گفته بودند به پروژه ۷میلیارد کمک کردهاند که
دروغ محض است!
تعریف تهیهکننده به معنای کلاسیک از بین رفته
است
تهیهکنندگی در دنیای امروز یعنی ایجاد خط
تولید
فراموش کنیم که مخاطب پیشرفت کرده و سطح توقعش
بالا رفته است
: مصطفی شریفی تهیهکننده آثاری چون «اکسیر»،
«خانواده یک» و سریال «ستارخان» که این روزها سریال «ایراندخت» به کارگردانی
محمدرضا ورزی را به روی آنتن شبکه یک سیما دارد، درباره روال تهیهکنندگیاش و
چگونگی تولید این سریال با روزنامه «صبا» به گفتوگو نشست.
شما یکی از تهیهکنندگانی هستید که از تولید
آثار نو و خلاقانه استقبال میکنید و در این زمینه کارنامه قابل قبولی دارید؛ همه
اینها نشان از این دارد که شما در تهیهکنندگی یک روند مشخص را پیش گرفتهاید.
کمی در اینباره توضیح دهید که یک تهیهکننده بهجز تولید اثر، باید دارای چه
نگاهی باشد تا در کارش موفق شود؟
موضوع جالبی را مطرح کردید. این موضوع در «پروداکشن» مدرن جزو
فاکتورهای اصلی است، یعنی اینکه دنیا به سمتی رفته که در آن به هیچ وجه شخص مطرح
نیست و فعالیت انفرادی بهنوعی بیمعنا شده است.
منظورتان از فعالیتهای فردی چیست؟ زیرا به
هرحال سینما و تلویزیون حاصل تلاش تیم و گروه است.
در سینما و
تلویزیون امروز، خالق اثر کارگردان نیست و مجموعه تهیهکنندگان و عوامل دیگر به
خلق اثر میپردازند. در کشورهای دیگر نیز صنعت سریالسازی با همین روش جلو میرود.
کمی در اینباره توضیح دهید.
یعنی اینکه خط تولید، تحت نظر متخصصانی که بر این مقوله
اشراف دارند طراحی میشود و پس از آن، کارگردان یا هر شخص دیگری که موظف پیادهسازی
این روش است با قواعد و استانداردهایی که پیشتر توسط همان متخصصان خط تولید طراحی
شده پیش میرود.
برای شفافتر شدن موضوع مثالی بیاورید.
از نمونههای موفق این روش میتوانم به سریالهایی مثل «HOUSE OF CARD» یا «خانه پوشالی» اشاره کنم؛ در این سریال کارگردان بهتنهایی
آنچنان معنایی ندارد و هر دو یا چند اپیزود را یک نفر کارگردانی میکنند؛ از
دیوید فینچر گرفته تا جودی فاستر و جوئل شوماخر و نولان و کارل فرانکلین. تازه این
اشخاص نیز بهصورت افتخاری کارگردانی بخشهایی از سریال را به عهده گرفتهاند و
تمام برنامهها و زیرساختهای لازم، پیشتر توسط تهیهکنندگان انجام شده است؛ پس
به این ترتیب تهیهکننده باید حضور داشته باشد و بهنوعی نقش مولف را بازی میکند
و باید در سیستم موجود، جلوتر از بقیه حرکت کند.
با این تفاسیر میتوان گفت روند، روال و حتی
تعریف تهیهکننده در سینما و تلویزیون تغییر کرده است؟
دقیقاً. یعنی تهیهکننده بهمعنای کلاسیک از بین رفته است و
در دنیای امروز دیگر معنایی ندارد، بلکه گروه و مجموعهای از تهیهکنندگان هستند
که پروژه را به نتیجه مطلوب میرسانند. در دنیای امروز شتاب انتقال اطلاعات بسیار
بالاست طوری که اگر ویدئویی ۳۰ثانیهای جذابیت لازم را نداشته باشد مخاطب آن را تا
آخر نمیبیند و از آن رد میشود و به سراغ ویدئوی بعدی میرود و به همین ترتیب
مخاطبان در روز، دهها ویدئو را تماشا میکند و صدها دیتای صوتی و تصویری را از
نظر میگذرانند تا بالاخره به آن چیزی که میخواهد برسند، یعنی اینکه هم شتاب
بالاست و هم اینکه مخاطبان انتخابگر شدهاند و گزینش میکنند. آن دورانی که اثری
با ذهنیت یک نفر تولید میشد به پایان رسیده است.
یعنی تکنولوژی و دنیای مدرن باعث شده ذائقه
مخاطب ارتقا پیدا کند؟
بله شعور مخاطب بالا رفته و ذائقهاش تغییر کرده و سیستم
گروهی شده است.
در این میان کارگردان چه جایگاهی دارد؟
کارگردان با وجود
اهمیت بالایی که در تولید یک اثر دارد جزیی از گروه است. سریال «بازی تاج و تخت»
نمونه بارز و موفق این سیستم است که انقلابی در این زمینه ایجاد کرده است.
