علیرضا قاسمی با فیلمکوتاهش تا فستیوال فیلم کن هم رفته و حتی در آنجا
نامزد نخلطلا شده است. اما حالا به فجر آمده تا درکنار سه فیلمکوتاهساز دیگری
که شاید موقعیت و سرنوشتهای متفاوتی از او داشتهاند، فیلمش را بهنمایش بگذارد.
هر چهار فیلمکوتاهسازی که در فجر امسال حضور دارند، روی استقلال مدیوم سینمایی
کوتاه از بلند تاکید داشتند؛ اما سهنفر از آنها همزمان با اکران فیلمشان در
فجر، در حال رایزنی یا حتی نوشتن فیلمنامه برای ساخت اثر بلند بودند. در اینمیان علیرضا قاسمی که حتی در فرانسه هم از
او خواستند این فیلم را تبدیل به ورسیون بلند کند اما قبول نکرده بود، یک
استثناست. چهار فیلمکوتاهی که در فجر امسال حاضرند، همه تلخ هستند. اما شاید آن
سهمورد دیگر در برابر «وقت ناهار» خیلی هم شیرین بهنظر برسند. گفتوگوی ما با
علیرضا قاسمی را از دست ندهید.
آقای قاسمی، شما وضعیت فیلمسازان و بهعبارتی کارگردانان فیلمهای
کوتاه را در ایران چطور ارزیابی میکنید؟
این کارگردانان بالاترین میزان اشتیاق را دارند و کمترین حمایت از آنها
میشود و حتی چندینبرابر از فیلمسازان بلند هم مشتاقترند، درحالیکه حمایت کمی
از آنها صورت میگیرد. اما باوجود این حمایت کم، کسانیکه من با آنها کار کردم
عاشق سینما هستند. دلیل دیگر این
است که خیلی از فیلمسازان کوتاه معتقدند فیلمسازی کوتاه و بلند هیچربطی بههم ندارند،
درحالیکه بعضی دیگر از سازندگان آثار کوتاه دوست دارند که فیلمشان کار خوبی ازآب
دربیاید و بعدها فیلم بلند بسازند، چون فکر میکنند که با وارد شدن به سینمای بلند
درواقع از مشکلات فیلمسازی کوتاه خلاص میشوند و نظری راجعبه این قسمت ندارند که
مثلا آن فیلمکوتاهسازی که فیلم بلند ساخته را هم باید ببینم که شرایط برایش چقدر
فرق میکند. بههرحال تلاش ویژهای برای رسیدن به مرحله بهتر در فیلمسازی وجود
دارد، چیزیکه در همه جوانب زندگی ما در ایران وجود دارد.
گذشته از درست یا غلط بودن این ماجرا، شما فکر میکنید فیلمکوتاه
ساختن میتواند استارتی برای ساختن فیلم بلند باشد یا نه؟
متاسفانه در ایران چنین است. اما من به آن اعتقاد ندارم شما یا پارتی
دارید یا باید چند فیلمکوتاه خوب بسازید تا یک تهیهکننده به شما اعتماد کند.
یعنی شما قصد ندارید فیلم بلند بسازید؟
من فعلا قصدم این است که فیلمکوتاه بسازم و فیلمنامه بلند بنویسم و
در حالحاضر قصدی برای ساخت فیلم بلند ندارم. البته ممکن است این بعدها هم اتفاق
بیفتد.
کارگردانانی هستند که فیلمکوتاه میسازند و در کارشان از چهره
استفاده میکنند که فیلمشان دیده شود. شما چقدر با این موضوع موافق هستید؟ خودتان
قائل به این کار هستید و آن را انجام میدهید؟
بهنظرم برای سینما در درجهاول فیلمنامه مهم است و کارگردانی؛ و
معمولا کارگردان خوب از هر بازیگری یکبار بازی خوب میگیرد. در ایران از آنجایی که
فروش فیلم در سالنها اتفاق نمیافتد، استفاده کردن از بازیگران معروف بیمعنی است.
