آقای زریندست آخرین همکاری شما با محمد باشهآهنگر
قبل از «سرو زیر آب»، فیلم «ملکه» بود که هر دو بار کارهای درخشانی روی قاب بهوجود
آمد. چه شد که دوباره باهم همکار شدید؟
البته برای بار سوم است که همکار شدهایم! من از هشتماه
بعد از آنکه پروژه «ملکه» بهاتمام رسید، در جریان ساخت فیلم «سرو زیر آب» بودم و
سه یا چهارسال با آقای باشهآهنگر برای شروع ساخت این فیلم در ارتباط بودیم. این
رابطه هربار که متوقف میشد، به این دلیل بود که بودجه تولید و سرمایهگذاری مهیا
نمیشد و مهیا نشدن مسائل اقتصادی برای تولید این فیلم سبب میشد که فیلمبرداری
مرتب با وقفه مواجه شود. البته درکنار مسائل اقتصادی، اتفاقهای دیگری هم روند
ساخت فیلم را با وقفه مواجه میکرد. برخی ارگانها میخواستند در ساخت فیلم مشارکت
کنند اما هرکدام خواستههایی داشتند که میخواستند در فیلمنامه لحاظ شود و این
خواستهها را حقیقتا آقای آهنگر با یک طاقت آهنین رعایت میکرد و این تغییرات را
در فیلمنامه بهوجود میآورد تا این ارگانها با تولید این اثر موافقت کنند. بالاخره
سال قبل و ششماه قبل از فیلمبرداری شکل و شمایل پیشتولید در این اثر بهوجود آمد
و حامد حسینی؛ تهیهکننده فیلم در تولید این اثر بهشکلی حضور پیدا کرد و بالاخره
فیلمبرداری آغاز شد. پیش از آغاز فیلمبرداری، من با آقای باشهآهنگر ملاقاتهای
متعددی داشتم و در اینمورد گفتوگو داشتیم که برای اثر ازلحاظ تصویری چه کنیم و
چه نوع استایلی را برای این کار درنظر بگیریم و بعد به یک نقطه نظر مشترک رسیدیم
و بعد هم تولید اثر بهشکل عمومی مهیا شد.
ساخت «سرو زیر آب» با دشواریهای بسیار زیادی
همراه بوده است. کمی درباره این دشواریها بگویید.
ما لوازم بسیار زیادی از جاهای مختلف اجاره کردیم. در بعضی
سکانسها ما یک ژنراتور ۷۰۰کیلووات داشتیم و یک ژنراتور ۳۰۰کیلووات که از این
دو برای نورپردازی در سکانس سوله استفاده میکردیم. تا اینکه وقتی تمام شد، تعداد
چراغها کمتر شدند و مقداری از چراغهای اضافی را پس دادیم و آن دو ژنراتور را هم پس
فرستادیم.
«سرو زیر آب» فیلم پرکنتراستتری نسبت به «ملکه»
است و سایهروشنهای بسیار زیادی دارد و احتمالا وجهتمایز این دو فیلم، همین باشد. راجعبه وجوه تمایز فیلمبرداری این دو اثر بگویید.
دقیقا و علتش هم این است که وقتی دارید درمورد جنگ تصویری
بهوجود میآورید، فضایی پرکنتراست را میطلبد. در جنگ با مواد پلاستیکی نمیجنگند؛
جنگ یعنی آهن و فلز و بهعبارتی یعنی سختترین چیزهایی که بشر شناخته است. شما
برای اینکه بتوانید از این عناصر، تصویری بهوجود بیاورید، باید کنتراستی انتخاب
کنید که سختی آن مثل خود همان مواد باشد.
آیا برای صحنه در رنگ طبیعی محیط هم دخالت و
دخلوتصرفی کردید؟
بله طبیعی است که حتما دخالت کردیم و سعی کردیم با سیستم کلوینی
کار کنیم که رنگ موردنظر را بتواند در بیاورد.
شما بهنوعی فخر فیلمبرداری سینمای ایران محسوب
میشود و جوایز متعددی هم گرفتهاید. انگیزه حضور شما در جشنواره چه بوده است؛ آیا
انگیزه جایزه گرفتن و سیمرغ گرفتن همچنان در وجود شما هست یا اینکه رقابت را گرمتر
میکنید؟ درواقع جنس و انگیزه حضور شما در جشنواره چیست؟
شاید فکر کنید که اغراق میکنم اما من از هفتروز هفته، چهارروز
را تنیس بازی میکنم و هرروزی که میبازم تا شب حالم خوب نیست! در حالیکه باخت من هیچوقت سر پول یا چیزی نبوده، بلکه برد و باخت ما فقط بر
سر رو کمکنی است. ولی همان هم باعث میشود که در یک بازی با فردی که شاید ۲۰بار
با او بازی کردم، وقتی میبازم حالم بد شود و درتلاشم که دوباره روز بعد بازی کنم
و برنده شوم. بنابراین سینما هنری است که شما بابت آن باید هرسال در هر اثری که
از شما نمایش داده میشود خودتان را اثبات کنید و این خیلی لذتبخش است. این جشنواره
محفلی است که راه میافتد و درواقع یک انرژی تازه به سینما میدهد و کسانیکه
فیلمشان به جشنواره نمیآید ناراحت میشوند؛ چون خودشان را خارج از این بازی میبینند.
رقابت با همکارانتان برای شما انگیزه مهمتری
محسوب میشود یا جلبنظر مخاطبان؟
هر اثر هنری، ازجمله فیلم، یک پیوندی بین هنرمند و تماشاگر
است و ما این پیوند را ارج مینهیم و برایش احترام قائل میشویم؛ چون روزی ممکن
است ما نباشیم اما این پیوند باقی بماند.
سهند آدمعارف
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است