اکتای براهنی در دهه چهارم زندگی خود اولین فیلمش را براساس
یکی از مشهورترین رمانهای کلاسیک ادبیات دنیا ساخت. او که فیلمسازی را در کانادا
آموخته، به گفته خودش پس از تلاش چندساله موفق به ساخت اولین فیلمش شد و حالا با
گذر دو سال از ساخت فیلم، «پل خواب» سرانجام اکران شد. گفتوگوی ما با براهنی به
بهانه اکران این فیلم درباره نحوه اقتباس او و آوردن جهان «جنایت و مکافات» به
زمان حال در ایران بود.
آقای براهنی لطفاً بفرمایید که به چه دلیلی تصمیم
گرفتید اولین کار سینماییتان اقتباس از یک اثر مهم ادبیات کلاسیک دنیا باشد؟
من در خانوادهای بزرگ شدم که همیشه در آن شش یا هفتهزار جلد
کتاب در خانههای اجارهای در حال جابهجا شدن بود ضمن اینکه من در خانوادهای بودم
که با نوشتن هر کتاب و مقالهای دچار چالشهای اجتماعی یا سیاسی عجیب و غریبی میشد
درنتیجه ادبیات بهنوعی انگار همیشه سر سفره ما بود و هست. حتی اگر من تصمیم بگیرم
فیلمنامهای را خودم بنویسم، میبینم که بهصورت ناخودآگاه الهام از یک فضای ادبی از
یک نویسنده ایرانی یا خارجی در آن وجود دارد چرا که ریشههای بسیاری از این قصهها
درنهایت شبیه به هم نیز میشوند. درباره «جنایت و مکافات» باید بگویم که برای فیلم
اولم نمیخواستم به سراغ اثر داستایوفسکی بروم و با ساختن فیلمی براساس یک شاهکار ادبی
دست به یک ریسک بزنم که انتظارها از من بالا برود اما واقعیت این است که من مدت طولانی
معطل پروانه ساخت شدم. از سال۸۶ تا سال۹۳ که پروانه ساخت «پل خواب» را گرفتم چند بار
فیلمنامههای من در ارشاد رد شدند که البته آن فیلمنامهها هم رگههای ادبی در خود
داشت اما یک اقتباس سینمایی نبود. من هم درنهایت فکر کردم پروژهای را که قرار است
بهعنوان فیلم سوم خود بسازم خیلی طول کشیده و در حال رسیدن به زمان ساخت آن هستم درحالیکه
کارهای اولیه خودم را انجام ندادهام، درنتیجه این زمان بردن و ناموزون شدن شروع شغل
من در سینما، باعث شد که «جنایت و مکافات» بهعنوان منبع اقتباس برای فیلم اول من بشود.
نکته مهم اینکه تحصیلات من هم در زمینه فلسفه فیلم و کارگردانی سینماست و بهنوعی
خودبهخود تحصیلات من بین سینما و ادبیات قرار میگیرد. منظور من از این اقتباس این
نبوده که یک کار ۱۰۰درصد روشنفکرانه یا فلسفی انجام دهم بلکه فکر میکردم میشود بعضی
از شاهکارها را بهشکلی برای مردم روایت کرد که با آن راحتتر ارتباط برقرار کنند
و البته این کار بسیار سختی هم است.
