دوست دارم نقش طنز بازی کنم | پایگاه خبری صبا
امروز ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۰۹:۵۳
حمیدرضا پگاه:

دوست دارم نقش طنز بازی کنم

«با این‌که دوست دارم طنز موقعیت را در یک اثر باکیفیت تجربه کنم، اما متاسفانه در آثار طنز حضور نداشته‌ام؛ البته تله‌فیلمی دارم به کارگردانی آقای کاظم راست‌گفتار که آن‌طور که باید، دیده نشد.»

 حمیدرضا پگاه۰ یکی از بازیگرانی است
که طی سال‌های فعالیتش در آثار تلویزیونی و سینمایی زیادی ایفای نقش کرده است. او که
با فیلم سینمایی «این زن حرف نمی‌زند» ساخته احمد امینی، قدم به دنیای حرفه‌ای گذاشت،
می‌توانست به یکی از سوپراستارهای سینما تبدیل شود، اما در این عرصه آنچنان که باید
به حقش نرسید.

پگاه طی
سال‌های فعالیتش در عرصه بازیگری در چند اثر سینمایی و تلویزیونی ایفای نقش کرده
که «هست و نیست» ساخته حسین سهیلی‌‌زاده آخرین سریال پخش شده از اوست که اواخر سال
گذشته و پیش از تعطیلات نوروز به روی آنتن شبکه دو سیما رفت.

حمیدرضا پگاه در گفت‌وگو با «صبا»، درباره روند
بازیگری‌‌اش طی این سال‌ها گفت و درباره نقشش در سریال «هست و نیست» توضیح داد.

شما با تلویزیون
پا به عرصه بازیگری گذاشتید و پس از مدتی در سینما پرکارتر شدید و پس از آن چندین تله‌فیلم
بازی کردید و هم‌زمان در تلویزیون هم فعال بودید. این روند چقدر از طرف شما اختیاری
بوده و کلاً چقدر تابع شرایط بودید؟

این اتفاق یک مقوله نسبی است. شما به‌عنوان بازیگر
انتخاب می‌شوید و براساس شرایط باید از میان پیشنهادها یکی را انتخاب ‌کنید؛ هرچند
در این میان بایدی وجود ندارد، اما به هرحال وقتی بازیگری تنها شغل هنرمند است
باید یکی از پیشنهادها را بپذیرد.

یعنی شما از میان پیشنهادها همیشه یکی را به‌ناچار
پذیرفته‌اید؟

خیر. به‌طور مثال پیش آمده که مدت‌زمانی طولانی
نقشی را نپذیرفته‌ام و این وقفه گاه چهار سال طول کشیده است، البته به‌صورت
ناپیوسته و من همچنان صبر کرده‌ام تا نقش مناسبی پیشنهاد شود. این را هم بگویم
همیشه آن‌طور نمی‌شود که بازیگر می‌خواهد و همیشه شرایط ایده‌آل نیست.

پس از بازی در
فیلم سینمایی
«این زن
حرف نمی‌زند
» ساخته احمد امینی، چرا آن‌طور که باید در سینما حضور نیافتید؟ مثلا بهداد هم در این
فیلم دیده شد و پس از آن در سینما به یکی از سوپراستارها تبدیل شد.
کلاً چقدر تأثیر مافیا در سینما و گزینش‌‌های پشت پرده را در مطرح شدن
یک بازیگر موثر می‌دانید؟

من اگر صددرصد می‌دانستم ماجرا چیست، می‌توانستم در
این‌باره صحبت کنم؛ زیرا این‌طور اتفاق‌‌های پشت پرده زمانی و در مکانی رخ می‌دهد
که من حضور ندارم، بنابراین من نیز نمی‌توانم در این‌باره قضاوت کنم. اما قطعاً مواردی
بیش از توانایی‌‌های بازیگر وجود دارد که بر این روند و چگونگی حضور او تاثیر می‌گذارد
و نتیجه را تغییر می‌دهد. هرچه هست من تلاشم را کرده‌ام که کارم را درست انجام دهم
و در حرفه‌ام از هر نظر آدم سلامتی باشم و باقی مسائل دست من و تحت اختیار و کنترل
من نبوده است.

این اشخاص تأثیرگذار که هیچ نامی از آن‌ها در هیچ
کجا نیست چه کسانی هستند؟

همیشه در هر دوره‌ای عده‌ای هستند که بر این روند
تاثیر می‌گذارند و تعیین‌کننده‌اند. این واقعیتی است که وجود دارد.

