مورد عجیب محاکات اجنه؛ از سپید تا سیاه | پایگاه خبری صبا
امروز ۳ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۰۰:۴۵
مصطفی کوشکی و هستی حسینی از اجرای نمایشی فانتزی براساس «رومئو و ژولیت» به «صبا» می‌گویند:

مورد عجیب محاکات اجنه؛ از سپید تا سیاه

نمایش «رومولیت» نوشته مصطفی کوشکی و با کارگردانی مشترک مصطفی کوشکی و هستی حسینی هر روز ‌غیر از شنبه‌ها، ساعت21 در تئاتر مستقل تهران روی صحنه است.

نمایش «رومولیت» نوشته مصطفی کوشکی و با کارگردانی مشترک
مصطفی کوشکی و هستی حسینی هر روز ‌غیر از شنبه‌ها، ساعت۲۱ در تئاتر مستقل تهران
روی صحنه است. این نمایشنامه براساس «رومئو و ژولیت» نوشته ویلیام شکسپیر نوشته
شده است. مهدی پاکدل، بهناز جعفری، شهروز دل‌افکار، امیر شمس، صبا ایزدپناه، مونا شریفی،
سجاد باقری، الناز شهبازی، علی آرتین، علی عبدی، فاطمه احمدی، امیر باباشهابی، دانیال
شاهسون و سعید بابایی؛ گروه بازیگران این نمایش ۹۰دقیقه‌ای را تشکیل می‌دهند. در
این اثر با رویکردی فانتزی به نمایشنامه شکسپیر پرداخته شده است. به بهانه این
اجرا با مصطفی کوشکی؛ نویسنده، کارگردان و طراح‌صحنه نمایش و هستی حسینی؛ کارگردان و طراح لباس «رومولیت»،
گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

آقای کوشکی متن «رومولیت» را از نمایشنامه
«رومئو و ژولیت» نوشته شکسپیر اقتباس کرده‌اید. سال گذشته هم اقتباسی از همین
نمایش را با نویسندگی باقر سروش تحت عنوان اصلی خود روی صحنه برده بودید. چه شد که
دوباره این اقتباس را انجام دادید؟

مصطفی کوشکی: انتخاب نمایشنامه «رومئو و ژولیت» همچون سیانور خودکشی محض است و واقعا انتخاب
این نمایشنامه، بدترین انتخاب ممکن است. چون تمام انسان‌های دنیا این متن را می‌شناسند
و به‌شدت دست‌مالی‌شده، تجاری و کلیشه‌ای شده است. پس از بارها نگارش نمایشنامه و
استفاده از طرح‌های گوناگون، نمایشنامه «رومئو و ژولیت» پایه‌ریزی شد و باقر سروش؛
به‌عنوان نویسنده گروه، بازنویسی نمایشنامه را باتوجه به ایده‌های اجرایی آغاز
کرد. در این پروسه تمام شخصیت‌های نمایشنامه شکسپیر ‌غیر از رومئو و ژولیت و لارنس
حذف شدند، شخصیت پاریس که در نمایشنامه شکسپیر چندان به او پرداخته نشده بود،
پررنگ‌تر شده بود و رزالین و یک شخصیت دیگر به نمایشنامه افزوده شده بودند. ارتباط
تنگاتنگی میان نمایشنامه و اجرا شکل نگرفته بود، نمایش آن چیزی که ما می‌خواستیم
نشد. درنتیجه برخلاف سایر آثار گروهمان که طولانی‌مدت بسته می‌شوند، دوره اجرایی
کوتاهی برای نمایش در نظر گرفتیم تا بازخوردها را ببینیم. نمایش بازخوردهای خوبی
داشت اما ما را راضی نکرد و پروژه برای ما به اتمام نرسید. از اردیبهشت‌ماه سال
گذشته پروژه تولید نمایش در ادامه فرم و شیوه اجرایی «رومئو و ژولیت» شکل گرفت.
خودم نگارش متن را آغاز کردم. بخشی از فضای نمایشنامه را بومی کردم که بحث خرافات
در نمایش شکل گرفت.