-سوال بعدی من در مورد همین نوع روایت
«پل خواب» است. جنس اقتباس شما از اثر داستایوفسکی در این فیلم به چه شکل است؟ درست
است که به گفته شما مفهومها در بسیاری از آثار حتی در قومیتهای متفاوت باهم مشترک
است اما این که شما بخواهید مفهومی را از قرن نوزدهم در قرن بیستویکم و از فرهنگ
متفاوت به فرهنگ ایرانی بیاورید سختیهای خاص خود را دارد. در زمان نوشتن فیلمنامه
با چه سختیهایی دستوپنجه نرم کردید؟
سختی کار زمانی که فیلمنامه را مینوشتم خیلی زیاد بود. از زمان
نوشته شدن «جنایت و مکافات» صدوپنجاه سال گذشته و هر هنرمند و روانشناس فیلسوفی که
فکرش را بکنید در مورد «جنایت و مکافات» نظر داده از انیشتاین تا نیچه. من در زمان
نوشتن فیلمنامه سعی کردم تمام این نظرات را هم ببینم تا ببینم همه درباره این رمان
چه گفتهاند تا پای خود را با اطمینان جلو بگذارم. دیگر اینکه در مقوله اقتباس بحثی
مناقشهبرانگیز وجود دارد و آن این است که اقتباس تا چه حد به اثر اصلی وفادار بوده
است. این طبیعی است که قرار نبود من در سنپترزبورگ یک راسکولنیکوف بسازم بنابراین
باید بهعنوان نویسنده میآمدم و ظرف جامعه را بررسی میکردم تا ببینم آیا «جنایت و
مکافات» از نظر مفاهیم در جامعه امروز میگنجد. یعنی اگر کسی جنایتی مرتکب شود مکافات
به چه شکل است یا جنایت در زمان ما چه معنی میدهد. چهبسا که اگر در زمان داستایوفسکی
در قرن نوزدهم جنایت مفهومی داشته امروز این جنایت معنا و مفهوم دیگری دارد چون زمانی
که او در حال نوشتن کاراکتر راسکولنیکوف بود هنوز مفهومی به نام ناخودآگاه مطرح نشده
بود یا چیزی مانند مواد مخدر و محرک در آن زمان نبوده و من معتقدم اگر داستایوفسکی
«جنایت و مکافات» را در تهران مینوشت حتماً قهرمان را به سمت اعتیاد به مواد محرک
میبرد و من در ادامه این افکار اقتباس خودم را از کتاب انجام دادم. در بحث اقتباس
یک نفر میتواند بسیار به متن اصلی و پایدار باشد و مو به مو هم آن را بسازد و شخص
دیگری به این شکل نگاه کند که بگوید مثلا شیرینی این شکر از کجا به دست میآید و اگر
از نیشکر است برای من مهم نیست من شکر میخواهم ولی درنهایت حتی اگر نیشکر هم نخواهیم
شکر باید از جایی بیاید. درنتیجه به نظرم در هر شاهکاری یک مفهوم واکسینه وجود دارد
که اگر بتوانیم آن مفهوم واکسینه را مثل یک باکتری از داخل داستان بیرون بکشیم و آن
را وارد بدنه یک فیلم بکنیم داستان تاثیر آن مفهوم را در خود خواهد داشت.
کمی در مورد لوکیشن کار که لوکیشن خاص و ایزوله
بود توضیح دهید. آیا دلیل انتخاب این لوکیشن خاص فضاسازی شما برای داستان فیلم بود؟
در مورد لوکیشنها باید بگویم که من ضعفهای فرهنگی موجود در
رمان را تبدیل به ضعفهای فرهنگی موجود در کشور خودمان کردم. مثلاً در رمان یک بار
وجود دارد که همه در آن شبها جمع میشود و کاراکتری در آن بار هست که یک الکلی است
و آخرین پولهای خود را صرف خرید الکل میکند و زن و بچهاش به فساد افتادهاند.
در «پل خواب» من این شخص را به یک فروشنده شیشه تبدیل کردم و بار هم به آژانس تبدیل
شد چون آژانس هم جایی است که همه در آن رفتوآمد میکنند و باهم حرف میزنند و یک فضای
شهری دارد. درواقع سعی کردم با مفاهیم روز، داستان را پیش ببرم. در زمانی که فیلمنامه
را مینوشتم یعنی آخرین سالهای دوره ریاستجمهوری آقای احمدینژاد، دلار قیمت بسیار
بالایی داشت و در دوران اخیر هم باز شاهد این نوسان قیمت دلار بودم تلاش کردم کردم
این وضعیت مالی را به داستان گره بزنم و فکر میکردم حقارتی که در داستان داستایوفسکی
شخصیت اصلی حس میکند در زمان ما به چه شکل است یا مثلاً برای صحنه قتل پیرزن چون میدانستیم
که داستایوفسکی آن را یکنفس نوشته ما هم خواستیم آن را با یک سکانس پلان و بهشکل
یکپارچه برگزار کنیم و حتی در فیلمنامه هم من ۱۰صفحه بدون دیالوگ توضیح برای این سکانس
پلان نوشته بودم.
