگر نقش عمار یاسر بودم که شخصیتی از قلب تاریخ بود. به همین ترتیب مسعود جعفری‌جوزانی
در زمان ساخت سریال «در چشم باد» که یکی از آثار تاریخی و ماندگار تلویزیون است،
نقش میرزاحسن ایرانی را به من سپرد و باعث افتخار من است که در این اثر ماندگار
حضور داشتم. پس از آن نیز همه پیشنهادها به‌نوعی به تاریخ ربط داشته‌اند و شخصیت‌‌های
تاریخی بوده‌اند. مثلاً سریال «خانه بی‌پرنده» به کارگردانی کاظم معصومی و تهیه‌کنندگی
امیرحسین شریفی یکی از همین کارهاست که در اواخر دهه۸۰ تولید شد، یا مثلاً سریال
«مرد نقره‌ای» باز هم به کارگردانی کاظم معصومی و تهیه‌کنندگی امیرحسین شریفی نیز
شاید ظاهرا اثری تاریخی نباشد و به دوران فعلی مربوط شود اما فلاش‌بک‌‌هایی به
گذشته دارد که شخصیت را با تاریخ مرتبط می‌کند.

پس به این ترتیب همه پیشنهادهایی که داشته‌اید
به تاریخ ربط داشته‌اند.

دقیقاً. یعنی فیلمسازان مرا به‌عنوان بازیگر آثار تاریخی می‌شناسند
و به من نقش می‌دهند.

شما با کارگردان‌‌های مطرحی همکاری کرده‌اید.
کمی درباره دلایل همکاریتان با محمدرضا ورزی بگویید، منظورم این است که این کارگردان
چه ویژگی‌‌هایی دارد که شما برای چندمین بار جلوی دوربینش رفته‌اید؟

محمدرضا ورزی را از آن زمان که کودک بود می‌شناسم و دلیل
نزدیکی و ارتباط صمیمانه من با او همین است. فکر می‌کنم در زمان تولید سریال
«امیرکبیر» او ده-یازده‌ساله بود که پس از آن به تلویزیون آمد تا مرا از نزدیک
ببیند و من نیز از حضورش استقبال کردم و این دوستی همچنان ادامه داشت تا این‌که او
رشد کرد و بزرگ شد و دوران دبیرستان را به پایان رساند و به دانشگاه رفت و همچنان
با من در تماس بود؛ و از همان دوران نوجوانی علاقه عجیبی به مطالعه و تحقیق داشت و
تاریخ را دنبال می‌کرد.

پس علاقه و اشتیاق آقای ورزی به تاریخ و پژوهش
به سال‌ها قبل بر می‌گردد.

بله. از همان سال‌ها بسیار پرانرژی بود و سر صحنه
فیلمبرداری حاضر می‌شد؛ البته در آن دوران نه فقط با من که با برخی دیگر از
کارگردان‌‌ها ارتباط داشت و اهل دیدن و پرسش و بررسی بود، تا بالاخره خودش شروع به
کار کرد و حال نیز «ایراندخت» را ساخته و به روی آنتن برده است.

حال که چنین شناختی از ورزی دارید، بفرمایید
سریال «ایراندخت» در کارنامه‌‌اش چه جایگاهی دارد؟

فکر می‌کنم «ایراندخت» بهترین اثری است که ورزی آن را ساخته
است. زیرا به سراغ سوژه خوبی رفته و به بخش مهمی از تاریخ پرداخته است. علاوه بر
این‌که ساختار فیلمنامه «ایراندخت» منسجم و کامل است و قصه پرکششی دارد و نکته مهم‌تر
این‌که سریال «ایراندخت» پرداخت خوبی دارد.

منظورتان از پرداخت چیست؟

منظورم از پرداخت، شیوه، سبک و سیاق و نوع کارگردانی سر
صحنه است. به نظرم ورزی در نوع و شیوه کارگردانی به جایگاه خوبی رسیده و دیگر یاد
گرفته که اثر را چگونه به سرانجام برساند و سریال «ایراندخت» گواهی بر همه این
ویژگی‌هاست.

