نمایش کمدی «سرآشپز پیشنهاد میکند» به کارگردانی شهابالدین
حسینپور که سال گذشته دوره اجرایی بسیار موفقی در سنگلج را تجربه کرده بود، از ۲۸فروردینماه
ساعت۲۱:۳۰ به ایوان شمس آمده است. به بهانه این اجرا با شهابالدین حسینپور؛ کارگردان و شهرام قائدی، رامین ناصرنصیر، آرش فلاحتپیشه
و مهدی فریضه؛ گروه بازیگران اثر گفتوگو کردهایم.
ایوان شمس چندان از سوی مخاطبان تئاتر بهعنوان
مکانی برای اجرای تئاتر محسوب نمیشود. چه شد که تصمیم گرفتید «سرآشپز پیشنهاد میکند»
را در این مکان اجرا کنید؟
شهابالدین حسینپور: در پاسخ بسیاری از دوستان که از من میپرسند چرا کار جدید
تولید نمیکنم، باید بگویم در وهله نخست اینکه نمایشهای من همچنان مخاطب و
طرفدار دارند، از سویی دیگر بسیار دوست دارم کار جدید تولید کنم و آمادگی این کار
را هم دارم؛ آماده اجرای اپرت در تالار وحدت هستم، میتوانم نمایش «گالیله» نوشته
برتولت برشت را با بهترین بازیگران سینما و تئاتر در سالن اصلی تئاتر شهر روی صحنه
ببرم، متون دیگری هم دارم که با کمال میل میتوانم آنها را اجرا کنم و چون بچه
تئاتر هستم، تمام سختیهای این اجراها را به جان خریدهام اما اجرا نمیکنم چون
تئاتر کار کردن یک شرایط اقتصادی خاصی برای گروه نیاز دارد. پس تصمیم گرفتم تئاترم
را بازتولید کنم. سراغ بازیگران خوبی رفتم و کار را آماده کردم. اعلام کردهاند که
برای بازتولید، سالنهای دولتی و غیردولتی به گروهها تعلق نمیگیرد؛ هرچند انگار
فقط به ما سالن دولتی نمیدهند و برخی از دوستان در همین سالنهای دولتی نمایش خود
را بازتولید کردهاند. مجبور شدم بهسراغ سالنهای خصوصی بروم. به هر کدام از این
سالنها که گفتم میخواهم «سرآشپز پیشنهاد میکند» را دوباره اجرا کنم، به من
گفتند که باید برای چهل اجرا، صد میلیون تومان پول پیش بدهم! حتی قبول نکردند که
کففروش را در انتهای اجراها پرداخت کنم! درضمن به من گفتند تمام گروهها این کار
را میکنند و باید تهیهکننده داشته باشم. بهدنبال تهیهکننده گشتم باتوجه به اینکه
نمایش ما بازتولید است و هزینههای آن، اندکی از کار تولیدی کمتر است، آقای رحمانی
قبول کرد تهیهکنندگی نمایش را برعهده بگیرد. تهیهکننده ما رفت و با این سالنها
مذاکره کرد! به من گفت این دوستان تماشاخانهدار هم میخواهند اجاره را دریافت
کنند و هم درصد! برای اینکه هم درصد و هم اجاره سالن را پرداخت نکنیم، به خواست
تهیهکننده و با روابطی که داشت به ایوان شمس آمدیم.
معمولا زمانیکه نمایشی کمدی بازتولید میشود،
مسائل روز را بسیار گلدرشت به نمایش حقنه میکنند اما در نمایش شما این اتفاق
نیفتاده است و تنها با برخی تکجملهها، اشارهای کوچک به این مسائل صورت میگیرد.
آیا بهدلیل جهانشمول بودن بحث دیکتاتوری که یکی از مهمترین مسائل مطرحشده در
نمایش است از این فضا فاصله گرفتید؟
شهابالدین حسینپور: من دوست ندارم کار به شعارزدگی برسد. احساس میکنم قصه و
شیوه اجرایی ما بهاندازه کافی برای مخاطب ارزش تولید میکند و نیازی به این نوع
کارها نداریم. از سویی دیگر استفاده نادرست از مسائل روز در نمایش، سبب میشود
تماشاگر وجه دراماتیک کار را در نظر نگیرد و تنها به شوخیهای سیاسی دقت کند که
اصلا با آنها موافق نیستم. همچنین در این نوع نمایشها اگر حواسمان را جمع نکنیم،
کار به ورطه هجو کشیده میشود که اصلا دوست ندارم به این سمت بروم و محتاط عمل
کردهایم.
