این روزها نمایش «دیور» نوشته هاله مشتاقینیا آخرین روزهای
اجرای خود در تالار سایه مجموعه تئاتر شهر را میگذراند. این نمایش که هر روز
ساعت۱۹:۳۰ روی صحنه میرود با شیوه اجرایی تئاتر شورایی، به طرح چالش میپردازد و
در آن از مخاطب منفعل خبری نیست. مخاطب میتواند به نمایش ورود کند و بخشی از آن
محسوب شود. نکتهای که در این اجرا از گروه مونوشورایی شاهد آن هستیم، استفادهای
بسیار جذاب از فضای مجازی است که سبب شده است مخاطبان بیشتری به نمایش ورود کنند.
درباره دشواریهای اجرای تئاتر شورایی و جدیدترین اثر گروه تئاتر «مونوشورایی» با
آریان رضایی؛ سرپرست، ایدهپرداز و اجراگردان «دیور»، گفتوگو کردهایم که در
ادامه میخوانید.
در «دیور» شاهد تغییری بنیادین در اجراهای
مونوشورایی گروه شما هستیم. در اجراهای قبلی یک بخش کوچک از یک نمایشنامه که جدل
در آن اتفاق میافتاد را برای اجرا در نظر میگرفتید اما در این نمایش، یک متن
کامل با چالشهای بیشتر را انتخاب کردید. برخی از مخاطبان از این دلگیر میشوند که
راهکار ارائهشده از سوی آنها روند قصه را تحتتاثیر قرار نداده است. چه پاسخی
برای این گروه از مخاطبان دارید؟
از روز اول هدف ما اجرای یک نمایش کامل نبود و «دیور» با
ایده قضاوت شکل گرفت. روند نمایش بهگونهای است که برخی از مخاطبان احساس میکنند
یک خط داستانی را میبینند اما تمام این چالشها، برشهایی هستند که ما از زاویههای
مختلف میبینیم. انگار که در صحنه نخست که به رابطه این زوج ورود میکنیم، در صحنههای
دوم و سوم با همان موقعیت و با همان موضوع اما با چالشی دیگر مواجه هستیم که همان
ورود مانی؛ برادر پانتی به رابطه پانتی و مهرداد؛ همسر پانتی است. تنها نکتهای که
در این نمایش اضافه شده، این است که همین مسائل سادهای که درباره آنها صحبت میکنیم
و حتی گاهی به آنها میخندیم، بهراحتی میتواند به فاجعه تبدیل شود. درواقع در
این نمایش، ما فاجعه را نشان میدهیم اما در اجراهای قبلی ما فاجعه را نشان نمیدادیم.
اینکه تجربه جدید ما چقدر درست یا موفق هست را نمیدانم. به قول فرید قبادی؛
بازیگر نقش مهرداد، نمایش نوعی گروتسک در خود دارد؛ در صحنه نخست با یک دوغ شوخی
میشود اما همان مسئله کوچک به یک قتل تبدیل میشود.
برخی از مخاطبان هم اعتقاد دارند راهکار درستی
را مد نظر دارند اما شما از آنها عبور میکنید. آیا این عبور هم در راستای رسیدن
به هدف اصلی نمایش اتفاق میافتد؟
بله. ممکن است برخی از مخاطبان حرفهای درستی بزنند اما آنها
برای نمایش نتیجهگیری ارائه میدهند و راه اظهارنظر سایر مخاطبان را میبندند.
«دیور» یک نمایش مونوشورایی است و در نمایشهایی
از این دست که مخاطب بهعنوان بازیگر وارد اجرا میشود، فشار بسیار زیادی بر
بازیگران وارد میشود چون باید بهشدت بداههپرداز باشند و تمام جوانب را مد نظر
قرار دهند. تا کجا میتوان بداههپردازی را پیش برد؟
مهم این است که ما چه بگوییم که در راستای اهداف اجرایی ما
باشد. این مسئله بسیار مهم است. بداههپردازی در تئاتر مونوشورایی به این معنا
نیست که ما میتوانیم هر چه میخواهیم بگوییم. چون مخاطب به صحبتهای ما گیر میدهد،
پس بهتر است بداههپردازی ما هم کدهایی بدهد که در قصه ما وجود دارد و به روند کار
کمک میکند. سختی کار هر سه بازیگر ما در همین بحث است.
در این نمایش شما از فضای مجازی استفاده کردید
و مخاطبان در سالن تئاتر، از اینستاگرام استفاده کردند. البته هماهنگیها برای این
کار، واقعا دشوار بوده است. کمی درباره این ایده و راهکاری که آن را اجرایی
کردید، بگویید.
