دیدن فیلم خوب سطح سلیقه مخاطب بالا می‌رود | پایگاه خبری صبا
امروز ۶ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۱۳:۱۵
بابک کایدان:

دیدن فیلم خوب سطح سلیقه مخاطب بالا می‌رود

سلیقه همواره در حال رشد است و افت پیدا نمی‌کند، با دیدن فیلم خوب سطح سلیقه مخاطب بالا می‌رود.می‌دهد سطح سلیقه مردم به نسبت چند سال گذشته چند پله رشد پیدا کرده است

 از میان آثار کمدی ساخته‌شده در سینمای
ایران در سال‌‌های اخیر، فیلم «من سالوادور نیستم»، «آینه بغل» و شاید «تگزاس» جز فیلم‌ها
میلیاردی سینما ایران است. بابک کایدان فیلمنامه‌‌نویس این سه فیلم پرفروش است. با
او که این روز‌‌ها دو فیلم «تگزاس» و «آینه بغل» را روی پرده سینما دارد درخصوص فرمول
نگارش فیلمنامه‌‌های میلیاردی، فیلم‌فارسی و ضعف و قوت‌‌های سینمای کمدی به گفت‌وگو
نشستیم که در ادامه می‌خوانید.

شما در سال‌‌های اخیر فیلمنامه سه فیلم پرفروش
«من سالوادور نیستم»، «آینه بغل» و«تگزاس» را بر عهده داشتید؛ فیلم‌هایی که هر
کدام فروش میلیاردی داشتند، فارغ از بحث پروداکشن، فرمول نگارش فیلمنامه میلیاردی
چیست؟ اصلا در آن زمان که فیلمنامه این سه فیلم را می‌نوشتید چقدر برایتان فروش
میلیاردی آن قابل پیش‌بینی بود؟

زمانی که می‌خواهیم برای ساخت یک فیلم تجاری در سینمای بدنه
خیز برداریم قطعا باید مولفه‌‌هایی را در قصه لحاظ کنیم. اما فارغ از داستان؛
کارگردان، عوامل و بازیگران هر کدام به‌نوعی در این موفقیت سهم دارند درواقع می‌توانم
بگویم مجموعه عواملی سبب می‌شود تا یک کار با استقبال مخاطبان روبه‌رو شود. البته
بخشی از این اتفاق هم ربطی به تیم سازنده ندارد و برمی‌گردد به روح حاکم بر اثر که
حاصل انرژی مثبت نهفته اعضای گروه است. شاید این نگاه خیلی متافیزیکی باشد اما من
معتقدم هر اثر یک جسم و یک روح دارد. اما عامل دیگر مربوط به زمان اکران و شرایط
موجود در جامعه است من فکر می‌کنم کارهای کمدی که تا به حال نوشتم مشخصا فیلم «آینه
بغل» فروش میلیاردی‌‌اش به سبب رضایتمندی مردم بود. شاید یک فیلم مورد استقبال
قرار بگیرد اما لزوما رضایتمندی مخاطب را به همراه نداشته باشد. به نظرم رضایت
مخاطبان از این فیلم باعث ایجاد تبلیغات مردمی و خودجوش در بین سینمادوستان شد.
تبلیغات شاید در آغاز موثر و یا حتی فریبنده باشد اما در درازمدت این خود مردم
هستند که می‌توانند در دیده شدن و تداوم استقبال از یک فیلم سینمایی تاثیر بگذارند. به‌طور کلی سه
عامل قصه، عوامل سازنده و فضای جامعه و خود مردم در فروش یک فیلم تاثیر دارند.
یادم می‌آید مرحوم علی معلم به من گفت یک فیلم یا برای مردم است یا علیه مردم است.
اگر برای مردم باشد دیده خواهد شد. من فکر می‌کنم فیلمی مثل «آینه بغل» از موضوع و
قصه گرفته تا ساختار و بازیگران برای مردم بود و به همین دلیل به موفقیتی نسبی دست
پیدا کرد. البته تا حدی این اتفاق برای خود ما هم غیرقابل پیش‌بینی بود. ما در
ابتدا فروش بالای ده‌میلیارد را تخمین زده بودیم اما نمی‌دانستیم در فصلی که
اتفاقات ناگوار بسیاری به وقوع پیوسته و جو عمومی جامعه متشنج است فروش فیلم‌مان
به این رقم برسد.

گفتید پتانسیل قصه، به هر حال فیلمنامه‌ای با
قصه عاشقانه، رویای ایرانی و نمایش فضاهای لاکچری با چاشنی کمدی اسلپ‌استیک و رقص
و آواز ظاهرا فرمول جواب‌داده‌ای در سینما است.

