اولین ساخته مهدی میرفخرایی در مقام تهیهکننده، تهیه یک فیلم کودک
است. او که اعتقاد راسخی به کار در زمینه کودک دارد، حرفهایش را در زمینه این
فیلم، دیدگاهش به سینمای کودک و برنامههایش را برای آینده میخوانیم.
آقای میرفخرایی باتوجه به اینکه فیلم «افسانه گلآباد» اولین فیلم سینمایی
بلند شما در مقام تهیهکننده است. لطفاً کمی در مورد سابقه کاری خود توضیح دهید.
سابقه من بیشتر در تلویزیون
و با سمتهای مختلفی مانند مدیر تولید و مجری طرح و حتی بازیگر در چند تلهفیلم بوده
و از سال۸۲ در
این زمینه مشغول به کار هستم اما «افسانه گلآباد» اولین کار سینمایی مستقل من بهعنوان
تهیهکننده است. متاسفانه یا خوشبختانه چون دغدغه و تمایل من بدون هیچ شعاری سینمای
کودک است خودم با وجود تمام سختیها این کار را شروع کردم آن هم در شرایطی که کسی
به ما کمکی نمیکرد و مشکلات زیادی سر راه خود داشتیم اما «افسانه گلآباد» را ساختیم
و آن را اکران کردیم و فیلم بعدی من هم احتمالاً
فیلمی کودکانه خواهد بود.
گفتید که دغدغه شما کار کودک بوده است؛ چه شد که برای اولین کار خود برای
کودکان روی داستان قدیمی و کلاسیک حسنکچل کار کردید؟ روایتی که شما از این داستان
به تماشاگر ارائه میدهید چه تفاوتی با روایتهای قبلی این داستان دارد؟
ما در محاورات روزانه خودمان از کلمات و عباراتی استفاده میکنیم که اشاره
مستقیم به ریشه و فرهنگ تمدن ایرانی ما دارد. به یاد دارم در زمان کودکیام کتابهایی
مانند قصههای شیرین ایرانی یا ضربالمثلهای شیرین ایرانی بود که بچهها آنها
را میخواندند. همانطور که میبینید ما از لحاظ قصههای کهن دست پری داریم و منابعی
داریم که هم فاخر هستند هم جنبه آموزشی در آنها وجود دارد و هم به قول امروزیها
شیک و باکلاس هستند. اجباری نیست که حتماً عنصر جدیدی را برای جذب کودکان خلق کنیم
تا آنها را به سالنهای نمایش بکشانیم، بماند که شاید خیلی از افراد با این عناصر
جدید ارتباط برقرار نکنند. برای همین به سراغ قصهای رفتیم که شاید پسزمینه خوبی در
ذهن مخاطب داشته باشد بهشکلی که هم برای بزرگسالان خاطرهساز باشد و هم برای کوچکترها
جذابیت داشته باشد. من خودم هم قصههای تاریخی را بسیار دوست دارم، اما متاسفانه باتوجه
به هزینههای بالای تولید چنین کارهایی، ساختشان بسیار سخت است و تولید این آثار نیازمند
کمک است. قطعاً کار بعدی من هم فیلمی کودک خواهد بود اما متاسفانه اسپانسرها برای کمک
به این سینما پا پیش نمیگذارند. بهانههایی از قبیل اینکه فیلم ستاره ندارد یا جایی
در گیشه ندارد را مطرح میکنند درصورتیکه کار کودک کار سختی است. ما هم بهسختی توانستیم
کار باکیفیتی را انجام دهیم. وقتی فیلم در جشنواره کودک اصفهان به نمایش درآمد تمامی
بزرگترهایی که همراه فرزندانشان در سالن نمایش فیلم وجود داشتند، فیلمسازان حاضر در
جشنواره در کنار روانشناسان کودکی که در جشنواره بودند؛ همه از فیلم خوششان آمد و
متخصصان این فیلم را تایید کردند چون که نگارش فیلمنامه «افسانه گلآباد» پس از برگزاری
یک اتاق فکر حدودا ششماهه و تحلیل و
دستهبندی اطلاعات مرتبط با کودکان انجام شد که ما پس از این مدت تازه به این نتیجه
رسیدیم که چه فیلمی برای کودکان امروز بسازیم تا به دنیایشان نزدیکتر باشد. تلاش
کردیم بعضی از ارزشهایی را که شاید این روزها شعاری یا کهنه به نظر بیاید دوباره زنده
کنیم مانند: احترام به پدر و مادر و بزرگترها، ارزش دعای خیر مادر، اهمیت نماز در
خانه، نظافت و… در فیلم دیده شود. دین اسلام دین اخلاق حسنه است اخلاق از خلق خوش
میآید و این صفتی است حضرت محمد(ص) داشت و پیامبر اکرم(ص) را با خلق خوش محمدی میشناسند.