از لحاظ اجرایی شرکت دادهپردازی رسپینا به ما کمک کرد که
بتوانیم این اتفاق را رقم بزنیم. در صحنههای ابتدایی، تصاویری از پیامهایی را
نشان میدهیم که اتفاقا این کامنتها را بهصورت مستند و براساس واقعیت بازسازی
کردهایم. میخواستم مخاطب را در شرایطی قرار دهم که این کار را تجربه کند و او را
در موقعیتی قرار دهم که خودش پیام بنویسد. در ابتدا او را در جریان روابط انسانهای
نمایش قرار دادهام تا دریابد در این شرایط چه میکند. درنهایت میبینیم اکثر پیامها
به همان فضایی که خودمان آن را رصد کردهایم منجر میشود؛ یعنی یا مخاطب قضاوت میکند
و یا فاجعه را شوخی میگیرد. یکی از مخاطبان در اینستاگرام نوشته بود دلیل این
واکنش این است که فاجعه برای مردم ما عادی شده است. آنقدر مصیبت سر مردم آمده است
و به کمپینها و واکنشهایی از این دست تبدیل شدهاند که درد و رنج برای مردم عادی
شده است. درنهایت وقتی مخاطب از سالن بیرون میرود، به تمام اتفاقها و کنشهایش
فکر میکند.
یکی از مسائلی که در زمان اینستاگرام بهوجود
آمد، شوخیهایی بود که با فاجعهای که در نمایش مطرح شده بود، اتفاق افتاد. از دید
شما آیا مخاطب وقتی از سالن خارج میشود از این رفتار خود شرمنده میشود؟
دقیقا این اتفاق میافتد. چون در صحنه بعد میفهمد که
اشتباه قضاوت کرده است و با رفتار خود مواجه میشود.
یکی از نکات جالب در اجراهای مونوشورایی این
است که مخاطبان از هر قشری در سالن دیده میشوند و از هر قشری در این تعامل شرکت
میکنند. چه نکتهای سبب میشود مخاطبانی تا این اندازه متفاوت به سالن شما
بیایند؟
ما به مسائلی میپردازیم که دغدغههای مردم هستند. چون
مشکلات را براساس زندگی خودشان طرح میکنیم، یا این چنین موقعیتهایی را تجربه
کردهاند و یا در آن قرار دارند. پس ذهن او درگیر این مسئله است. از سویی دیگر بهمرور
زمان میتوان مخاطب پیدا کرد. بسیاری از مخاطبان ما، مخاطبان نمایشهای قبلی ما
بودهاند و این مخاطبان تکثیر میشوند. به نظر من مخاطبان تئاترهای مردمی در دنیا
موجب تکثیر تئاتر در جامعه میشوند. مخاطبانی داریم که از جنوب تهران میآیند و
قطعا تبلیغات ما را در صفحههایی همچون تئاتربازها ندیدهاند اما بهخاطر تبلیغ
مخاطبان دیگر برای دیدن این نمایش میآیند. یکی از جذابیت این نمایش چه برای
بازیگران چه برای من بهعنوان اجراگر، مواجهه با نوعی تکثر فرهنگی است. یک شب
تماشاگری روی صحنه میآید که کاملا بهروز و حاضرجواب است و حرفهای برخورد میکند
و شب دیگر مخاطبی میآید که بسیار ساده است.
امسال برای دومین سال متوالی در روز جهانی
تئاتر نمایش اجرا کردید. هر دو اجرا تئاتر مونوشورایی بودند و در تئاتر شهر روی
صحنه رفتند. چه میزان از انتظاراتی که داشتید باتوجه به ظرفیت اندک این سالن،
برآورده شد؟
حدود نود صندلی با شیوه سهسویه در سالن وجود دارد که
طبیعتا چندان زیاد نیست، اما درباره دومین تجربه باید بگویم سال گذشته اجرای ما در
روز جهانی تئاتر، مناسبت داشت. این روز با روز تولد آگوستو بوآل همزمان شده بود و
ما تمایل داشتیم این روز را جشن بگیریم و به همین دلیل یک اجرای ویژه در روز جهانی
تئاتر داشتیم اما دوره اجرای ما به بعد از تعطیلات موکول شد. در آن زمان قرار بود
تنها دو هفته نمایش را اجرا کنیم اما چون استقبال بسیار خوبی از نمایش شد، اجراها
را ادامه دادیم. «دیور» بهعنوان یک پروژه گروهی تعریف شده بود که با حضور هاله
مشتاقینیا بهعنوان نمایشنامهنویس و مشارکت منوچهر شجاع بهعنوان طراح صحنه، نور
و لباس و رضا موسوی و جود ایزدی برای طراحی اتفاقهای تصویری صورت گرفت. جالب اینجاست
که هرچه بیشتر به پیش رفتیم، بیشتر به سادگی میرسیدیم. تمام ایدهها با شکلی ساه
اجرا شدند.