شما باید از بازیگر، چه معروف باشد و چه ناشناخته، بازی بگیرید و بنابراین اصرار
کردن برای استفاده از بازیگر معروف در فیلمکوتاه اشتباه است.
شاید این موضوع بهدلیل کمتر دیده شدن فیلمکوتاه است و اینکه اکرانشدنش
طوری است که عموم مردم نمیتوانند آن را ببینند. نظرتان چیست؟
اکران درستی در ایران وجود ندارد. چون فیلمکوتاه فقط چندسال است که
بهصورت جدی در ایران مطرح شده و هنوز زیرساختهای مناسبی برای اکران آن وجود
ندارد. دلیل دیگر این است که مدیران فعلی سینمایی ما هیچ اعتقادی به سینمای کوتاه
ندارند و حتی شعارش هم داده نمیشود و بهعنوان یک حاشیه به آن نگاه میکنند و سومین
دلیل این است که سیستم ما بهسمت دیجیتالی شدن سینمای کوتاه نرفته است. البته در
حوزه پخش، در کشورهای خارجی از سیستمهای اودیدی استفاده میشود و ازطریق موبایل،
کامپیوتر میتوان تاریخی را به دیدن فیلمکوتاه اختصاص داد. الان در کشور ما نه قانون
کپیرایت وجود دارد و نه هیچ نظمی در این رابطه داریم. در ایران همهچیز به چند
کافه و پاتوق محدود میشود و رسانه هنر و تجربه هم برای ما کافی نیست. ازطرفی تبلیغاتی
هم برای این نوع کارها وجود ندارد.
فکر میکنید جشنواره فجر چقدر میتواند به دیدهشدن فیلمهای کوتاه
کمک کند؟
در جشنواره فیلم فجر اکرانهای فیلمکوتاه امسال محدود به پردیس ملت
و سینمای رسانههاست و از اینلحاظ اتفاق خاصی نمیافتد چون همه این فیلمها قبلا
در خانه سینما اکران شده و در فیلمکوتاه تهران هم بهنمایش درآمدهاند. البته فکر
میکنم همین جشنواره فجر باعث میشود که درمورد فیلمهای کوتاه خبر کار شود، مطلب
نوشته شود و منتقدان نقد کنند و تبلیغات انجام شود که این به شنیده شدن صدای فیلمها
کمک میکند اما دیده شدن اتفاق نمیافتد.
امسال یکسانس را بهنمایش فیلمکوتاه اختصاص دادهاند. ارزیابی شما
از اینکه یک فیلمکوتاه، کنار یک فیلم بلند قرار بگیرد که چندصدمیلیون خرجش شده،
چیست؟
درکل کمک میکند. اما بهنظرم این میتواند خیلی بهتر باشد که یکسال
این کار را بکنند که واقعا بهصورت برابر امتیازاتی که به فیلم بلند میدهند را به
فیلمکوتاه هم بدهند. باتوجه به اینکه در یک سالن فیلم بلند پخش میشود، میتوان
چند فیلمکوتاه هم پخش کرد. اگر بهصورت استاندارد کار شود، میتوان هفت یا هشت
فیلم را در یک سالن نشان داد و بهصورت برابر به همهشان امتیازاتی بدهند تا
ببینیم اینقدر اشتیاقی که در فیلمسازان کوتاه وجود دارد باعث خواهد شد اگر مردم
هم نیایند، همین عوامل و دوستان آنها که بیایند سالنها پر بشوند. درواقع ما باید
کاری کنیم که مخاطبعام هم داشته باشیم، بههرحال هر فستیوالی دوست دارد که از آن
استقبال شود و من مطمئنم که سالنها پر میشود، چون این اشتیاق فیلمسازان تا اکران
هم وجود دارد.
کمکم برسیم به فیلم شما. آیا این قصهای که روایت کردید را تلخ نمیدانید؟
خودتان قضاوت کنید. داستان این فیلم
در مورد یکدختر دبیرستانی است که به او خبر دادهاند مادرش فوت کرده و برای تشخیص
هویت از مدرسه به بیمارستان آمده چون کمتر از ۱۶سال دارد اجازه نمیدهند به سردخانه برود و از طرفی بهدلیل
اینکه سرپرستی هم ندارند، اصرار دارد که خودش برود و جنازه مادرش را ببیند؛ اما
وقتی به خانه میرود اتفاق دیگری رخ میدهد و متوجه میشویم که دختر برای درآوردن
مواد مخدر از بدن مادرش آمده و بیننده شک میکند که اصلا آن زن مادر دختر است یا
نه.