-گروه بازیگرانتان خیلی خوب بود، حضور
ساعد سهیلی و بهخصوص اکبر زنجانپور در این فیلم بسیار درخشان بود. کمی در مورد انتخاب
این بازیگران بگویید و اینکه چگونه این تیم بازیگری برای پروژه در کنار هم جمع شدند؟
من بازیگران را در طول سال در نظر داشتم و نابازیگرهای اطراف
آنها را هم در نظر داشتم برای اینکه همیشه معتقدم میتوان بعضی از اشخاصی را که در
حال حرکتند و استعداد دارند را با یکسری از نقشهایی که به آنها میآید بهشدت جلو
انداخت. نگاهی که من در کار دارم به این شکل است که بیایم و نقشی را ایجاد کنم که موجب
برتر شدن آن بازیگر هم بشود و سعی میکنم نقش را بهشکلی بنویسم که نیاز نباشد حتماً
در آن لحظه یک سوپراستار بیاید و ایفاگرآن نقش باشد و کسی بتواند بازی کند که استعداد
بازیگری خوبی در خود داشته باشد. با چنین دیدگاهی بازیگران را انتخاب کردم بخشی از
فضای آژانس براساس طرح یکی از دوستانم شکل گرفته و بازیگردانی در آنجا بسیار پیچیده
بود چون دو بازیگر مطرح و معروف مثل هومن سیدی و ساعد سهیلی در آن فضای آژانس روبهروی
یکسری افرادی که بعضی از آنها برای اولینبار جلوی دوربین میرفتند قرار میگرفتند
و حفظ تعادل بین آنها بسیار سخت بود. درمورد آقای زنجانپور باید بگویم که میخواستم
پدری باشد که سلامت و استحکام پدری را که در رمان بود داشته باشد و دستانش را آنگونه
که لازم است موقع حرف زدن تکان دهد. از ده سال پیش آقای زنجانپور برای چنین نقشی در
ذهنم بود. ولی خیلی بازیگران دیگر هم بودند که دوست داشتم با آنها کار کنم و هنوز
هم دوست دارم که با بعضی از بازیگران حتماً فیلم بسازم. در مورد ساعد سهیلی و هومن
سیدی باید بگویم که سیدی را از ابتدا در نظر داشتم و ساعد سهیلی هم از نظر من حجب خاصی
در چشمهایش دارد که خیلی سخت به دست میآید. با وجود این افراد مبنای حرکت من از پیش تعیین شده بود و البته در وسط کار پیشنهادهایی هم میشود
که گاهی موجب میشد من وسوسه شوم تا بازیگران را عوض کنم چون بازهم بازیگرانی به
من پیشنهاد میشد ولی میتوانم بگویم که تمام بازیگران انتخاب اول من بودند و از حضور
و بازیشان در فیلم رضایت دارم.
«پل خواب» بعد از دو سال، اکران شده،
البته این روزها خیلی از افراد از اکران فیلمهایشان راضی نیستند. شما از اکران
فیلمتان رضایت دارید؟
شرایط اکران در کل بد است. شرایط اجتماعی هم در چند ماه اخیر
تنشهایی با خود داشته که روی فروش فیلمها بهصورت کلی تاثیر گذاشته است. اما من
میبینم که از طرف پخش ما دوستان زحمت زیادی میکشند تا حداکثر تعداد سالن را برای
فیلم بگیرند. پخش ما از روزی که فیلم در جشنواره بود معتقد بود که این فیلم میتواند
در اکران موفق باشد. اما متاسفانه مسئله این است که نوبت اکران دیر به دست ما میرسد.
کمدیها زیاد و پایانناپذیرند و بسیاری از سالنها مثل سالن سینما فرهنگ فقط فیلم
کمدی نشان میدهند و تمام فیلمهای دیگر عملاً در صف هستند. بنابراین وقتی من میبینم
قبل و بعد از من چه افرادی در صف بودند میبینم که تقریبا همه ما از یک کاسه غذا
میخوریم که در آن عملاً غذایی نیست. بنابراین نمیتوانند این مسئله را به بخش خاصی
معطوف کنم حتی با دوستانی در ارشاد و فارابی چند روز اخیر صحبت کردم و حس میکنم که
سیستم بهشکلی درآمده که دست همه بسته است. یعنی هر کسی که تصمیم به انجام کاری میگیرد
از یک سمت یا به بخش خصوصی برمیخورد یا از سمت دیگر به بخش دولتی یا میبینیم که مسئلهای
توسط بخش دولتی به بخش خصوصی واگذار شده است. از سوی دیگر سینمادار هم میخواهد فیلمی
را اکران کند که مردم برای دیدن آن به سینما بیایند و نمیتوان از سینمادار خواست فیلمی
را که همه دوست دارند اکران نکند ولی فیلم تلخ و اجتماعی را اکران کند. درواقع یک وضعیت
پیچیده اجتماعی فرهنگی و اقتصادی به وجود آمده که در سابقه تاریخی ما بوده و به
اینجا ختم شده است. بدون شک اکران تقصیر یک فرد یا گروه بخصوص نیست و من با هر کسی
که صحبت کردم دیدم هیچ کس مقصر نیست.
علی ظهوریراد
There are no comments yet