آیا این سادگی بهمنظور باورپذیرتر شدن کار در
نظر گرفته شد؟
همان نکتهای که در بازیها مد نظر داشتیم که ساده و
باورپذیر باشند، در طراحیها هم لحاظ شد چون نمیخواستیم این طراحیها را بهرخ
بکشیم. البته واقعا کار بسیار پرزحمتی بود و حدود پنج تا ششماه درگیر کار بودم
چون تجربهای متفاوت بود. بهجای یک صحنه که به چالش میرسید، چندین صحنه داریم که
همه به چالش میرسند و انرژی بسیار زیادی از ما میگیرد. برای خود من هم این
دشواری وجود دارد. بعد از صحنه اول، دو صحنه دیگر هم دارم که باید با مخاطبان وارد
تعامل شوم. بعد از آن وارد صحنه لایو میشویم که هماهنگیهای خاص خود را دارد و
بعد از آن هم یکیدو صحنه دیگر است که مدتزمان اجرای نمایش را به ۹۰دقیقه میرساند.
برای اولینبار این نوع کار شورایی را تجربه کردم و واقعا دشوار بود.
پرونده «دیور» را در سالن سایه میبندید یا
همچون «برلین» در یک سالن دیگر نمایش را ادامه میدهید؟
هنوز نمیدانم چهکار میخواهم انجام دهم و به احتمال ۷۰درصد
پرونده نمایش را میبندم. البته حرف من به این معنا نیست که از اثر استقبال نشده
است چون استقبال، خوب است چون ایدههای مد نظرم به انجام نرسیدند، برای کار بعدیام،
به یک تجربه سوم فکر میکنم. برای این نمایش ایدههای بسیار زیادی داشتم که بسیاری
از آنها در این اجرا میسر نشد اما الان میدانم چگونه به آن ایدهها نزدیک شوم.
همواره جستوجو میکنم. نهایتی برای کار من وجود ندارد. با دنیایی ایده «دیور» را
شروع کردم که شاید سه یا چهار تا از آن ایدهها عملی شد. الان میدانم برای تجربه
بعدی چه برنامهای دارم. روزی که تمرینهای این نمایش را شروع کردم، با خود میگفتم
این اجرا، یک اتفاق خارقالعاده است و با این اجرا هرآنچه بلدم را نشان میدهم
اما الان میگویم «دیور» شروع یک ماجرای دیگر است.
زوم:
صحنه جای هنرنمایی مخاطبان تئاتر شورای است
وقتی مخاطب به سالن سایه میآید تا «دیور» را
ببیند، چه عاملی سبب میشود به اجرا ورود کند؟
فارغ از دغدغهای که سبب میشود مردم خود را در این چالش
پیدا کنند و تمایل به ورود داشته باشند، من بهعنوان اجراگر آنها را مجاب میکنم
به این بحثها ورود کنند از سویی دیگر بازیگران هم بسیار در این زمینه تاثیرگذار هستند.
باید بپذیریم هنرنمایی بازیگر در این نوع اجراها با سایر نمایشها متفاوت است. این
نمایش چهار بازیگر دارد که خود من هم یکی از آنها محسوب میشوم و صحنه اصلا جای
بازی کردن و هنرنمایی ما نیست. نوعی سادگی و بازی نکردن در هر چهار نفر ما وجود
دارد که مخاطب با آن ارتباط برقرار میکند. قطعا هر سه بازیگر نمایش توانایی بازی
کردن با نابازیگری که روی صحنه آمده است را دارند و میتوانند بهقول معروف او را
قورت دهند اما مقابل تماشاگر سکوت میکنند.
این جنس از بازیگری کمک میکند تا در کنار دیدن نمایش و شنیدن قصهها، شاهد
هنرنمایی مخاطب هم باشیم.
سوتیتر:
با دنیایی ایده «دیور» را شروع کردم که شاید سه یا چهار تا
از آن ایدهها عملی شد و «دیور» شروع یک ماجرای دیگر است
مینا صفار
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است