ما در این فیلم سعی کردیم ادب تمیزی و احترام را که از ارکان اصلی دین اسلام است بهصورتیکه
شعاری نباشد و مخاطب آن را پس نزند در اثر خود بگنجانیم. همانطور که میدانید این
روزها موسیقی تاثیر بسیار مثبتی در بحث آموزش به مخاطب دارد. ما هم سعی کردیم از موسیقیهای
فولکلور و جذاب برای رساندن پیام فیلم استفاده کنیم. تمام این کارها در حالتی اتفاق
افتاد که کسی حمایتی از ما نکرد. این مسئله را بارها تکرار میکنم چون اتفاقاتی که
برای من افتاده خیلی مرا آزار داده است از نظر جذب سرمایهگذار برای تولید فیلم و چه
مسئله پخش فیلم که هزار مسئله در این میان اتفاق افتاد اما من با افتخار بازهم تمام
این مشکلات را به جان میخرم تا برای بچهها فیلم بسازم. سینمای کودک از نظر من سینمای
خانواده است و اگر شما بتوانید یک کار خوب درست کنید درواقع کانون خانواده را به بهانه
دیدن آن اثر دور هم جمع کردهاید. الزامی نیست که ما خوراک ذهنی مناسب را به کودک خود
ندهیم و در عوض او را به دیدن فیلمی ببریم که فیلم مناسب بزرگسالان است و ادبیاتی که
در آنجا مطرح میشود مناسب سن کودک نیست اما وقتی بخواهد از این ادبیات استفاده کنند
دعوایش کنیم. باید خوراک مناسب فکری کودک ساخته شود تا ذهن کودک درست شکل بگیرد. در دهه۶۰ آثار فاخری در
سینمای کودک تولید میشود مانند «دزد عروسکها» که اگر هماکنون دوباره اکران شود
خودم برای دیدن آن به سینما خواهم رفت. فیلمهای درخشان دیگری مانند «پاتال و آرزوهای
کوچک»، «مدرسه پیرمردها»، «الو الو من جوجوام» و «گربه آوازخوان»
هنوز هم برای بچهها جذابیت دارد. آنچه در این فیلمها وجود دارد شادی
و شادمانی و آواز است و کودکان ریتم موسیقی را دوست دارند. این روزها در دنیا ثابت
شده که بهترین روش تدریس در هر زمینهای تدریس موضوع همراه با موسیقی است و در کشورهایی
که نظام آموزش و پرورشی موفقی دارند از این روش استفاده میشود. فرقی نمیکند که شما
بخواهید بهوسیله موسیقی زبان آموزش دهید یا تاریخ یا ریاضیات حتی درسنخوانترین شاگردها هم شعرهایی
که باید
در درس ادبیات حفظ میکردند را هنوز به یاد دارند چون ریتم موسیقی شعر باعث میشود
که دیرتر از یاد برود. این پسزمینه ذهنی علاقه به موسیقی در ذهن مخاطب ما هست. زمان
نمایش فیلم در جشنواره فیلم کودک و نوجوان اصفهان والدین بسیاری از تولید این فیلم
تشکر کردند و گفتند کودک ما از دیدن این فیلم بسیار لذت برد بدون شنیدن حرف زشت یا
نکته بدی، کمی شیطنت کرد و از فیلم لذت برد. و من ادعا نمیکنم کار خوب و فاخری ساختم
اما کاری در چهارچوب ادب و اخلاق و فرهنگ خودمان ساختیم تا شرمنده مخاطبان خود نشویم.
در زمان تولید همه با دل و جان کار کردیم تلاش کردیم فیلم بسازیم که وقتی تماشاگر از
سالن سینما خارج میشود در برابر آنها سربلند باشیم. بحثهایی مانند کمبود آب یا
بعضی نکات درسی که در کتابهای کودکان است در این فیلم بهواسطه شعر و آواز گنجانده
شده تا بهتر در خاطر کودکان بمانند.
کمی در مورد اتاق فکری که تشکیل دادید برای ما صحبت کنید که مدت فعالیت
کرد خروجی آن چه بود و نگارش فیلمنامه و تولید درنهایت چقدر طول کشید؟
ما از تابستان سال۹۲ تصمیم
به ساخت این فیلم گرفتیم ابتدا قصد بر این بود که فیلم را عروسکی بسازیم اما با خودمان
فکر کردیم شاید هزینه کار عروسکی کمتر باشد اما شاید تاثیری که یک کار رئال روی مخاطبان
میگذارد در فیلم عروسکی نباشد. بنابراین هفت نفر از دوستان دکترای روانشناس را که
از اساتید دانشگاه هستند دعوت کردیم، کتابهای روانکاوی کودک را خواندیم و در سمینارهای
تخصصی در این زمینه حضور داشتیم مشورتهای زیادی داشتیم و تعداد زیادی فیلم دیدیم و
این مرحله تا زمستان سال۹۲ به
طول انجامید. از زمستان آن سال کار روی اشعار و موسیقی فیلم را آغاز کردیم که این مرحله
هم تا اردیبهشت۹۳ به
طول انجامید بعد از آن فیلمبرداری را شروع کردیم که پایان فیلمبرداری تیرماه سال۹۳ بود.