پس قبول دارید که چنین افرادی وجود دارند؟

البته فاکتورهایی وجود دارد که اولویت بازیگران را
تعیین می‌کند؛ اما قطعاً مواردی وجود دارد که متاسفانه از اختیار من و شما خارج
است. مثلا در دوره‌ای نزدیک به یک‌سال در هیچ کاری حضور پیدا نکردم؛ زیرا با پروژه‌ای
قرارداد بسته بودم که البته نمی‌توانم بگویم چه پروژه‌ای؛ و بالاخره به خاطر همان
کار موقعیت‌‌های خوب و آثار تعیین‌کننده‌ای را از دست دادم که درنهایت پس از یک‌سال
به من گفتند آن اثر تولید نمی‌شود و پس از یک‌ماه همان فیلم با بازیگر دیگری کلید
خورد. واقعاً نمی‌دانم چه اسمی برای بر این اتفاق بگذارم، اما شما هر اسمی می‌خواهید
بر آن بگذارید.

بازی شما
در سریال «
تفنگ سرپر»
ساخته آقای امراله احمدجو زمان
زیادی از
شما گرفت و
در آن پروژه خوب به چشم آمدید؛ اما پس از آن در آثار تاریخی
نبودید. این روند خودخواسته بوده؟

پس از «تفنگ سرپر» با این‌که دوست داشتم در آثار
تاریخی حضور پیدا کنم اما نقش خوبی به من پیشنهاد نشد؛ البته سال پیش در یک مینی‌سریال
به نام «گیله‌وا» ایفای نقش کردم که کارگردان آن آقای اردلان عاشوری بودند و هنوز
پخش نشده است.

اما شما در «تفنگ سرپر» نقش خوب و متفاوتی داشتید،
عجیب است که پس از آن نقش درخوری به شما پیشنهاد نشده است.

فکر می‌کنم در انتخاب‌ها، به‌جز عواملی مثل دستیار
کارگردان، مشاور کارگردان یا شخصی که مسئول انتخاب بازیگر است، خانواده‌‌های عوامل
هم تاثیرگذارند. مثلا اعضای خانواده کارگردان، تهیه‌کننده و دیگر اشخاص نیز نظر می‌دهند
و در انتخاب‌‌ها و چگونگی گزینش بازیگرها دخیل هستند.

شما در فیلم «قلاده‌‌های
طلا
» ساخته حامد کلاهداری نیز بازی کردید و این فیلم در
زمان اکران
خیلی نقد شد و
مورد حمله جناح‌‌های سیاسی قرار گرفت تا آن‌جا که برخی از بازیگرانش تا مدت‌ها در
اثر دیگری بازی نکردند
. حواشی
موجود در این فیلم
چقدر روند بازیگری شما را تحت تاثیر قرار داد؟

راستش در این‌باره، نظر خاصی ندارم. فکر نمی‌کردم
برای «قلاده‌‌های طلا» این‌قدر حاشیه پیش بیاید و مورد نقد قرار گیرد. غیر از این
نظری ندارم.

به هر حال باتوجه به همان حواشی می‌توانید در این‌باره
اظهار نظر کنید، درست است؟

درباره حواشی این فیلم هم هر آنچه اتفاق افتاد و
پیش آمد دست من نبود. این مورد هم از آن اتفاق‌‌هایی است که به انتخاب‌کنندگان
مربوط است و اگر اتفاقی هم در این‌باره افتاده در غیاب من رخ داده و من نیز حضور نداشته‌ام؛
بنابراین در این‌باره هم نمی‌توانم اظهار نظر کنم.

شما تحصیلات آکادمیک
و مرتبط ندارید، تحصیلات آکادمیک چقدر می‌توانست روند بازیگری شما را تحت تأثیر قرار
دهد؟

یکی از ویژگی‌‌های بزرگ تحصیلات آکادمیک این است که
ارتباط‌‌ها قوی‌تر و گسترده‌تر می‌شوند؛ زیرا با گروهی همراه می‌شوید که همه هم‌سو
و هم‌هدف هستند. این که هنرمند چند سال را با گروهی همراه شود که قرار است از نقطه‌ای
به نقطه‌ای دیگر برسد امتیاز محسوب می‌شود، ضمن این‌که از لحاظ تئوریک هم
تأثیرگذار است و باعث سواد بیشتر بازیگر می‌شود و این‌که تحصیلات آکادمیک هنرمند
را به یک شاخص معین می‌رساند و باعث می‌شود که او به توانایی‌‌های خودش پی ببرد و
صاحب نگاه و سلیقه شود که به نظرم به این نگاه معین رسیدن بسیار مهم و قابل توجه
است. شخصاً طی این سال‌ها تلاش کرده‌ام با مطالعه و تحقیق به کسب اطلاعات بپردازم
و این بخش را جبران کنم و در جریان اتفاق‌‌های تئاتر و سینمای روز باشم؛ زیرا در
دوران کنونی همه این موارد تعیین‌کننده‌اند و درنهایت بازیگر را به هدفی که می‌خواهد
می‌رسانند.