شاید بتوان گفت اجرای «رویای یک شب نیمه
تابستان» به‌نوعی جرأت به شما داد تا سراغ «رومئو و ژولیت» بروید.

مصطفی کوشکی: دقیقا همین‌طور است چون واقعا این نمایشنامه شکسپیر چندان شناخته‌شده نبود و
حتی بسیاری از اهالی تئاتر چندان به‌سراغ این مدل آثار شکسپیر نرفته بودند. از
سویی دیگر فضای کمدی‌ای که در این نمایشنامه وجود داشت این اجازه را به ما می‌داد
که اجرایی نو و بدیع از این متن دربیاوریم. تجربه‌ای که فرم و اجرا مد نظر گروه
ماست، با نمایشنامه‌های خاص‌تر اتفاق می‌افتد. البته پروژه اجرای «رومئو و ژولیت»
شکسپیر حدود سه سال پیش و حتی قبل از «رویای یک شب نیمه تابستان» آغاز شد. چیزی که
خود من از برخوردهایم با آثار شکسپیر دریافتم این است که شکسپیر را نباید در نوع
ارائه دستکاری کرد بلکه باید آن را برای اجرا ترجمه کرد چون او در دوران خود
نمایشنامه توصیفی می‌نوشت و ما باید آن را اجرایی کنیم. باید صحنه به صحنه
نمایشنامه را دوباره‌نویسی کرد. ممکن است تمام شخصیت‌ها تغییر کنند یا هیچ دیالوگی
از شکسپیر در نمایشنامه نباشد اما کنش و قصه همان است.

هستی حسینی: هر جزء از نمایش؛ یعنی نور، بازیگر، دکور و… در تئاترهای دیگر، مرز تفکیک‌شده‌ای
دارد اما چه در «رومولیت» و چه در «رویای یک شب نیمه تابستان» مرزها بسیار کم‌رنگ
هستند. درواقع جذابیت متن و آنچه مخاطب در اجرا آن را می‌بیند این است که بازیگر
با دکور هماهنگی دارد و به‌نوعی می‌توان دکور نمایش را یک کاراکتر دانست اما
جذابیت نمایشنامه در این است که از بخش عشق، به ناگاه وارد بخش ترس و غم می‌شویم
که اثری از آن در بخش اول نیست اما چون این بخش درست اتفاق می‌افتد، مخاطب آن را
باور می‌کند و با نمایش کاملا همراه می‌شود.

هرچند بازیگران با سازه‌ای که روی صحنه قرار
دارد بسیار همراه هستند اما طراحی صحنه نمایش کاملا رعب‌آور است و به نظر می‌رسد
برای بازیگران بسیار خطرناک باشد. آیا این طراحی هم باتوجه به ایده اولیه شما شکل
گرفته بود؟

مصطفی کوشکی: از دوران دانشجویی تا امروز هر تئاتری که کار کرده‌ام، دکور نمایش کاراکتر
بوده است. به همین دلیل است که گروه ما پروسه آماده‌سازی نمایش را از طراحی صحنه
آغاز می‌کند. صحنه در نمایش‌های ما موجودی است که می‌تواند در قصه تاثیرگذار باشد.
حتی این موجود آدم‌های قصه را هم تحت تاثیر قرار می‌دهد. فضای نمایش با طراحی صحنه
آغاز می‌شود، در اواسط نمایش، این طراحی شخصیت دیگری به خود می‌گیرد و درنهایت،
صحنه است که پایان‌بندی نمایش را رقم می‌زند. در «رومولیت» در ابتدا می‌بینیم سازه
همچون گهواره یا مأمن ژولیت عمل می‌کند اما در جریان نمایش شاهد هستیم این سازه تبدیل
به یک هیولا می‌شود و در پایان به دیگ جن‌ها و جادوگرهای نمایش تبدیل می‌شود. درواقع
دوست دارم در طراحی، کاراکتری نامرئی بسازم که تاثیرگذار است. همچنین این نمایش با
ایده ارتفاع و نامتعادل بودن طراحی شد. پس ما یک استوانه ۱۵متری گردان در ارتفاع‌های
متفاوت طراحی کرده بودیم. شکل دستگاهی عظیم عمل می‌کرد که آدم‌ها را ایزوله می‌کرد.
دستگاه به لارنس و کلیسا منتصب شده بود. حتی در کاراکترها هم همین کار را می‌کنیم.
اگر شخصیتی در نمایش وجود داشته باشد که در جریان اثر پیش‌برنده نباشد، آن را حذف
می‌کنیم. در همین نمایش ما شخصیت پدر ژولیت را به همین دلیل حذف کردیم.

