شخصیت‌های «سایه‌بان» با امید پیش رفتند | پایگاه خبری صبا
امروز ۳ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۱۲:۱۶
نوید محمودی:

شخصیت‌های «سایه‌بان» با امید پیش رفتند

«سایه‌بان» قصه زندگی امروز ما و شما است. این قصه درباره دو رفیق است که در منطقه‌ای کارگرنشین بزرگ شده‌اند که تا پای‌جان تلاش می‌کنند تا با امید چراغ خانه‌هایشان را روشن نگه دارند.

 «سایه‌بان» عنوان سریال شبانه شبکه‌دو
سیما است که این شب‌ها شاهد قسمت‌های پایانی آن هستیم. این سریال به‌کارگردانی
برادران محمودی (نوید و جمشید) ساخته شده است. قصه سریال «سایه‌بان» برادران
محمودی با تکیه بر زندگی قشر کارگر، روابط، بیم‌ها و امیدهای آن‌ها طراحی شده است
. در‌خلاصه داستان برادران محمودی آمده است، «سایه‌بان»
قصه زندگی امروز ما و شما است
. این قصه درباره دو
رفیق است که در منطقه‌ای کارگرنشین بزرگ شده‌اند که تا پای‌جان تلاش می‌کنند تا با
امید چراغ خانه‌هایشان را روشن نگه دارند
.
متنی که آن را مشاهده می‌کنید گفت‌و گو با نوید محودی یکی از کارگردانان این سریال
است که در ادامه می‌خوانید.

در روند انتخاب بازیگران و ترکیب آن‌ها به‌سمت
بازیگرانی رفتید که بعضا از بین بازیگران تئاتر بودند، یا محمد‌رضا غفاری که بعد‌
از ده‌سال دوباره در یک کار تلویزیونی بازی کرد و یا کسانی‌که اغلب جزو بازیگران
سینمایی بودند؛ چطور به این ترکیب رسیدید؟

موضوعی‌که راجع‌به بازیگران وجود دارد این است که ما سعی
کردیم مناسب‌ترین بازیگران را برای نقش‌ها پیدا کنیم؛ خیلی به‌دنبال این نبودیم که
این آدم‌ها از کجا به پروژه اضافه می‌شوند، بلکه بیشتر در‌پی این بودیم که مناسب‌ترین
باشند؛ یعنی وقتی‌که قرار شد ما سهراب داشته باشیم در بین بازیگرانی که داریم
بررسی کردیم که کدام‌یک می‌تواند سهراب واقعی‌تری باشد، که در‌نهایت به آقای
پیرزاده رسیدیم. مجتبی پیرزاده را در فیلم «فروشنده» آقای فرهادی و سایر کارهایی
که کرده بود از‌جمله یک فیلم سینمایی که با خود ما داشت، دیده بودیم، به‌همین‌خاطر
فکر کردیم که مناسب‌ترین فرد برای نقش سهراب می‌تواند آقای پیرزاده باشد؛ در مورد
آقای غفاری نیز همین‌طور، فکر کردیم نزدیک‌ترین آدم به آرمانی که ما در قصه طراحی
کرده‌ایم، چه‌کسی می‌تواند باشد که احساس کردیم محمد‌رضا غفاری از‌پس این نقش برمی‌آید
و به آرمان قصه ما شباهت دارد، در‌مورد دیگران هم اگر بخواهم بگویم، مثلا آقای
تارخ جزو اولین‌هایی بودند که ما برای نقش مهران به آن فکر کردیم، سپس با او صحبت
کردیم و در نتیجه او مهران قصه «سایه‌بان» شد.

با این توضیحاتی که ارائه کردید می‌توان گفت که
بازیگرانی که در سریال دیدیدم همان انتخاب‌های اول هستند؟

بخش عمده‌ای از بازیگران همین‌ها هستند که مشاهده کردید.