آرش فلاحتپیشه: واقعا این بخش هم بیشتر به دلیل حضور محمدامیر یاراحمدی اتفاق افتاد. تمام
بازیگران بهخصوص در زمان اجرای یک نمایش کمدی، کاملا آمادگی این را داریم که بهقول
معروف شلنگتختههایی بیندازیم و از فضای نمایش به جریان لودگی یا شعارزدگی وارد
شویم. چون کمدی تنها بستری است که میتوان بسیاری از حرفها را در قالب آن، مطرح
کرد، اما یاراحمدی همواره ما را مهار میکرد و در خط و مسیری که از ابتدا مدنظر
بود؛ نگاه میداشت. این روزها مردم ما بهشدت شعارزده شدهاند و شعارهای گلدرشت
نتیجه معکوس میدهد.
رامین ناصرنصیر: این مسئله باعث میشود هم ماندگاری اثر بیشتر باشد و هم نمایش بیشتر قابل
تفسیر و تاویل باشد. مطمئن هستم اگر با تماشاگران نمایش صحبت کنید، به تعداد آنها
تعبیر و تفسیر درباره المانهای نمایش بیابید. این رویکرد یک مزیت است. اینکه یکسری
مسائل روز را بهصورت لقمه جویدهشده به مخاطب بدهی، جذابیت لحظهای دارد؛ ممکن
است امروز جذاب باشد اما فردا کسی این نکات را بهیاد نمیآورد.
شهرام قائدی: ساعتها میتوان درباره این نمایش صحبت کرد چون هر کس میتواند از دیدگاه خود
قصه را به دنیایی ببرد و لحظاتی که ضحاک در آن شرایط قرار میگیرد، منظور چیست و
یا در زمانی که ارنواز و شهرناز مجبور به همکاری میشوند چه اتفاقی رخ میدهد.
مهدی فریضه: این نمایش تاریخ انقضا ندارد و این ویژگی نتیجه هوشمندی هنرمند است. اگر
هنرمند هوشیار باشد و به پیرامون خود دقت کند، این اشتباه را انجام نمیدهد.
متاسفانه بسیاری از هنرمندان ما اشتباه میکنند. البته از دید من یکی از مهمترین
دلایل بروز این رفتار، افیون تکرار است. نمایشی اجرا میشود و هنرپیشهها یا
کارگردان آن نمایش بهنوعی تکرار میرسند و برای دوری از این رخوت، فراموش میکنند
که گزیده گویی آنها جذاب بود و به سراغ شعار دادن میروند. خود من چنین تجربیاتی
داشتهام. برای «سرآشپز پیشنهاد میکند» بسیار تلاش کردیم وارد این بحث نشویم.
البته در دور جدید اجراها دو هنرپیشه فوقالعاده با کولهباری از تجربه به ما
اضافه شدند. بسیار از آنها یاد گرفتیم. وقتی این عزیزان به گروه اضافه شدند، خیال
ما راحت شد که حواسشان به همهچیز هست.
آقای حسینپور گروه بازیگران نمایش دستخوش
تغییر شده است و شما کارگردانی هستید که کار را کاملا میبندید و آماده میکنید.
آیا دست بازیگران جدید را برای افزوده ایدههای اجرایی به نمایش باز گذاشتید یا
باید همان اثری که آن را برای اجراهای قبلی آماده کرده بودید، پیش میرفتند؟
شهابالدین حسینپور: نمایش ما بسته شده بود و مردم ثابت کردند که کار از کیفیت
مطلوبی برخوردار بوده است. همچنین بسیار خوشحال هستم که با رامین ناصرنصیر و شهرام
قائدی کار میکنم و آنها آوردههای جذابی برای من داشتند. با اینکه کار بسته شده
بود، من دست هیچکدام از بازیگران، چه دوستانی که از قبل حضور داشتند و چه بازیگرانی
که به گروه اضافه شدند را نبسته بودم و آنها میتوانستند نظرهای خود را اعلام
کنند چون شیوه کارگردانی من براساس شور و گپوگفت و کارگاهی است. ما براساس نظر
بازیگران اتود زدیم؛ برخی از اتودها از آنچه پیشتر داشتیم، جذابتر بودند و از
آنها استفاده کردیم و اگر حس کردیم شیوه قبلی جذابتر بود، آن را نگاه داشتیم اما
بازیگران کاملا آزادانه در رفتار کردند.