این یک فرمول جواب پس‌داده در همه دنیاست. این فرمول مختص
به ما نیست و فقط توسط فیلمسازان ما بومی‌سازی شده است. به هر حال سینما، صنعتی
وارداتی است که تمام مولفه‌‌های آن هم وارد شده و فقط ما آن‌ها را برای خودمان کردیم.
در آثار تجاری سینمای بدنه هم همین موضوع صدق می‌کند. اساسا سینما شکل گرفته تا
مردم را سرگرم و رویاهایشان را تصویر کند. واقعیت این است که تمام آثار پرفروش
سینمای دنیا مخاطب را یا سرگرم می‌کند و یا برای آن‌ها رویا‌سازی کرده است. اما
این سرگرمی و رویاسازی در کشور ما بسیار محدود است چرا که ما تنوع ژانر در سینما
نداریم به همین سبب، لاجرم به گونه کمدی اجتماعی محدود می‌شویم و وقتی در پرداخت
به این ژانر با محدودیت‌‌های شرعی، عرفی و یا سیستماتیک روبه‌رو می‌شویم ناگزیر
ظرف‌مان هم محدودتر از قبل می‌شود. طبیعی است با چنین شرایطی فرمول‌‌ها مدام تکرار
شود شاید تا جایی خلاقیتی اتفاق بیفتد اما باز هم خطر تکرار همواره وجود دارد چرا
که ظرف و فضا محدود است. این فرمول‌‌هایی که گفتید وجود دارد و اصلا هم بد نیست
اما باید فیلمنامه‌نویسان پرداخت جدیدی از آن‌ها ارائه دهند. ما نمی‌توانیم این
مولفه‌‌ها را از سینما بگیریم اما آنچه ایراد دارد این است که به بدترین شکل ممکن
از این مولفه‌‌ها استفاده کنیم. اگر بتوانیم آن‌ها را به استانداردها جهانی نزدیک
کنیم اتفاق خوبی افتاده است. به نظرم در شرایط فعلی اگر قرار باشد سینما رسالتی
برگردنش باشد آن رسالت، شاد کردن، امید دادن و خنداندن مردم است. اما همواره باید
تلاش کنیم در کنار خنداندن مردم، سطح سلیقه آن‌ها را نیز بالا ببریم.

انگشت اتهامی به سمت فیلم‌های کمدی سینمای بدنه
است مبنی بر این‌که کیفیت ضعیف برخی از این فیلم‌ها در سطح سلیقه و ذائقه مخاطب
تاثیر مخرب دارد، خودتان تا چه اندازه به این نکته قائل هستید؟

به عقیده من سلیقه همواره در حال رشد است و افت پیدا نمی‌کند،
با دیدن فیلم خوب سطح سلیقه مخاطب بالا می‌رود. این یک دهه اخیر را نگاه کنید
زمانی بود که آثار کمدی خیلی سخیفی روی پرده می‌آمدند که بعد از مدتی دوره آن‌ها هم
خوشبختانه به پایان رسید آثاری که به‌لحاظ کیفی اصلا با فیلم‌های کمدی حال حاضر
قابل قیاس نبودند. این نشان می‌دهد سطح سلیقه مردم به نسبت چند سال گذشته چند پله
رشد پیدا کرده است. فیلم «آینه بغل» از فروش خوب و میزان رضایتمندی بالایی برخوردار
شد چرا که تلاش شده بود تا کار خودش را درست انجام دهد. اگر فیلمی بهتر از «آینه
بغل» در آن برهه اکران می‌شد قطعا مردم به سمت آن می‌رفتند و فیلم ما می‌باخت.
منظورم این است که مردم می‌فهمند و برنده میدان، فیلمی است که برای شعور و سلیقه
مردم ارزش بیشتری قائل است.

یکی از ضعف‌‌هایی که همواره گریبان‌گیر فیلم‌ها
کمدی و یا حتی درام‌‌های اجتماعی بوده، قصه‌گویی است. ما معمولا در فیلم‌های کمدی
شاهد قصه‌گویی نیستیم و تمام طول فیلم فقط شاهد موقعیت‌‌ها و دیالوگ‌‌های کمدی
هستیم، این ضعف بیشتر از کجا نشأت می‌گیرد؟