قبول دارید که روند کار در تلویزیون و سینما به‌لحاظ
سرعت در کار تفاوت‌هایی دارند (گاهی رساندن یک سریال به آنتن تلویزیون نیازمند
سرعت بیشتری در روند تولید است)؛ این مورد شامل حال سریال «سایه‌بان» هم شد و اگر
شده آیا آسیبی هم به‌ کار وارد کرد؟

طبیعتا مانند کارهای دیگری که در تلویزیون تولید می‌شود، یک‌زمانی
برای پخش داشتیم که نمی‌توانم بگویم به کار ما آسیب زد یا نزد اما باعث شد تا از
جایی ما به دو‌گروه تبدیل شویم، یعنی از جایی با جمشید محمودی برادرم کار کردند و
از جایی با گروه‌دوم من کار کردم، چرا‌‌که باید سریال را به زمان چهار‌آذر که برای
پخش در‌نظر گرفته شده بود می‌رساندیم.

تقسیم‌بندی کار به دو‌گروه باعث فاصله در
کارگردانی و عدم یک‌دستی در کار نمی‌شود؟

نه؛ در‌مورد ما این‌طور نبود. چرا‌که ما بیشتر کارهایمان را
با‌‌هم انجام می‌دهیم. ما از همان ابتدا قصه را با‌هم طراحی کرده بودیم، در نگارش
فیلمنامه همراه یک‌دیگر بودیم و به‌طور‌کل در طول‌ دو‌سال گذشته چون با‌هم قصه را
پیش‌برده بودیم و کارهای مربوط به آن را انجام داده بودیم، هر سکانسی را که می‌خواستیم
کار کنیم کاملا می‌دانستیم که کدام سکانس است، حتی راجع‌به آن کجا حرف زده‌ایم،
بنابراین درمورد ما این‌طور نبود و خوشبختانه با این موضوع مشکلی نداشتیم.

«سایه‌بان» تا چه‌اندازه در پرداختن به مقولات
و مشکلات اجتماعی و انعکاس آن موفق عمل کرده است؟

مهم‌ترین مسئله‌ای که وجود دارد این است که حرف‌زدن در مورد
هر مسئله و نکته‌ای باعث می‌شود تا ذهن آن دسته از آدم‌هایی که در جامعه از آن
فاصله گرفته‌اند و راجع‌به آن فکر نکرده‌اند مجددا درگیر مسئله مورد‌نظر شود، من
احساس می‌کنم بعد از پایان «سایه‌بان» اتفاقی که رخ می‌دهد و تاکنون هم افتاده
است، برای آدم‌ها یک مقداری مسائل مربوط به قشر کارگر و انسان‌های زحمت‌کش که با
حداقل‌ها زندگی می‌کنند، مهم‌تر می‌شود؛ جالب است که بگویم گزارشی را شبکه‌دو سیما
در‌مورد «سایه‌بان» تولید کرده بود که در آن مدیر کارگاه تولید مبلی می‌گفت، بعد
از این، من کارگرانم را به‌راحتی گذشته اخراج نمی‌کنم؛ همین که ما به آدم‌های
پیرامون خود و البته خودمان یادآوری می‌کنیم که نسبت‌به مسائل دیگران حساس‌تر
باشیم، نکته مهمی است؛ خداراشکر ما در این‌مورد موفق بودیم، نه به‌گفته من بلکه
بنا به بازخوردهایی که الان می‌بینیم و می‌شنویم «سایه‌بان» در چند‌وقت اخیر جزو
سریال‌هایی بود که حدود ۹۰درصد رضایت مخاطبان را در‌بر داشته است. ‌این به معنی آن
است که مسئله‌ای که ما در سریال بیان می‌کنیم، مسئله بخشی از بینندگان ما است که به
آن می‌پردازیم و گفته‌شدن آن مهم است.