اگر اینگونه باشد که میگویید، پس شیوه تهیهکنندگی
در تلویزیون ما شیوهای منسوخ شده است و روند آن براساس سیستم روتین اداری و اعمال
نفوذهای شخصی و رابطههاست!
بله. عین حقیقت است. روال ما در تولید آثار سینمایی و سریالها
همچنان کلاسیک است و کارگردان محور است. اغلب تهیهکنندگان در ایران بهخصوص تهیهکنندگان
تلویزیونی و البته برخی از تهیهکنندگان سینمایی درگیر سیستم اداری هستند و طبق
متد قدیم پیش میروند به همین دلیل است که نمیتوانیم اثری تولید کنیم که بتواند
دنیا را متعجب و محصور کند. نباید فراموش کنیم که مخاطب پیشرفت کرده و سطح توقعش
بالا رفته است.
پس با این حساب مدیران ما تفکری سنتی دارند و
این متد جدید را هنوز نپذیرفتهاند. سوالم این است که با تفکری که شما نسبت به
مقوله تهیهکنندگی دارید چقدر با شما در تولید آثار همکاری میشود؟
بهطور مثال سیمافیلم مدیران باسوادی دارد و این را بهعنوان
تعریف و تمجید نمیگویم. به هیچ وجه و البته انتقادهای زیادی هم به شیوه اجرایی آنها
دارم؛ اما خوشبختانه چنین تفکری را قبول دارند و بهروز فکر میکنند؛ اما مسئله ما
موضوع زیرساختهاست. واضح است که کشورهای پیشرو در زمینه تولید سریال و فیلم سالها
پیش این زیرساخت را ایجاد کردهاند و در این عرصه میلیاردها دلار هزینه کردهاند.
قطعاً ما نیز که در این زمینه دنبالهرو آنها هستیم احتیاج به ایجاد زیرساختهای
مهندسیشده و تخصصی داریم و هنوز به آن جایگاه نرسیده ایم. ما باید با بررسی مسیری
که کشورهای دیگر آن را طی کردهاند پیش برویم و با ایرانیزه کردن روش آنها و براساس
خصوصیات فرهنگی و اجتماعی خودمان تغییرات لازم را ایجاد کنیم و براساس داشتههایمان
خط تولید و ساختاری صنعتی در سینما و تلویزیون ایجاد کنیم و به این ترتیب ضریب
خطاهایمان را کاهش دهیم.
بهعنوان تهیهکننده بفرمایید که تهیهکننده در
تلویزیون اصولاً بر چه مبنایی برای تولید اثر انتخاب میشود یا انتخاب میکند؟
دو حالت دارد یا اینکه پروژهای را پیشنهاد میدهند که دو
سریال «ستارخان» و «ایراندخت» را براساس پیشنهاد سازمان به عهده گرفتم. روال دیگری
نیز وجود دارد که براساس آن تهیهکننده، طرح یا فیلمنامهای را بهعنوان پیشنهاد
ارائه میکند که این روش زمان بیشتری میطلبد.
چند سالی است که تلویزیون از کمبود بودجه میگوید
و همیشه این قضیه وجود داشته است. به نظر شما بودجههای اختصاصی به آثار مختلف براساس
چه شاخصهای انجام میگیرد و چقدر با استانداردهای لازم فاصله دارد؟
این موضوع، مقولهای پیچیده است و برای توضیح آن به چندین
فاکتور نیاز است. مسئله باز هم کیفیت و چگونگی زیرساختهاست. سینما و تلویزیون را
کنار بگذاریم. مگر چنددرصد از مردم ما کارشان را با عشق و تمایل و تعلق انجام میدهند؟
بسیار کم.
تفاوت کشورهای صنعتی و کشورهای در حال توسعه در همین است؛
یعنی انگیزه و عشق آدمها برای انجام وظایفشان. حال فرق نمیکند آن شخص چه شغل و
چه فرهنگی دارد. متاسفانه بهخاطر فرهنگ و روند موجود، فضایی وجود دارد که آدمها
در آن به شخص خودشان و منافع شخصیشان فکر میکنند و گروهیکارکردن، هنوز معنای
درست خود را نیافته است و نفع جمعی نفی شده است. حال در این میان حتی اگر تلویزیون
بودجه لازم و کافی را در اختیار شخص تهیهکننده و تیمش بگذارد آیا آن شعور و درک
وجود دارد که بودجه پرداختشده را با عشق صرف کار کنند؟ خیر. براساس همان فرهنگ
شخصینگری تضمینی نیست که این اتفاق بیفتد پس باز هم همان مشکل همیشگی که همان
کمبود بودجه است وجود خواهد داشت. میخواهم بگویم این کاستی نیازمند تعمیر زیرساختهاست
و مهمتر اینکه همه افراد جامعه در انجام وظایفشان تجدیدنظر کنند و شخصینگری را
کنار بگذارند.
از بیرون اینگونه به نظر میرسد که اغلب تهیهکنندگان
ما نقش لیدر مالی را دارند و اینکه بودجه کمی را صرف پروژهای کنند طوری که آن
اثر کیفیت بالایی داشته باشد.