هستی حسینی: در اجرا هم می‌توان نگاه تزیینی به صحنه، نور، آکسسوآرها و… داشت و هم می‌توانند
در اثر کاربرد داشته باشند. ما تلاش می‌کنیم که هر چیزی که به نمایش وارد می‌شود،
روند داشته باشند.

موسیقی نمایش هم کاملا همین شرایط را دارد. علی‌سینا
رضانیا تمام افکت‌ها، موسیقی، فضاسازی و… نمایش را بر عهده دارد و به‌تنهایی به‌صورت
زنده این بخش را انجام می‌دهد اما به‌شدت با فضای نمایش همراه است و اصلا بیرون
نمی‌زند. در زمینه موسیقی چه میزان به‌عنوان کارگردان دخیل بودید و چه میزان ساز‌بندی‌ها
را بر عهده رضانیا گذاشته بودید؟

هستی حسینی: علی‌سینا رضانیا به‌شدت خلاق است. او تمام سازها را می‌نوازد و فضاهای مختلف
را می‌شناسد. برای هر صحنه با سازها و فضاهای مختلف اتود می‌زد. یکی از نکاتی که
در نمایشنامه و طراحی لباس برای ما مهم بود، بدون شکل و بی‌مکان و بی‌زمان بودن
فضای اثر بود که این بخش را هم در موسیقی لحاظ کردیم و سازها و نوع موسیقی انتخاب
شد.

مصطفی کوشکی: ما هیچ‌گاه از متن تمرین‌ها را آغاز نمی‌کنیم. ابتدا به‌صورت درون‌گروهی به یک
شیوه اجرایی می‌رسیم، سپس با بازیگران گروه خودمان تمرین می‌کنیم. بخشی از این
تمرینات، تمرین بدن است که به فضای تازه‌ای از حضور در صحنه برسیم و همچنین بازیگران
را آماده کنیم تا تمام ابزار خود را روی صحنه داشته باشد. هر آدمی رنگ، فیزیک و
صدای خاص خود را دارد و ما براساس آدم‌ها، کاراکترها را می‌نویسیم. در موسیقی،
لباس، صحنه، گریم و… هم همین‌طور رفتار می‌کنیم. در زمینه موسیقی در ابتدا تنها به‌دنبال
یک سرنانواز بودم چون از دید من حال عروسی و مرگ «رومولیت» مهم بود و سرنا ساز
عروسی و مرگ است و به‌شدت صدای خاصی دارد. البته سرنا یک ساز بومی است اما نمی‌خواستم
نت بومی بزند پس دنبال یک سرنانواز بودم که بتواند نت‌های تازه‌ای که قرار بود
برای نمایش نوشته شوند را بزند. درواقع می‌خواستم تمام اجزای نمایش به‌نوعی
بومی باشند اما ایرانی نباشند. می‌دانستم علی‌سینا رضانیا سازهای بسیار متفاوتی می‌نوازد
و به همین دلیل از او دعوت کردم در نمایش حضور داشته باشد. او با خود به‌اندازه یک
وانت ساز آورد! اما من می‌خواستم موسیقی و نمایش در یک راستا قرار گیرند. من ابتدا
تمام سازها ‌غیر از سازدهنی را حذف کردم و فضای زندگی را با این ساز ساختیم اما به‌مرور
برای فضاسازی نمایش، تعداد سازها را افزایش دادیم.