این تلخ بودن مخصوص اثر شما نیست و درمورد بسیاری از فیلمهای کوتاه
مصداق دارد. خودتان موافقید؟
دلیلش مدیوم کوتاه نیست. دلیلش سازندگان این فیلمهای کوتاه هستند که
معمولا آرمانگراترند و تلخیها و زشتیها را بیشتر از جماعتی که محافظهکار هستند
میبینند و خودسانسوری موجود در فیلمهای بلند، در فیلمکوتاه نیست. لذا فیلمسازی
کوتاه بهدلیل روحیات سازندگان آن است که تفاوت دارد.
اسم شخصیتی که بهدنبال جنازه مادرش است چیست؟
اصلا اسم ندارد.
درمورد تکنیکی که استفاده کردید و کارهایی که انجام دادید، توضیح
دهید؟
فیلمنامه این کار تابستان پارسال نوشته شده و حدود دوماه بازنویسی
شد. قسمت اصلی آن بخش سردخانه بود که خودم را هم اذیت میکرد و بعد درمورد انتخاب
لوکیشن بیمارستانهای تهران همه از ما پول میخواستند، لذا در کرج فیلمبرداری
کردیم و فیلم را در بیمارستان قائم و سردخانه را در بیمارستان البرز گرفتیم. به اینترتیب
کل بودجه فیلم ۶۱میلیون تومان
شد و این را هم مدیون دوستانم و کسانی هستم که هزینهها را دراختیارم گذاشتند و
مسئولان بیمارستان هم پولی نگرفتند. فیلمبرداری چهارروز طول کشید و درکل دو-سهماه
کارهای تولید را انجام دادیم و برای جشنواره کن فرستادم که در بخش مصاحبه پذیرفته
شد و کاندیدای نخلطلا هم شد. الان هم که در فجر است.
آیا فکر میکنید از کار شما در فجر تقدیر شود؟
من فکر میکنم بهترین اتفاقی که برای فیلم میتواند بیفتد، دیدهشدن
آن است و در مرحله بعد تقدیر شدن. همین که یک فیلمساز میتواند یک فیلم خوب بسازد
ارزشمند است. من پیش از این فیلم سهفیلمنامه نوشته بودم اما چون بودجه زیادی میخواست
و من نمیتوانستم انجام دهم، آنها را کنار گذاشتم. فکر میکنم که ما بیشتر دوست
داریم فیلم بسازیم تا نخلطلا و اسکار بگیریم. بهترین اتفاق برای من این است که
فیلم بعدی که در اسفند و فروردین قرار است استارتش زده شود را بتوانم بسازم، فیلمی
که برای آن هم حمایت خاصی وجود ندارد.
کار شما مصداق عینی و الگوی واقعی داشت و یا کاملا زاییده ذهن بود؟
داستان آن ذهنی بود و از روی کاراکتر خاصی برداشته نشده بود.
فکر میکنید که این فیلم قابلیت تبدیل شدن به یک فیلم بلند را هم
داشته باشد؟
بله، دارد.
در این رابطه با شما صحبتی شده است؟
فرانسه که بودم در این رابطه به من اصرار میکردند اما من علاقهای
نداشتم.
کل فیلم ۶۰دقیقه
است. فکر میکنید ۶۰دقیقه
برای بیان نظر شما کافی بود؟
بله، الان هم اگر بخواهم دوباره بسازم، حتی یک دقیقه از آن کم میکنم.
پس آیا ازنظر شما فیلم ریتم قابلقبولی دارد؟
من فکر میکنم استانداردهای لازم را دارد و جاهایی که باید، تند شده
و جاهایی که باید، کند شده است.
لی لا سلمانی