آرش فلاحتپیشه: کار شهاب، هندسه مختص خود را دارد که برای بازیگرانی که تازهوارد میشوند،
دشوار است.
رامین ناصرنصیر: اعضای قدیمی گروه، آرش فلاحتپیشه و مهدی فریضه با ما بسیار همراهی کردهاند.
خود من این تجربه را داشتهام که در گروهی باشم و برای اجرای مجدد، تغییراتی در
گروه بازیگران اتفاق بیفتد. پروسه آماده شدن بازیگران جدید برای اجرا، برای
بازیگرانی که در گروه بودهاند، کسالتآور است و بسیار مهم است اعضای قدیمی، با
انرژی با اعضای جدید همراهی کنند و این دو دوست، کاملا این همکاری را با ما داشتند.
همچنین مقدار زیادی از فرم بصری نمایش، مدیون تلاش بهزاد جاودانفرد؛ طراح حرکت
نمایش است.
آقای قائدی چه شد که در گروه بازیگران نمایش،
حضور پیدا کردید؟
شهرام قائدی: از حضورم در نمایش «سرآشپز پیشنهاد میکند» بسیار خوشحال هستم. از سال ۱۳۷۲ که
کار تئاتر را آغاز کردم، هیچگاه هیچ نمایشی را بهاجبار نپذیرفتم. با اینکه در
سینما و تلویزیون برای مشکل نان شب ناچار شدم نقشهایی که دوست نداشتم را بازی
کنم، در تئاتر این اتفاق نیفتاده است. شهابالدین حسینپور به من لطف دارد و برای
حضور در یک یا دو کار دیگر خود هم به من پیشنهاد داده بود اما چون آنها را دوست
نداشتم، نپذیرفتم که در اثر حضور داشته باشم اما این نمایش، بسیار دوستداشتنی
است. حرفهای خود را میزند، اعتراض میکند، قصه را روایت میکند و پیام خود را میدهد
اما همانقدر که ما شدیدا روی صحنه لذت میبریم، تماشاگر هم لذت میبرد. این تجربه
مخاطب از طرف دوستان و خانوادهام به من منتقل شد. خوشحالم که به چشم کار کردن،
زجر کشیدن، عرق ریختن و پول درآوردن روی صحنه نمیروم چون من به چشم آرامش گرفتن و
عشقبازی روی صحنه میروم.
در شیوه حرکت بازیگران شاهد حرکاتی زاویهدار و
کابوکیمانند هستیم که در آثار دیگر شما همچون «طپانچهخانم» هم دیده میشد. آیا
این نوع حرکات، امضای شهابالدین حسینپور محسوب میشود؟
شهابالدین حسینپور: آثار من امضا ندارند و اصلا بهدنبال امضا داشتن نبودم. حتی
با وجود اینکه گروتسک ژانر مورد علاقه من است، در نمایش «یک زندگی بهتر» از آن هم
فاصله گرفتم و تراژدی را امتحان کردم. من باتوجه به دغدغه جامعه متن انتخاب میکنم
و باتوجه به ایدههایی که متن و گروه به من میدهند، یک شیوه اجرایی طراحی میکنم
و با کمک بازیگران و گروه، این طرح را میپزیم. باید از تکتک اعضای گروه؛
طراحان، گروه کارگردانی، هنرپیشهها و… تشکر کنم که همواره به من کمک کردند. در
این نمایش ما بهزاد جاودانفرد را کنار خود داشتیم که بسیار به من کمک کرد و همچنین
دراماتورژی محمد امیر یاراحمدی که واقعا فوقالعاده بود.