در طراحی لباس‌ها هم شاهد نوعی بی‌زمانی و بی‌مکانی
هستیم. از سویی دیگر لباس‌ها به‌شدت باهم متفاوت بودند و شخصیت‌ها ازطریق لباس‌ها
مشخص شده بود. خانم حسینی بخش طراحی لباس را چگونه پیش بردید؟

هستی حسینی: «رومولیت» نخستین تجربه من در حوزه طراحی لباس بود و به همین دلیل نوعی چالش
برای من محسوب می‌شد. بزرگ‌ترین مشکل برای من این بود که باید لباس‌ها آشنا باشند
اما نباید کاملا به منطقه یا زمانی ارجاع داشته باشند. به‌عنوان‌مثال جادوگران
باید ما را به یاد پیرزن‌های روستایی بیندازند اما هم‌زمان نوعی شخصیت جن‌مانند هم
باید در آن‌ها دیده می‌شد. به‌دنبال پیدا کردن این مرز بودم. البته باید ظرافت
شخصیت‌ها را در نظر می‌گرفتم. به‌عنوان‌مثال برای ما بسیار اهمیت داشت که معصومیت
و لطافت ژولیت در لباس و گریم دیده شود. در گریم باید در نظر بگیریم که مشخص نباشد
آرایش دارد و همچنین چون اغلب ژولیت را در خانه‌اش نشان می‌دهیم، باید لباس‌ها را
به‌گونه‌ای طراحی می‌کردیم که در کنار حفظ معصومیت او، هم به‌عنوان لباس داخل خانه
و هم لباس بیرون دیده شود.

شما فانتزی را هم به نمایش افزوده‌اید که به‌خصوص
در بخش جادوگران بسیار به چشم می‌خورد. در نمایشنامه شکسپیر، شخصیت کشیش بخش غیررئال
نمایش را پیش می‌برد که شخصیتی بسیار مثبت است اما شما، جادوگرانی را به نمایش
اضافه کرده‌اید که کاملا منفی هستند. درباره این تغییری که در متن شکسپیر داده‌اید
و فضای جادویی‌ای که خلق شد، بگویید.

مصطفی کوشکی: برای گروه ما این جذابیت دارد که تمام فضاها را تجربه کنیم. برخی از کارگردان‌ها،
کمدی کار می‌کنند چون لحظه‌های کمدی را می‌شناسند و برخی جدی یا تراژدی چون این
نوع تئاتر برای آن‌ها جذابیت دارد. برای من چالش بسیار عجیب این بود که ما دو
نمایش «رویای یک شب نیمه تابستان» که از متون کمدی شکسپیر است و «رومئو و ژولیت»
که تراژدی است را هم‌زمان باهم پیش می‌بردیم. این وجه برای گروه ما چالشی بسیار
جذاب بود. درواقع در این دو نمایش ما با دو سوی جن‌ها کار کردیم! در «رویای یک شب نیمه
تابستان» جن‌هایی بسیار فانتزی و بانمک تجربه کردیم و در «رومولیت» جن‌هایی ترسناک
داریم.

هستی حسینی: جالب اینجاست پروسه نگارش متن، تمرین و آماده‌سازی این دو نمایش هم‌زمان بود و
حتی بسیاری از بازیگران این دو اثر، مشترک بودند!