پس به این ترتیب شما که خود در کارگردانی آثار
تاریخی، جایگاه ویژه‌ای دارید ایشان را تأیید می‌کنید.

قطعاً همین‌طور است؛ که اگر غیر از این بود با او همکاری
نمی‌کردم. البته یکی از خواسته‌‌های من برای حضورم در سریال «ایراندخت» این بود که
این اثر به‌صورت مستقل ساخته شود و این اتفاق افتاد و با استقلال کامل و توسط
عوامل کاربلد و حرفه‌ای تولید شد که در تلویزیون ما اتفاق خوشایندی است. به هرحال تولید
«ایراندخت» اتفاقی استثنایی بود که در تلویزیون ما افتاد و امیداورم مشابه آن را
باز هم ببینیم و چنین آثاری تولید شوند.

درباره نقش ستارخان کمی توضیح دهید. این‌که پیش
از پذیرفتن نقش چقدر از این شخصیت تاریخی شناخت داشتید و چقدر برای رسیدن به آن
تحقیق و کنکاش کردید؟

در همان دهه۶۰ تاریخ معاصر ایران را به‌طور کامل تحلیل کرده
بودم، هرچند پیش از آن نیز درباره این بخش از تاریخ خوانده بودم؛ اما پس از تولید
سریال «امیرکبیر» قرار بود سریالی به نام «ایران بیدار» را بسازم که درباره انقلاب
مشروطیت بود و آن را در سه فصل مجزا به نام‌‌های «استبداد صغیر»، «نبرد تبریز» و
«اولتیماتوم» به تلویزیون ارائه دادم، که فصل «نبرد تبریز» کلا درباره زندگی
ستارخان و مجاهدات‌های او بود. شخصیت ستارخان را از آن زمان می‌شناسم.

و بالاخره «ایران بیدار» را نساختید؟

خیر، تلویزیون در آن زمان به دلایل چنددستگی‌‌های سیاسی و
وجود نگاه‌‌های متفاوت به تاریخ معاصر با ساخت این سریال موافقت نکرد؛ البته این
را هم بگویم که در همان دهه۶۰ نقش ستارخان را در تله‌فیلمی بازی کردم که جهانگیر
الماسی نویسنده و کارگردان آن بود و قصه‌‌اش درباره آمدن ستارخان به تهران و
ماجرای تیر خوردن و مرگش بود.

شما در سریال «ایراندخت» لهجه آذری دارید و به‌خوبی
از پس نوع و گویش این شخصیت برآمده‌اید. چطور به این لحن و بیان رسیدید؟

چند ماه پیش از تولید «ایراندخت» شروع به تمرین کردم و با
دو نفر از اقوام که اهل تبریز هستند صحبت می‌کردم و سعی می‌کردم نوع گویش آن‌ها را
یاد بگیرم و لحن و آهنگ درست را در لهجه‌ام ایجاد کنم و طی همین روند جمله‌‌های
ترکی را از همین دو عزیز آموختم به این ترتیب که جملات فارسی را می‌گفتم و آن‌ها به
زبان ترکی تبدیل می‌کردند و من نیز تمرینشان می‌کردم. پس از آن نیز در خانه با
همین لهجه حرف می‌زدم و به‌نوعی برایم عادت شده بود. در کل تلاش کردم از هر لحاظ
به ستارخان نزدیک شوم حال نیز فکر می‌کنم از نظر ظاهری نیز به ایشان شبیه شده‌ام؛
تا آن‌جا که وقتی تصویرم را می‌بینم گاه خودم را نمی‌شناسم.

در بهمن‌ماه سال گذشته نسخه‌ای از دل
«ایراندخت» بیرون آمد و به روی آنتن رفت که به زندگی ستارخان می‌پرداخت. شما با
این اتفاق موافق بودید؟

درست بیست روز مانده به دهه فجر، تلویزیون از ما خواست که سکانس‌‌های
مربوط به ستارخان ضبط و تدوین شود تا در دهه فجر به روی آنتن برود که این اتفاق به‌نوعی
یک کار اجباری بود و سختی‌‌های بسیاری داشت.