شما از
لحاظ فیزیکی،
بازیگر ورزیده‌ای هستید و مشخص
است که به این مقوله اهمیت می‌دهید. این آمادگی را چقدر برای بازیگر لازم می‌دانید؟

همیشه فیزیک و بیان در بازیگری مهم بوده است.
بازیگر باید همیشه آماده باشد، چه از لحاظ فیزیکی و چه از نظر ذهنی تا در زمان مناسب
بتواند در کوتاه‌ترین زمان، خودش را به نقش مورد نظر نزدیک کند. فیزیک برای من همیشه
مهم بوده است؛ هرچند گاهی این آمادگی از کنترلم خارج شده و به قول معروف از دستم در
رفته است.

کلاً نوع انتخاب‌های
شما بر چه اساسی است؟

انتخاب برای من از فیلمنامه شروع می‌شود و اولین مقوله
برای مواجهه با نقش در وهله اول همین فیلمنامه است و پس از آن عوامل که در راس آن‌ها
کارگردان و تهیه‌کننده قرار دارند از اهمیت بالایی برخوردار است و بازیگر مقابل هم
یکی از مواردی است که باید به آن اهمیت داد. درواقع نوع انتخاب به مجموعه‌ای از این
عوامل بستگی دارد. اما هماهنگی و درجه کیفیت این عوامل انتخاب و شکل گرفتن مجموعه‌ای
ایده‌آل دست بازیگر نیست و از اختیار او خارج است. همان‌طور که گفتم متاسفانه یا خوشبختانه‌‌اش
را نمی‌دانم، اما در سینما و تلویزیون ما همه این عوامل از پیش تعیین شده‌اند و خیلی
نمی‌توان در جزییاتش تغییر ایجاد کرد. این نکته را هم نباید فراموش کرد که درنهایت
بازیگر باید از میان پیشنهادهای موجود، پیشنهادی را بپذیرد و انتخاب کند.

وضعیت و کیفیت فیلمنامه‌‌ها را چگونه می‌بینید و
این کیفیت یا عدم کیفیت چقدر بر نوع انتخاب شما تأثیر گذاشته است؟

من از مهرماه سال۹۳ تا مهرماه۵ در هیچ کاری حضور پیدا
نکردم، زیرا فیلمنامه‌‌ها به هیچ وجه و از هیچ نظر جذابیتی نداشتند. پس از آن دو سینمایی
کار کردم که یکی از آن‌ها با نام «رقص پا» ساخته مزدک میرعابدینی در سینمای هنر و
تجربه اکران شد و دیگری که «گیلدا» نام داشت و ساخته کیوان علی‌محمدی و کیوان
بنکدار بود و هنوز به روی پرده سینما نرفته است.

اصولاً ضعف آثار
تلویزیونی را در چه می‌بینید؟

مشخص است وقتی فیلمسازان باانگیزه و باتجربه کار
نمی‌کنند و بقیه کارگردان‌‌ها صرفاً به‌دنبال تولید و تمام کردن هستند نوعی روند کارمندی
شکل می‌گیرد که حاصلش خروجی بی‌کیفیتی است که شاهدش هستید.

از نقشتان در سریال
«هست و نیست» بگویید که پیش از عید پخش شد. نقش شما در این سریال می‌توانست منفی باشد
اما رنگ و بوی خاکستری به آن دادید. این حد اعتدال در فیلمنامه بود یا
تأثیر تلاش‌‌های شماست که از نقشی ظاهرا منفی، کاراکتری خاکستری
ساختید؟

بخش اساسی این شخصیت حاصل
نگاه کارگردان بود و در نسخه اول فیلمنامه این شخصیت کاملا منفی بود، زیرا قرار بر
این بود که قاتل اصلی او باشد، اما پس از تغییراتی که انجام شد این شخصیت تا حدودی
خاکستری شد و با تعاملی که با کارگردان داشتم آن را کامل‌تر کردم.