مهدی فریضه: این حرکت از کابوکی وام گرفته است و واقعا در این کار جواب داد. شهاب از این
سبکوسیاق خوشش میآید و از آن استفاده میکند. البته ممکن است این میزانسنها را
در برخی از آثار شهاب نپسندم اما به درد «سرآشپز پیشنهاد میکند» خورد و در این
نمایش جواب داد. امیدوارم تماشاگران از این نمایش استقبال کنند و تئاتر ما روزهای
بهتری را در آینده تجربه کند.
آقای حسینپور در این اجرا شما در نقش روح
جمشید هم ایفای نقش کردید که با تکنیک سایه اجرا میشد. این بخش را در اجرای جدید
با طنز بیشتری اجرا کردید. چه شد که تصمیم گرفتید این نقش را خودتان ایفا کنید؟
شهابالدین حسینپور: البته پیشازاین و در سالهای قبل در اجراهای جشنوارهای
«سرآشپز پیشنهاد میکند» این نقش را بازی کرده بودم اما در این دور از اجرای عمومی
نمایش بهلحاظ شرایطی که هنرپیشهها داشتند، حس کردم اگر این نقش را به یکی از
بازیگران بسپارم، حس آرامش و راحتی را از آن بازیگر میگرفتم. به همین دلیل تصمیم گرفتم
خودم این نقش را بازی کنم. البته من در سالهای گذشته تجربههای بازیگری بسیار
زیادی داشتم اما چند سال است بهدلیل مشغله و نداشتن تمرکز لازم برای بازیگری از
این حوزه دور شده بودم چون معتقدم بازیگری به تمرکز، دقت و معرفت نیاز دارد. بعد
از اینکه ناچار شدم روی صحنه بیایم، تصمیم گرفتم روی این وجه هم کار کنم. دوست
دارم چه در کار دوستانی دیگر و چه در آثار خودم، دوباره خودم را محک بزنم. بعد از
سالها، تمرینهای روزانه بدن، بیان و تمرکز برای خودم در نظر گرفتهام. امیدوارم
قداست بازیگری را زیر سوال نبرده باشم و منتقدان مرا بهعنوان بازیگر هم بپذیرند.
در این نمایش از تکنیکهای مختلف آوایی و
تصویری تئاتر ایرانی استفاده کردهاید. چگونه
این تکنیکها را با هم تلفیق کردید؟
شهابالدین حسینپور: یکی از دغدغههای من این است که نمایش ملی به فراموشی سپرده نشود. از سویی دیگر
چون من به مرگ مولف اعتقاد دارم و معتقد هستم هیچچیز نویی وجود ندارد، برای تولید
جذابیت برای مخاطب و ارائه اثری که در دید او نو به نظر برسد، شیوهها، سبکها و رفتارهای
مختلف را باهم تلفیق میکنم. در «سرآشپز پیشنهاد میکند» ما شاهد کابوکی، نقالی،
سایهبازی، ضربیخوانی، روحوضی، تعزیه و… در کنار هم هستیم. با این شیوه نمایش
برای مخاطب تکراری نیست و برای او ارزش افزوده دارد.
در برخی از نمایشهای ایرانی شاهد
هستیم گروه موسیقی در بخش تاریک صحنه مینشینند و چندان در دید نیستند اما شما به
شیوهای جایگاه آنها را تعریف کردهاید که نخستین مواجهه مخاطب با این گروه باشد. چه میزان این برخورد سبب میشود مخاطب در بدو
ورود بیشتر با مختصات اثر آشنا شود؟
شهابالدین حسینپور: در وهله نخست باید بگویم که من واقعا به طراحان
احترام میگذارم. همانقدر که «سرآشپز پیشنهاد میکند» به بازیگر، کارگردان و تهیهکننده
تعلق دارد، به سایر اعضای گروه و خصوصا طراحان؛ گریم، لباس، موسیقی، نور، حرکت و
حتی پوستر و بروشور تعلق دارد. اصلا دوست ندارم بخشی از گروه را پنهان کنم تا کار
خودم را مهمتر جلوه دهم. از سویی دیگر چون موسیقی ما بدهبستانهای ریزی با
بازیگران دارد، شفاف و شارپ آنها را در دید تماشاگر قرار میدهم. با این کار به
هنر نمایش و هنر موسیقی به یک اندازه احترام میگذارم.