قصه‌ای که قرار است مختص به سینما کمدی و تجاری باشد باید
روایت ساده و خطی داشته باشد تا عموم جامعه بتوانند با آن ارتباط برقرار کند. اما
در فیلم‌های اجتماعی قضیه فرق می‌کند و قصه‌‌ها از پیچیدگی‌‌های دراماتیکی
برخوردار است. اما به‌طور کل درخصوص این ضعفی که به آن اشاره کردید باید بگویم
بخشی تقصیر ما فیلمنامه‌نویسان است که در قصه‌گویی با آن مواجه هستیم. البته فارغ
از این مسئله، در این چند سال اخیر تحت تاثیر جشنواره‌‌ها و سینمای اروپا و آمریکا،
فیلمنامه‌نویسان و فیلمسازان ما به سمت ضدقهرمان و فیلمنامه‌‌های خرده‌پیرنگ و…
رفتند. غربی‌‌ها از این سمت برگشتند و به سمت سینمای قصه‌گو برگشتند اما ما همان
طور که دیر به این موضوع رسیدیم دیر هم از آن بازخواهیم گشت. اگر جشنواره و فیلم‌های
اکران شده در سال گذشته و امسال را نگاه کنید می‌بینید فیلم‌های قصه‌گو و قهرمان‌محور
به نسبت سایر آثاری که حتی در ساختار و فرم قابل توجه بودند از استقبال بهتری
برخوردار است.

فیلم‌های کمدی و تجاری تکیه بر وجه سرگرم کردن
مخاطب دارند و قاعدتا با متر و معیار‌‌های سینمایی و هنری سنجیده نمی‌شوند، حتی تا
حدی فضای رقابتی کیفی میان آن‌ها وجود ندارد.

فیلم کمدی تجاری را باید با مولفه‌‌های خودش سنجید. فکر می‌کنم
اشکال برخی از دوستان منتقد هم این است که فیلم کمدی و مفرح را با معیار‌‌های سینمای
اجتماعی می‌سنجند. البته قبول دارم که ما زمانی کمدی‌‌های فاخر بسیاری داشتیم اما
باز هم می‌گویم فیلم کمدی را باید با مولفه‌‌های دنیای کمدی و نسبت به آثار
استاندارد همان حوزه سنجید. ما در آثار کمدی با سه مولفه سیاست، مذهب و مسائل جنسی
نمی‌توانیم شوخی کنیم این محدودیت ربطی به ارشاد ندارد بلکه خود مردم نیز آن را
نمی‌پذیرند از طرفی هزینه‌‌های تخصیص یافته به ساخت یک فیلم سینمایی تجاری در
ایران به نسبت آنچه در دنیا وجود دارد بسیار کم است و ما به بازار‌‌های جهانی هم
متصل نیستیم و درنهایت فیلم‌مان در دویست سالن اکران می‌شود. فکر می‌کنم باید باتوجه
به شرایط موجود فیلم‌ها را نقد کنیم و کمی منصف باشیم. از کار کمدی نباید خیلی توقع‌‌ها
را داشت. مثلا «تگزاس» یک کمدی اکشن است اما «آینه بغل» یک کمدی اجتماعی. قرار
نیست این‌ها پیامی برای مخاطب داشته باشند. متاسفانه آن‌قدر به این سمت رفتیم که
لزوما یک فیلم و یا سریال باید پیامی داشته باشد تماشاگر در انتهای هر فیلم به‌دنبال
پیام آن است در صورتی که رسالت سینما فقط رساندن یک پیام توسط فیلم نیست بلکه باید
سرگرم کند و حتی برای تماشاگر خود رویا بسازد. وظیفه ما فرار از کلیشه و ایجاد
نوآوری است و باید همواره پرداخت جدیدی از موضوعات ارائه دهیم.

این بخشی از ماجراست، فارغ از
مخاطب عام سینما، در خیلی از موارد نسبت به فیلم‌های کمدی سینمای بدنه دافعه وجود
دارد.

ذات تفکر و دانش انگار در تقابل با خندیدن است انگار در
خندیدن نوعی سبک‌سری وجود دارد. شما اگر دقت کنید می‌بینید حتی در یک جمع کسی که
شوخ‌تر است و بیشتر می‌خندد خیلی جدی گرفته نمی‌شود اما فردی که مدام در خودش است
و پز تفکر دارد بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد. در سینما هم همین طور است فیلم‌های کمدی
خیلی مورد بحث، تحلیل و نقد قرار نمی‌گیرند. من تمایل داشتم دوستان منتقد بیایند و
در مورد فیلم «آینه بغل» که با این میزان از استقبال روبه‌رو شد صحبت کنند تا ما
نیز بتوانیم روند رو به رشدی را در فیلم‌های بعدی طی کنیم اما این اتفاق نیفتاد. من
خودم معتقدم باید فیلم‌های مبتذل کمدی کنار بروند اما این اتفاق به کمک دوستان
منتقد میسر می‌شود. این در حالی است که برخی نوشتن نقد و توجه به آثار کمدی را کسر
شأن می‌دانند.