برای باورپذیر
کردن نقش چه تمهیدات دیگری به کار بردید تا ماهیت این شخصیت برای مخاطب قابل حدس
نباشد؟

واقعاً دلم نمی‌خواست ادای
آدم‌بدها را دربیاورم و اگر توجه کنید، می‌بینید که در واقعیت نیز نمی‌توان آدم‌های
منفی را از ظاهرشان تشخیص داد و اگر قرار بود که این‌گونه باشد تشخیص آدم‌ها و ذات
و نیت آن‌ها به‌راحتی قابل تشخیص بود. اگر این موضوع را در نظر نمی‌گرفتم نقش باورپذیر
نمی‌شد و مورد دیگر این‌که ما در
سریال
«هست و نیست» فیلمنامه نداشتیم و با سه یا پنج قسمت شروع کردیم و همین موضوع
به من در پرداخت نقش کمک کرد؛ زیرا فیلمنامه در جریان
کار نوشته می‌شد و همین موضوع باعث شد که با نقش پیش بروم و به‌مرور کاملش کنم.

از نتیجه کار و شخصیتی که در این سریال خلق
کردید راضی هستید؟

این اولین بار بود که در تلویزیون
نقش منفی داشتم و تمام تلاشم را کردم تا این شخصیت باورپذیر به نظر برسد؛ اما دلم
می‌خواست نقش فراز و فرودهای بیشتری داشته باشد. به هرحال تجربه جالبی بود.

گفتید که در سریال «هست و نیست» فیلمنامه کاملی
نداشتید. به نظرم این روال در تلویزیون به عرف تبدیل شده و اغلب سریال‌ها فیلمنامه
ندارند، این وضعیت، چقدر بر کیفیت کار و نوع بازی بازیگر تأثیرگذار است؟

با این‌که این روال برای من در «هست و نیست» ویژگی
به حساب می‌آید و به کامل‌تر کردن نقشم کمک کرد، اما وجه منفی این روند این است که
بازیگر در ابتدا نمی‌تواند پیش‌زمینه درستی از شخصیت داشته باشد و آن را به‌طور
کامل طراحی کند و به جزییات نقش بپردازد. درنهایت روال درست و ایده‌آل این است که از
همان ابتدا فیلمنامه کامل باشد؛ اما برخی کارگردان‌‌ها که خود نویسنده فیلمنامه
هستند می‌خواهند براساس بازیگر و تولید پیش روند یا پیش می‌آید که کارگردان پیش از
تولید، قصه را ایدهآل نمی‌داند و تصمیم می‌گیرد در حین تولید چند قسمت به نتیجه لازم
برسد. به نظرم اگر تولید و ساخت یک اثر آگاهانه باشد نتیجه درخشان می‌شود؛ مانند
آثار آقای حمید نعمت‌اله که شنیده‌ام کامل سر صحنه می‌روند و پیش از شروع همه چیز
را آماده می‌کنند.

چرا در کارنامه
شما آثار طنز دیده نمی‌شود؟ و ژانرهای مختلف را امتحان نمی‌کنید؟ آیا پیشنهادی نبوده
یا این‌که این از سوی شما یک انتخاب است؟

با این‌که دوست دارم طنز موقعیت را در یک اثر
باکیفیت تجربه کنم، اما متاسفانه در آثار طنز حضور نداشته‌ام؛ البته تله‌فیلمی دارم
به کارگردانی آقای کاظم راست‌گفتار که آن‌طور که باید، دیده نشد.

و این‌که شما بازیگری تیپیکال نیستید.
چقدر تیپ و شخصیت بودن کاراکتر برای شما مهم است؟

در کل شخصیت را بیشتر می‌پسندم و راستش علاقه
هم نداشتم که به سمت تیپ بروم؛ به نظرم تیپ توانایی‌‌ها و ویژگی‌‌های خاصی می‌طلبد.
واقعیت این است که تیپ‌‌هایی که در آثار مختلف دیده‌‌ایم بیشتر به سمت هجو و ادا
درآوردن رفته‌اند. تیپ، قابلیت شکل‌گیری در فضای فانتزی را دارد که نمونه‌‌اش را
در سینمای ایران کمتر می‌توان یافت، مثل آثار «تیم برتون» که مملو از تیپ‌های مختلف
است. به نظرم «مومیایی۳» ساخته آقای هنرمند یکی از بهترین نمونه‌‌هایی است که
تاکنون تولید شده است.

یعنی اگر یک تیپ خوب به شما پیشنهاد شود آن را نمی‌پذیرید؟

این که در
قالب تیپ ظاهر شوم به خیلی چیزها بستگی دارد. تیپ‌‌های خوب در کارهای محکم و باکیفیت
کم دیده‌ام؛ اگر چنین پیشنهادی باشد چرا که نه؟ زیرا لذت در تجربه کردن است.

از فعالیت‌‌های اخیرتان چه خبر؟

برای حضور در پروژهای دیگر صحبت‌‌هایی شده و چون به
قعطیت نرسیده درباره آن‌ها توضیحی نمی‌دهم.

وحید خانه‌ساز

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است