آقای کوشکی شما به‌عنوان بازیگر نیز فعالیت می‌کنید.
چه شد که تصمیم گرفتید در این نمایش به‌عنوان بازیگر حضور نداشته باشید؟

مصطفی کوشکی: من در حد نیاز گروه بازی می‌کنم. ترجیح می‌دهم بیرون صحنه باشم تا کار سروشکل
درست خود را پیدا کند. در جایی زندگی می‌کنیم که از سویی تعهد چندان مسئله جدی‌ای
نیست و از سویی دیگر در پروسه اجرا، ممکن است بازیگر آسیب ببیند، بیرون صحنه هستم
تا اگر مشکلی پیش آمد به‌عنوان بازیگر ورود کنم تا نمایش دچار مشکل نشود. همچنین
بازیگری دغدغه من نیست.

زوم:

مصطفی کوشکی: لحن و کلام قشر فرودست در ترجمه‌های
شکسپیر، گم شد

نمایشنامه شکسپیر دارای زبان است. آدم‌های نمایشنامه، با
زبان، حال طبقه خود را روایت می‌کنند؛ زبان تغزلی‌تر و شکیل‌تر رومئو و ژولیت که
قشر مرفه‌تر نمایش هستند، زبان خیابانی‌تر برای قشر نگهبان‌ها و فرودست‌تر جامعه
در نظر گرفته شده است. البته این زبان، کلمات خاصی دارد و ما آن‌ها را در خیابان
نمی‌شنویم. این بحث کاملا در نمایشنامه «رومئو و ژولیت» دیده می‌شود. در نمایشنامه
او به‌قدری نگهبان‌ها، تیبالت و… به‌قدری عامیانه و رکیک هستند که در ترجمه‌هایی
که از متن شکسپیر انجام شده است، این وجه را کامل حذف کرده‌اند. این مسئله به‌شدت
به زبان نمایشنامه «رومئو و ژولیت» آسیب زده است. من تلاش کردم این وجه را تا آن‌جا
که می‌شد به نمایش بازگردانم. البته چون خود من علاقه‌ای به استفاده از واژه‌های
رکیک ندارم، از این واژگان استفاده نکرده‌ام اما از لحن، آن را درک می‌کنیم.

سوتیتر:

مصطفی کوشکی: دو نمایش «رویای یک شب نیمه تابستان» که از متون کمدی شکسپیر است و «رومئو و
ژولیت» که تراژدی است را هم‌زمان باهم پیش بردیم و در این دو نمایش ما با دو سوی
جن‌ها کار کردیم! در «رویای یک شب نیمه تابستان» جن‌هایی بسیار فانتزی و بانمک
تجربه کردیم و در «رومولیت» جن‌هایی ترسناک داریم.


مینا صفار

There are no comments yet


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۹/۰۱۴/۹۱۳/۴۰۰
  • زودپز
    ۱۷۱/۳۵۴/۰۳۵/۰۰۰
  • تمساح خونی
    ۱۶۸/۲۸۰/۴۲۷/۲۵۰
  • مست عشق
    ۱۲۰/۲۹۹/۷۲۰/۷۵۰
  • پول و پارتی
    ۹۰/۰۰۰/۳۵۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • صبحانه با زرافه‌ها
    ۶۵/۳۲۳/۷۹۱/۵۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۴۸/۱۴۲/۱۱۹/۵۰۰
  • قیف
    ۲۷/۰۲۷/۶۵۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۵/۵۹۴/۸۹۸/۶۰۰
  • قلب رقه
    ۱۴/۰۲۶/۷۲۶/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۲/۳۹۲/۰۶۱/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۶۱۵/۹۴۸/۵۰۰
  • باغ کیانوش
    ۶/۰٬۷۰/۷۸۴/۰۰۰
  • شنگول منگول
    ۱/۲۴۶/۰۲۷/۵۰۰
  • استاد
    ۹۹۲/۹۳۰/۰۰۰
  • سه‌جلد
    ۳۸۰/۷۹۰/۰۰۰
  • نبودنت
    ۲۴۸/۶۶۰/۰۰۰
  • شبگرد
    ۱۸۳/۳۵۰/۰۰۰