چقدر قصد داشتید که با پرداختن به این مسائل
تلنگری به مدیران و مسئولان این حوزه
بزنید؟

نکته‌ای که وجود دارد چه در «سایه‌بان» و چه در هر کار
دیگری که از تلویزیون، سینما و… پخش می‌شود هر‌کاری بر‌اساس فکر و ایده‌ای انجام
می‌شود، وقتی شما می‌خواهید «سایه‌بان» را بسازید و مسئله‌تان می‌شود یک کارگاه
تولیدی ورشکسته، تعطیل یا در‌حال تعطیلی، قصد دارید مخاطب را متوجه چند‌نکته کنید،
یکی از این نکات این است که مهم‌ترین افرادی‌که می‌توانند کارگاه را نجات دهند خود
آدم‌های کارگاه هستند، مورد بعدی این است که شما می‌خواهید بگویید اگر چرخ این
کارگاه بگردد زندگی تعدادی را تامین می‌کند، دلایل نچرخیدن چرخ این کارگاه مسائلی
مانند، مسائل اقتصادی روز، مسائل مربوط به حوزه سرمایه‌ای و اقتصادی است؛ همه این
موارد را که کنار هم قرار می‌دهید ناخودآگاه شما بخشی از آن را به جایی ارجاع می‌دهید،
که طبیعتا ما هم مایل بودیم هر‌کسی در هر جایی که هست، چه مسئول و چه‌کسی که این
مسائل به او مربوط می‌شود یا آدم معمولی و… متوجه این امر باشد؛ به همین‌دلیل ما
با گفت‌وگو در‌مورد این مسائل و طرح آن در «سایه‌بان» هر‌گوشه از آن را به آدمی و
جایی ارجاع دادیم و در اصل از او خواستیم که مطلع باشد که بی‌توجهی او فقط به
مدیریرت کارگاه یا صاحب آن نیست بلکه به کارگران و کارکنان نیز هست و در این صورت
بی‌توجهی به کارگران بی‌توجهی به خانواده‌های آن‌ها هم هست و این بی‌توجهی‌ها در
ادامه موارد فراوانی را در‌پی خواهد داشت.

برای ساخت «سایه‌بان» نگاهی به سبک نئورئالیسم
ایتالیا (سبکی
با محوریت طبقات ضعیف جامعه یعنی
کارگران و دهقانان) یا آمریکای لاتین
هم داشتید؟

نه؛ فیلمسازی که در‌کل مقوله‌ای غربی است و متعلق به ما
نیست، به‌نظرم سبک این کار، شخصیت‌ها و ارتباطات آن‌ها کاملا ایرانی است.

در ساخت برنامه «زنان قصه ما» هم به‌سراغ مسائل
اجتماعی مربوط به زنان رفتید؛ دغدغه اصلی شما این حوزه است؟

به‌نظر من هنرمند بی‌دغدغه هنرمند نیست، شما باید راجع‌به
دنیای اطراف خود دغدغه داشته باشید تا بتوانید نسبت به آن فکر کنید و در مورد آنچه
که فکر می‌کنید با مردم اشتراک پیدا کنید.

با‌توجه به نزدیک شدن به قسمت‌های پایانی
سریال، چقدر بحث امیدبخشی و ارائه راهکار را مد‌نظر قرار دادید؟ صرفا داشتن یک
پایان خوش که مقصود شما نبوده است.

در زندگی همه ما همه‌چیز به‌خوبی و خوشی تمام نمی‌شود، آنچه
در «سایه‌بان» تلاش بسیاری نسبت به آن شده این است که به کسانی که سریال را می‌بینند
بگوییم با تلاش همیشه امید وجود دارد؛ یک کارگاه ورشکسته در قسمت هفت و هشت، در
قسمت ۲۲-۲۳ کارگاه سرپایی می‌شود که سفارش می‌گیرد اما در‌طول این چند قسمت تلاش
شبانه‌روزی آدم‌ها را می‌بینیم، شکست خوردن‌ها و دوباره ادامه دادن، پیروزی‌ها و
… در‌مجموع همیشه این امید است که باعث می‌شود انسان تلاش کند. در همه‌چیز امید
وجود دارد، امید به این‌که من می‌توانم مسائل مربوط به خود را حل کنم، من توانایی‌های
لازم را دارم؛ امید به این‌که آدم‌های اطراف، من را تنها نمی‌گذارند، من با تلاش
خود می‌توانم کمبودهای دیگرم را جبران کنم، همیشه انسان‌ها برای رفتن به‌سمت آینده
امید دارند و در «سایه‌بان» هم همین‌‌طور است؛ شخصیت‌های قصه ما با امید جلو می‌روند؛
اگر سعید، امید به زندگی با نسترن را نداشت چرا این‌قدر تلاش می‌کند؟ پس امید دارد
که با او ادامه دهد و زندگی‌اش با او تغییر کند؛ اما همچنان زندگی آن‌ها گرفتاری
دارد بنابراین یعنی با گذشتن از یک مرحله برای رسیدن به مرحله بعدی باید تلاش کنیم؛
زندگی همه ما همین‌طور است.