«سرآشپز پیشنهاد میکند» سال گذشته
در تماشاخانه سنگلج اجرا شد و مورد استقبال هم قرار گرفت.
شهابالدین حسینپور: این نمایش دو بار در سنگلج اجرا شده است و هر بار
بهعنوان پرمخاطبترین نمایش سال این سالن انتخاب شد. عموما نمایشها در این
تماشاخانه ۱۵ تا بیستمیلیون تومان میفروختند و نمایش ما، در اوج برنامههای
مربوط به انتخابات ریاستجمهوری، هشتادمیلیون تومان فروخت.
شرایط از لحاظ استقبال مخاطبان در
این سالن به چه صورت است؟
شهابالدین حسینپور: خوشبختانه تا امروز بیش از ۷۰درصد سالن را که ۳۷۰نفر
ظرفیت دارد را پر کردهایم. البته واقعا شرایط تبلیغات دشوار شده است. بهعنوانمثال
برای نمایش «طپانچهخانم» بین ۱۵ الی بیستمیلیون هزینه تبلیغات کردم آن هم برای
من که تبلیغات، رسانه، خبرنگار و… بسیار اهمیت دارد و در حد بازیگر نمایش برای
من مهم هستند اما الان همان پکیج تبلیغاتی سرسامآور گران شده است و برای نمایش
جدیدم، چهلمیلیون تومان همان پکیج را دریافت کردم! هر ارگانی که بهلحاظ تبلیغات
با آن کار میکردم و از ما حمایت میکرد، بهدلیل تغییر مدیریت هزینهای که در
برخی از موارد پنجبرابر شده بود، از ما طلب کرد! با وجود اینکه مبالغ را پرداخت
کردهایم، بخشی از آیتمهای بستههای تبلیغاتی ما محقق نشدهاند. مطمئن هستم وقتی
این آیتمها کاملا در اختیار ما قرار بگیرند، مخاطبان که در آثار من مهمترین عامل
تبلیغ هستند، به سالن میآیند. قطعا هرکسی که تئاتر ما را ببیند، از سه یا چهار
نفر دیگر دعوت میکند نمایش را ببینند چون برای این کار زحمت کشیده شده است. این
فشار بیشتر از هرکسی به آقای رحمانی وارد شده است. تمام تلاش من این است که کاری
کنم یک تهیهکننده دیگر به تهیهکنندگان سوخته بخش هنر اضافه نشود.
زوم:
شهابالدین حسینپور: بیعدالتی نویسنده و
دشواریهای اجرا
برای «سرآشپز پیشنهاد میکند» دچار مشکل شدیم. نویسندهای
یکبار این متن را نوشته است. در آن زمان این متن بهصورت کارگاهی نوشته شد اما
بالاخره او هم زحمت کشیده است و متن به قلم او بوده است. برای اجرای دوباره نمایش،
فرد دیگری؛ محمد امیر یاراحمدی با عنوان بازنویس و دراماتورژ متن، با رضایت
نویسنده و بهدلیل اینکه نویسنده نمیتوانست
شخصا در اجرای جدید حضور داشته باشد، ماهها زحمت کشیده است، یک گروه چهل روز، هر
روز ۱۰ تا ۱۲ساعت جان کندهاند که این نمایش آماده اجرا شود اما آدمی که روزی در ۱۰سال
قبل یک متن را نوشته است و در حال حاضر فردی بهعنوان بازنویس و دراماتورژ تغییرات
بنیادین در ساختار نمایش و دیالوگها ایجاد کرده است و براساس آن تغییرات و تحلیلها
نمایش تا ۹۰درصد تغییر کرده است، باید ما را مجبور کند که دستمزدی بالاتر از تمام
اعضای گروه دریافت کند تا به ما مجوز اجرا بدهد! دستمزدی که نسبت به پتانسیل فروش
این نمایش و دستمزد سایر اعضای گروه، عادلانه نیست! شورای نظارت، خانه تئاتر و…
هیچ کمکی نمیتواند بکند و میگوید باید مجوز نویسنده را ارائه دهیم. پس ناچار میشویم
این قیمت سرسامآور را پرداخت کنیم. کدام مرجعی باید به این شکل بیعدالتیها
رسیدگی کند؟
مینا صفار
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است