هیچ چیز حیرتانگیزتر از این نیست که وقتی یک داستان جنایی و حتی خونآلود
را روی پرده سینما تماشا کردید، از کارگردان آن بشنوید که قصه را براساس ماجرای
واقعی که برای خودش رخ داده بود، نوشته است. «فاش» دو بازیگر بیشتر ندارد و از
ابتدا هم دو بازیگر داشته؛ که درباره این نکته در متن مصاحبه بیشتر میخوانید. در
ضمن این فیلم دوبار ساخته شده که ماجرای آن را هم احسان مختاری در گفتوگو با ما
شرح داده است. احسان مختاری که روزی خودش به همراه برادرش در زیرزمین منزلشان مخفی
شده بود تا از دست طلبکارها خلاص شود، یک تجربه واقعاً خاص را با تمام توانی که
داشته سینمایی کرده است و صحبت از این روند هیجانانگیز شاید بتواند تماشای «فاش»
را عمیقتر و لذتبخشتر از آنچه که هست بکند.
آقای مختاری داستان شما درباره دو
برادر است که برای پنهان ماندن از چند مزاحم، چند هفته خود را در خانه حبس کردهاند.
اگر خودتان بخواهید داستانتان را توضیح دهید، روی چه بخشهایی از آن تاکید دارید؟
بهطور کلی «فاش»
تقابل بین آدمها بر اثر آشکار شدن یک وضعیت است و سیامک برادر بزرگ خود را چند
هفتهای در خانه پنهان کرده که از دست طلبکاران در امان باشد؛ فارغ از اینکه طلبکاران
خانه سیامک را پیدا میکنند و سعی میکنند سامان را ببرند. وضعیت به حدی بحرانی میشود
که سیامک از سامان میخواهد که برود و این وضع را تمام کند و سامان بر ماندن
پافشاری میکند. تنش بین این دو برادر تا جایی بالا میگیرد که باهم درگیر میشوند
و سامان مجبور میشود برای کنترل وضعیت، سیامک را کتک بزند و در اتاقی حبس کند.
ژانر این کار را در کدام دسته میتوان
قرار داد؟ معمایی یا اجتماعی؟
ژانر کار ما اجتماعی است.
ایده اولیه کار از کجا آمده بود؟
موقع نگارش فیلمنامه بهدنبال قصهای
رفتم که تجربه شخصی خودم بود و یک همکار نویسنده دیگری داشتم که فیلمبردار کار هم
محسوب میشود و اشراف خیلی زیادی روی فضا و اتفاقاتی که برای خود من افتاده بود
داشت. ما برای پیاده کردن قصه مشکلی نداشتیم چون هردو میدانستیم باید چه کنیم.
منظورتان از تجربهشخصی دقیقاً چیست؟
آیا این اتفاق برای خودتان افتاده بود یا در اطرافتان از بروز چنین واقعهای مطلع
شده بودید؟
تقریباً همه چیز واقعی و اصلاً تجربه
شخصی خودم بود. البته برای دراماتیزه کردن آن بهدنبال یک قصه فرعی دیگر هم رفتم؛
اما گذشته از اینها در کل فضایی که میبینیم تجربه شخصی خودم بود.
فضای ساخت فیلمکوتاه را در ایران چطور
میبینید؟ فکر میکنید وضعیت در ایران خوب است؟
بله الان نسل جدیدتری که روی کار آمدهاند،
تکنیکالتر کار میکنند. به عبارتی همه در تکنیک، در قصهها و در فضاسازیها خوب
کار میکنند. ما الان در دوران طلایی فیلمکوتاه هستیم و طی چند سال اخیر رقابتها
به حدی شدیدتر بوده که در ورودی جشنوارهها در انتخاب خیلی از فیلمهای خوبمان
دچار مشکل میشویم. بهطور کلی میتوان گفت در این چند سال تلاش خوبی در فیلمکوتاه
شده است.
شما جزو آن دسته از فیلمسازهایی هستید
که برای رسیدن به ساخت فیلم بلند دنبال فیلمکوتاه رفتید یا علاقه شخصی شما بوده
است؟
کسی که میخواهد سینمایی بلند را تجربه
کند، از فیلمکوتاه شروع میکند و برخی هم مسیرهای دیگری را میروند اما در کل فیلمکوتاه
پلی برای فیلم بلند نیست و یک مدیوم مستقلتری است و نمیشود گفت که فیلمکوتاه میسازیم تا به فیلم بلند برسیم.
پس با نظر مرحوم کیارستمی موافق هستید
که فیلمکوتاه یک دنیای جداست؟
فیلمکوتاه یک مدیوم جدا نسبت به فیلم بلند است
و این درست نیست که بگوییم کسانی که فیلمکوتاه کار میکنند لزوماً به فیلم بلند
فکر میکنند.
شما به ساخت فیلم بلند فکر میکنید؟
نه.
یعنی همچنان میخواهید فیلمکوتاه
بسازید؟
من چند سالی درگیر فیلمکوتاه خواهم
بود تا بعد شاید به سمت فیلم بلند بیایم اما فعلاً چند سالی قصد دارم چیزهایی را
در فیلمکوتاه کشف کنم.
فیلمکوتاه در کشور ما خوب دیده میشود؟
دیده شدن منوط به توجه به سازمانهای
سینمایی موجود در کشور است و البته قطعاً خود فیلمساز هم در دیده شدن کارش تاثیر
دارد؛ اما سازمانهای سینمایی باید کمک کنند تا دید مردم نسبت به فیلمکوتاه بیشتر
شود و یک کمبودی که در جشنواره وجود داشت و کاش اتفاق میافتاد، نمایش مردمی بود.