نه بهطور کامل. اما بیش از ۵۰درصد همکاران در پروژههایی که
به آنها محول میشود چنین نقشی را دارند.
تلویزیون نسبت به گذشته آثاری با هزینه بالا و
به قول معروف «پروداکشن» قوی تولید نمیکند و اگر هم چنین باشد آن پروژه به اشخاص
خاصی سپرده میشود. چقدر لابیگری و رابطه را در این قضیه موثر میدانید؟
سوال بسیار خوبی است اما اصلاً نمیتوانم به این موضوع
بپردازم. فقط میتوانم این را بگویم که تلویزیون در حال تلاش است که خون جدیدی در
رگهایش جاری کند؛ چه در بخش مدیریت و چه اجرا و چه در انتخاب اشخاصی که انگیزه و
خواستههای نو و متفاوتی دارند و در جهت ارتقا و رشد آثار میکوشند. سازمان مشتاق
و مایل است که چنین تغییرات مثبتی ایجاد کند و در این زمینه قدمهایی برداشته است
که نیازمند پروسه مدیریتی بسیار قوی است و امیدواریم چنین اتفاقی بیفتد.
چطور شد که تهیهکنندگی «ایراندخت» را به عهده
گرفتید؟ و شخصاً چه دیدگاهی نسبت به تولید اینگونه کارها دارید، زیرا پرداختن به
چنین آثاری بهنوعی رابطه دلی نیاز دارد و شم هنری تهیهکننده را میطلبد؟
هر اثر هنری دو پارامتر دارد محتوا و ساختار. ما از لحاظ
محتوا، سوژههای متنوع، متفاوت و بکر داریم. چه پس از اسلام و پیش از اسلام و چه
در دوران معاصر. یعنی هر اثر موفقی که در سینمای هالیوود تولید میشود محتوای مشابه
و نمونه بهتر آن را در فرهنگ خودمان داریم اما چرا نمیتوانیم همپای آنها پیش برویم؟
به این دلیل که ابزاری به نام ساختار در اختیار ما نیست و دغدغه اصلی من این است
که بتوانم این ساختار را ایجاد کنم و بهوسیله آن به محتوای فاخری برسم و نهتنها
ایران که دنیا را بهنوعی تحت تاثیر قرار دهم. بهجز اینها ما کلی اسطوره و قصه
دستنخورده داریم که دیگران مصادرهشان کردهاند و دلیل این اتفاق، همان نبودن ساختار
درست است.
در «ایراندخت» از عوامل و بازیگران حرفهای استفاده
کردهاید که همین موضوع بودجه بالایی میطلبد؟ چگونه بودجه اختصاصی را مدیریت
کردید؟
در این پروژه با مشکلات عدیده مالی و زمانی مواجه بودیم و
بیش از ۹۰درصد دوستان و همراهان نظرشان این بود که با چنین بودجهای نمیتوانیم
کار را به نتیجه برسانیم. درنهایت، با اینکه با ضرر مواجه شدیم، اما به لطف خدا و
یاری عوامل و همکاران توانستیم پروژه را به سرانجام برسانیم. در این میان مجری طرح
آقای فرزاد صفاییزاده تلاش بسیاری در این زمینه کرد تا توانستیم «ایراندخت» را
به نتیجه برسانیم.
باتوجه به اینکه جذب اسپانسر یکی از منابع
تامین هزینه آثار تلویزیونی طی سالهای اخیر است، در این زمینه چه کردید و چقدر
موفق بودید؟
قرار بود شهرداری تبریز مسئولیت این بخش را به عهده بگیرد و
اسپانسر پروژه باشد و قرار شد چهارمیلیارد به پروژه کمک کنند اما یکماه پیش از
پخش «ستارخان» یعنی در بهمنماه سال گذشته این رقم را به دومیلیارد تقلیل دادند که
با وجود آنکه این رقم برای ما حیاتی بود و این موضوع را با مسئولان شهرداری تبریز
در میان گذاشتیم اما درنهایت این رقم را به ما ندادند.
یعنی درنهایت مسئولان شهرداری تبریز به قول و
وعدههایشان عمل نکردند؟
به هیچ وجه. البته شنیده شد که گفته بودند به
پروژه ۷میلیارد کمک کردهاند که دروغ محض است! و ما از هیچ بخشی ریالی نگرفتهایم
و البته از شورای شهر تبریز شکایت دارم و ناراحتم.
شما برای دریافت این بودجه با شهرداری و شورای
شهر تبریز قرارداد نوشته بودید؟
نامهنگاری کرده بودیم و دستورش صادر شده بود اما اتفاقات
سیاسی باعث شد که پای قولشان نایستند. به همین راحتی!
و سخن آخر؟
شخصاً باتوجه به همه شرایط، بیپولیها و تمام فشارهای
زمانی و تمام سختیهای موجود خوشحالم و خدا را شکر میکنم که لااقل توانستیم اثر
آبرومندی را به مخاطب ارائه دهیم و از همه عوامل و بازیگران بابت همراهی و
همکاریشان تشکر میکنم.
وحید خانهساز
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است