بازیگرانی که برای فیلم انتخاب کردهاید بازیگرانی هستند که خیلی مناسب
کارهای کمدی هستند.
تمام بازیگرانی که در فیلم میبینید جواب خود را در عرصههای مختلف نمایشی
دادهاند. بارها این ایراد را در زمان جلب سرمایه یا حتی اکران از من میگرفتند که
بازیگران چهره ندارید تا بتوانید در اکران موفق باشید اما جواب من هم به آنها این
بود که من برای یک مخاطب باشعور فیلم میسازم کسی که بهدنبال داستان است و قطعاً هر
کسی بتواند در آن داستان ایفای نقش کند برای مخاطب قابل پذیرش است. آقای پورمخبر با
وجود بیماری که داشت در فیلم ما حاضر شد و بسیار هم خوب بازی کرد در کنار ایشان تمام
کسان دیگری که در این فیلم آمدند کار خود را بلدند. آقای بشارتی یکی از بازیگران اصلی
فیلم ماست برای اولین بار با سریال «دنیای شیرین دریا» که یک کار کودک است به همه معرفی
شد و این نشاندهنده سابقه ایشان در کار کودک است. وقتی بازیگری جنس کار و روح مخاطب
را میشناسد باید از همان شخص در کار استفاده کنیم. در این فیلم ما سعی در احیای لباس
ایرانی داشتیم، اصناف قدیمی ایرانی را معرفی کردیم و در این کار فرش ایرانی بهشکل
خوب برای کودکان بهشکل موزیکال معرفی شده
است. درواقع میتوانم بهجرات بگویم که این فیلم تلفیقی از چند کار است، چه مسائلی
مانند هنرهای ایرانی، مسئله خطر اقلیمی که ایران را تهدید میکند، مسائل کمکآموزشی
همه در این کار گنجانده شده و با وجود سختی کار، از تیم خود بسیار راضی هستم. یک تیم
خوب و بدون حاشیه داشتیم که همه کاربلد بودند. به نظر من الزام سینما و هنر این نیست
که شما چهره معروفی ندارید اما کار خود را بلدید بنشینید کاری نکنید. من اگر میخواستم
به این مسئله نگاه کنم باید چند بازیگر چهره در فیلم خود میگنجاندم که بودجه فیلم
من هم بالاتر میرفت. دوستی به من گفت چرا از بازیگران چهره استفاده نمیکنید
و من جواب دادم مخاطب اصلی این فیلم کودکان
هستند و بچه بازیگر چهره را از غیرچهره تشخیص نمیدهد. بچه تنها در پی قصه فیلم است
اما متاسفانه این ادبیات در وجه دلالی و بازرگانی در مورد هنر در کار وجود دارد و این
نقص بزرگی است. قطعا اگر بخواهم باز هم کار کودک کنم این گروه دوستان متخصص به کار دعوت
میکنم و ریسک آن را هم به جان میخرم کما اینکه هماکنون سه سال بود در نوبت اکران
مانده بودند.
کار بعدی که میخواهید بسازید چیست؟
این هم کار کودک است و امیدواریم این دفعه به ما کمک کنند. اگر از نظر
دوستانی که «افسانه گلآباد» را دیدهاند و در کار کودک حرفهای هستند ما آبرویی کسب
کردهایم. امیدوارم که به تولید پروژه بعدی ما کمک کنند. فیلم بعدی ما هم در زمینه
هنر و تمدن ایران است و برای کودکان آن را میسازم چون حس میکنم اگر بتوانم دین خودم
را نسبت به بچهها ادا کنم قدم بزرگی برداشتهام، چون افراد بزرگتر از من و حرفهایتر
از من میتوانند بقیه سینما را به پیش ببرند. من هنوز کودکم و با کودک درون خودم ارتباط
دارم اگر بتوانم کودک درون خودم را خوشحال کنم و در کنار آن بقیه مخاطبان را چند دقیقه
از این دنیای ماشینی و مجسمههای زشتی که به آن تبدیل شدهایم خارج کنم و به
کودک درون خودشان نزدیکتر کنم برای من کافی است و خدا را شکر میکنم.
علی ظهوریراد
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است