شما در فیلم «آینه بغل» و یا تا حدی «تگزاس»
دیالوگ‌‌هایی نقادانه دارید، چقدر این بعد برایتان در نگارش فیلمنامه‌‌ها مهم است
و به‌طور کلی چقدر در این خصوص با محدودیت روبه‌رو هستید؟

می گویند چرا فیلم‌ها عمق پیدا نمی‌کنند؟ چرا همه چیز در حد
دیالوگ باقی مانده است؟ واقعیت این است که ما نمی‌توانیم عمیق‌تر نقد کنیم و باید
همه چیز در حد گوشه و کنایه باقی بماند. اگر بخواهیم نقد فرهنگی کنیم کسی با ما
کاری ندارد اما به محض این‌که بخواهیم وارد مسائل دیگر بشویم برخوردها متفاوت می‌شود.
به نظرم هنوز آن سعه صدری که باید، وجود ندارد. قطعا هر فیلمی که از این مرزها می‌گذرد
و می‌تواند خط قرمز‌‌ها را بشکند بسیار مورد توجه قرار مخاطبان می‌گیرد. شما را
ارجاع می‌دهم به فیلم سینمایی «مارمولک»، «لیلی با من است» و یا حتی «کتاب قانون»
و…

کاری به تعبیر واژه فیلم‌فارسی در این سال‌‌ها ندارم
اما عنوان فیلم‌فارسی درواقع به سینمای عامه‌پسند با داستانی عشقی فارغ از روابط
علت و معلولی و همراه با رقص و آواز اطلاق می‌شود با این تفاسیر آثار کمدی ساخته‌شده
در سینمای ایران را تا چه اندازه در جهت همین مسیر می‌دانید؟

واژه فیلم‌فارسی بعد از انقلاب به یک کلمه تحقیرآمیز و
کوبنده بدل شد در حالی که نمی‌توان از تاثیرات آن به روی سینمای اجتماعی ایران چشم‌پوشی
کرد. ما نزدیک به پنجاه سال در گونه سینمای اجتماعی آزمون و خطا کردیم تا به درجه
استادی رسیدیم و حالا اصغر فرهادی از بطن آن بیرون می‌آید. ما بعد از انقلاب تعداد
زیادی جایزه جهانی گرفتیم این اتفاق به این دلیل است که سال‌‌ها برای آن تلاش شده
و فیلم‌فارسی نیز در این جریان بی‌تاثیر نبوده است. ما در گونه سینمای اجتماعی
آزمون و خطا‌‌هایمان را کردیم اما این مجال برای سینمای کمدی و یا سایر ژانر‌‌ها مهیا
نشده است. به نظرم عنوان فیلم‌فارسی خیلی
عمومیت ندارد و اصلا سینمای عامه‌پسند اصل سینمای دنیاست حالا در این میان برخی
آثار قوی و برخی فیلم‌ها ضعیف است. به‌طور کلی اگر بعد تحقیرآمیز و کوبنده واژه
فیلم‌فارسی را از آن بگیریم خیلی هم عنوان درستی است. فیلم‌فارسی دچار یک معصومیت
بود و ما نباید این را فراموش کنیم. حتی با صرف‌نظر از برخی چیزها فیلم‌فارسی
اخلاق‌گرا بود چنانچه ما چند اسطوره از آن زمان داریم. به نظرم ماندگاری یک فیلم
را مردم و زمان تعیین می‌کنند اگر بعد از انقلاب نکات منفی فیلم‌فارسی را حذف می‌کردیم
و نکات مثبت آن را نگه می‌داشتیم به‌مراتب اتفاقات بهتری رخ می‌داد.


ملیکا مومنی‌راد

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۹/۰۱۴/۹۱۳/۴۰۰
  • زودپز
    ۱۷۵/۱۷۵/۹۵۵/۵۰۰
  • تمساح خونی
    ۱۶۸/۲۸۰/۴۲۷/۲۵۰
  • مست عشق
    ۱۲۰/۲۹۹/۷۲۰/۷۵۰
  • پول و پارتی
    ۹۰/۰۰۰/۳۵۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • صبحانه با زرافه‌ها
    ۶۸/۸۷۸/۰۶۶/۵۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۴۸/۷۸۰/۵۰۳/۵۰۰
  • قیف
    ۲۷/۰۲۷/۶۵۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۵/۵۹۴/۸۹۸/۶۰۰
  • قلب رقه
    ۱۴/۰۲۶/۷۲۶/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۲/۳۹۲/۰۶۱/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۶۱۵/۹۴۸/۵۰۰
  • باغ کیانوش
    ۶/۶۰۴/۷۷۵/۰۰۰
  • شنگول منگول
    ۱/۶۳۳/۸۸۲/۵۰۰
  • استاد
    ۱/۰۰۱/۲۱۰/۰۰۰
  • سه‌جلد
    ۴۰۳/۳۹۰/۰۰۰
  • نبودنت
    ۲۶۷/۸۲۰/۰۰۰
  • شبگرد
    ۱۹۵/۰۷۰/۰۰۰