مثلاً چه سختی‌هایی؟

در آن زمان، روزی ۱۸ساعت جلوی دوربین بودم که درنهایت این
فشار کار، باعث شد کارم به بیمارستان بکشد. شخصاً با این اتفاق موافق نبودم زیرا
به سناریوی کامل «ایراندخت» آسیب زد.

باتوجه به این‌که شما نزدیک به چند دهه است که
در تلویزیون حضور دارید و با نوع و چگونگی آثار تولیدشده طی سال‌های اخیر آشنا
هستید بفرمایید کیفیت آثار تلویزیونی نسبت به دهه‌‌های قبل چه تغییراتی کرده است؟

خود تلویزیون هم معترف است که آثار تولیدشده در دهه۶۰ و ۷۰
دیگر تکرار نخواهند شد. به‌طور مثال سریالی مثل «سربداران» ساخته محمدعلی نجفی
دیگر تکرار نخواهد شد یا اثری مثل «هزاردستان» ساخته زنده‌یاد علی حاتمی و«میرزاکوچک‌خان»
ساخته بهروز افخمی قابل تکرار نیستند.

دلیل این روند نزولی چیست؟

دلیلش انبوه‌سازی اجباری در تلویزیون است. مانند آپارتمان‌سازی‌‌هایی
که نمونه‌‌اش را همه جا می‌بینید. ساختمان‌‌هایی به‌ظاهر قشنگ اما فاقد کیفیت.
تلویزیون به همین آفت دچار شده و دلیلش وجود ماهواره و شبکه‌‌های بی‌شمار برون‌مرزی
است که تلویزیون را به رقابت واداشته است با این تفاوت که تولیدکنندگان خارجی به
کیفیت اهمیت می‌دهند و خروجی‌‌اش سریال‌های موفقی است که توسط کمپانی‌‌های مختلف
ساخته می‌شوند؛ درحالی‌که تلویزیون ما صرفاً به کمیت می‌اندیشد و نسبت به کیفیت بی‌اهمیت
است که با این روند نمی‌توان مخاطبان را به دیدن تلویزیون ترغیب کرد. درستش این
است که آثار باکیفیت و بامحتوا تولید کنیم و به سراغ موضوعات ملی و میهنی برویم و
آن چیزی را تولید کنیم که مردم می‌خواهند. با این وضعیت نمی‌توان با شبکه‌‌های برون‌مرزی
رقابت کرد.

و سخن آخر؟

امیدوارم کیفیت آثار تولیدی بالا برود و مردم شاهد آثار
تکراری با بازیگران تکراری نباشند.

There are no comments yet


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۹/۰۱۴/۹۱۳/۴۰۰
  • زودپز
    ۱۷۱/۳۵۴/۰۳۵/۰۰۰
  • تمساح خونی
    ۱۶۸/۲۸۰/۴۲۷/۲۵۰
  • مست عشق
    ۱۲۰/۲۹۹/۷۲۰/۷۵۰
  • پول و پارتی
    ۹۰/۰۰۰/۳۵۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • صبحانه با زرافه‌ها
    ۶۵/۳۲۳/۷۹۱/۵۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۴۸/۱۴۲/۱۱۹/۵۰۰
  • قیف
    ۲۷/۰۲۷/۶۵۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۵/۵۹۴/۸۹۸/۶۰۰
  • قلب رقه
    ۱۴/۰۲۶/۷۲۶/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۲/۳۹۲/۰۶۱/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۶۱۵/۹۴۸/۵۰۰
  • باغ کیانوش
    ۶/۰٬۷۰/۷۸۴/۰۰۰
  • شنگول منگول
    ۱/۲۴۶/۰۲۷/۵۰۰
  • استاد
    ۹۹۲/۹۳۰/۰۰۰
  • سه‌جلد
    ۳۸۰/۷۹۰/۰۰۰
  • نبودنت
    ۲۴۸/۶۶۰/۰۰۰
  • شبگرد
    ۱۸۳/۳۵۰/۰۰۰