این اتفاق اگر میافتاد، کمک میکرد که ارتباط خوبی بین مردم و فیلمکوتاه شکل
بگیرد و ما صرفاً به یک جشنواره کوچک محدود نشویم.
قرار گرفتن فیلمکوتاه در جشنواره
بزرگی مثل فجر چقدر میتواند به آینده فیلمتان کمک کنند؟
میتواند کمک کند اما این منوط به
نمایش مردمی است و نباید صرفاً محدود به سینمای رسانه نباشد.
فکر میکنید در جشنواره امسال با روندی
که وجود دارد، در کنار فیلمهای بلندی که قرار است به نمایش دربیایند، فیلمکوتاه
آنقدری که باید و شاید دیده میشود؟
به جرأت میتوانم بگویم الان فیلمکوتاه
از فیلم بلند خیلی پیشی گرفته و اگر ببینید متوجه میشوید که یک سرعت چشمگیری نسبت
به فیلم بلند دارد و یکسری جوانان، خوب کار میکنند و جاهایی اگر جسارت نباشد،
فیلم بلند باید از فیلمکوتاه یاد بگیرد.
چرا سوژه اجتماعی را برای کارتان
انتخاب کردید؟
کلا دغدغههایی که خودم دارم بیشتر اینگونه
بوده که دوست داشتم تجربیاتم را در قالب فضایی که دوست دارم تصویر کنم. یعنی خارج
از آن دوست ندارم دنبال یکسری چیزهای بهظاهر جالب و یکسری فضاهای غیرواقعی
بروم. دوست دارم بیشتر سمت فضاهای واقعیتر بروم که بیشتر تجربیات شخصی خودم در
زندگی باشد.
«فاش» چه ریتمی دارد؟
ریتم تقریبا تندی دارد.
چرا این روند را انتخاب کردید؟ آیا بهخاطر
این بود که زمان کافی نداشتید و باید در ۱۵دقیقه تمام میشد؟
نه بیشتر بسته به نوع فیلم و موقعیتی
که در قصه وجود دارد ریتم تعریف میشود و ریتم تند و هیجانی در فیلمها را بیشتر
دوست دارم و تلاش در ریاکتیو کردن مخاطب در فیلم دارم و به همین دلیل چون وضعیت
هم یک وضعیت کاملاً بحرانی بود طلب میکرد که به سمت یک ریتم تندتری برود تا
تماشاگر را بیشتر در موقعیتی که دوست داشتم قرار دهم.
از آخر داستان هم بپرسم یعنی میخواهم
ببینم چه میشود؟
صبح همان روز سیامک در حالی که دارد زخمی که از
سامان خورده میبندد بیرون میرود و در را به روی طلبکارها باز میکند و اینها هم
سامان را با خودشان میبرند و سیامک با این حرکت دوست داشت به آن رهایی که دوست
داشت برسد ولی از اتاق بیرون میآید و مواجه میشود با به هم ریخته شدن خانه و
خونی که از سامان روی دیوار ریخته که درگیر یک ماجرای دیگری میشود و یعنی از یک
چیزی خالی میشود و با چیز دیگری پر میشود و آن خون روی دیوار است
فکر نمیکنید که کار تلخ است یعنی
الزاما در فیلمکوتاه باید داستانهای خیلی واقعی و تلخ را داشته باشیم؟
اعتقاد زیادی به تلخ بودن ندارم.
بهطور کلی یا فقط برای کار خودتان در فیلمکوتاه چنین نظری
دارید؟
بیشتر در کار خودم و یا کارهای دیگر لزوما نباید
از این تلخی ایراد بگیریم چون به نظر من این تلخی چیزی است که خود فیلمساز لمس
کرده است.
ابایی نداشتید که بیان کنید این جریان
برای خودتان پیش آمده است؟
نه چون چیز عریانی است و تجربیاتی که در زندگی
دارم را دوست دارم در فیلم بیاورم و آن راهی باشد برای درمان خودم.
از بازیگران چهره استفاده نکردید؟
نه، از بازیگر تئاتری جوان استفاده کردم.
برخی از فیلمکوتاهسازان به سراغ چهرهها
میروند با این بهانه که کارشان بهتر دیده شود، شما فکر میکنید که این کار درست
است؟
این به سلیقه فیلمساز برمیگردد و من
خودم با بازیگر جوان راحتتر میتوانم کار کنم تا چهرههای دیگر. البته به نسبت
تجربهای که دارم با بازیگر جوان راحتتر هستم. چهرهها ممکن است یکسری محدودیتهایی
برای حضور در تمرینات داشته باشند و این برای آنها سخت است چون درگیر کارهای
دیگری هستند و نسبت به بازیگران جوان سرشان شلوغتر است ولی من بازیگران جوان و
خلاق را به نسبت چهرهها بیشتر میپسندم.
«فاش» همین دو بازیگر را دارد؟
بله.
اگر نکتهای بهعنوان کلام پایانی
دارید بفرمایید.
این فیلم قبلا یکبار ساخته شده بود،
یعنی ما در تمریناتی که داشتیم تقریباً یک پروسه چندماهه با فیلمبردار درگیر
فضاسازی و یکسری دکوپاژ کردنها بودیم و چون یکی از نویسندهها هم فیلمبردارمان
بود روی نورپردازی که یک نکته مهمی در فیلم بود باهم یک گفتوگوی طولانی داشتیم و
یکبار فیلم ساخته شد و ما دیدیم و محصولش همین چیزی بود که میبینید و این سومین
محصول استودیو فیلم نونز است و بعد از فیلم تاری کورتن از آقای بهنام حامدی که روی
هم رفته محصول خود انجمن است و استودیو فیلم نونز مجری این کار بود.
لی لا سلمانی
There are no comments yet