زوم

فیلم «شکستن همزمان بیست‌استخوان» در چه مرحله‌ای
قرار دارد؟

در‌حال تلاش برای آماده‌سازی آن هستیم. به‌تازگی صداگذاری
آن شروع شده و در‌تلاش هستیم با یک آهنگساز به جمع‌بندی برسیم که موسیقی فیلم را
هم شروع کنیم.

پیش‌بینی شما برای گیشه چیست؟ فکر می‌کنید این
فیلم در اکران موفق باشد؟

احساس می‌کنم مثل کارهای دیگر ما این فیلم به‌زندگی همه ما
شبیه است.

موفقیت «چند‌متر مکعب عشق» را تکرار خواهید
کرد؟

آدم‌ها تلاش می‌کنند و ما همچنان کار خود را انجام می‌دهیم.

کار جدیدی در دست تولید دارید؟

فعلا نه؛ در حال‌حاضر مشغول انجام کارهای فیلم «شکستن
همزمان بیست‌استخوان» هستیم، به‌دلیل درگیری‌هایی که برای «سایه‌بان» داشتیم
کارهایی مربوط به فیلم باقی مانده است که باید به آن‌ها رسیدگی کنیم. فیلم دیگری
به‌نام «رفتن» داریم که جایزه‌های بسیار زیاد جهانی را کسب کرده و در صددیم تا آن
را اکران کنیم.

کلام آخر.

امیدوارم هر‌وقت فرصتی برا هر یک از ما پیش می‌آید تا کاری
را انجام دهیم که مردم مخاطب آن هستند، همه انرژی و تلاشمان را بگذاریم برای این‌که
آنچه که اتفاق می‌افتد در‌نهایت برای مردم لذت‌بخش باشد.


لی‌لا سلمانی

There are no comments yet


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۹/۰۱۴/۹۱۳/۴۰۰
  • زودپز
    ۱۷۱/۳۵۴/۰۳۵/۰۰۰
  • تمساح خونی
    ۱۶۸/۲۸۰/۴۲۷/۲۵۰
  • مست عشق
    ۱۲۰/۲۹۹/۷۲۰/۷۵۰
  • پول و پارتی
    ۹۰/۰۰۰/۳۵۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • صبحانه با زرافه‌ها
    ۶۵/۳۲۳/۷۹۱/۵۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۴۸/۱۴۲/۱۱۹/۵۰۰
  • قیف
    ۲۷/۰۲۷/۶۵۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۵/۵۹۴/۸۹۸/۶۰۰
  • قلب رقه
    ۱۴/۰۲۶/۷۲۶/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۲/۳۹۲/۰۶۱/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۶۱۵/۹۴۸/۵۰۰
  • باغ کیانوش
    ۶/۰٬۷۰/۷۸۴/۰۰۰
  • شنگول منگول
    ۱/۲۴۶/۰۲۷/۵۰۰
  • استاد
    ۹۹۲/۹۳۰/۰۰۰
  • سه‌جلد
    ۳۸۰/۷۹۰/۰۰۰
  • نبودنت
    ۲۴۸/۶۶۰/۰۰۰
  • شبگرد
    ۱۸۳/۳۵۰/۰۰۰