«عشقولانس» یک کمدی موقعیت متفاوت است | پایگاه خبری صبا
امروز ۳ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۰۵:۴۵
سیدمحسن ماهینی:

«عشقولانس» یک کمدی موقعیت متفاوت است

نوع کمدی «عشقولانس» در یک فضای رئال است و به‌نوعی فیلم ما کمدی موقعیت را در درون خود دارد یعنی داستانی که در فیلم است که ممکن است این اتفاق برای هر کسی بیفتد

سیدمحسن ماهینی اولین فیلم خود را در فضایی کمدی ساخته و
خودش می‌گوید سعی کرده در این فیلم نگاه متفاوتی به عشق و مقوله عشق داشته باشد. گفت‌وگوی
او را با «صبا» در این‌جا می‌خوانید.

آقای ماهینی
تهیه‌کننده فیلم در مصاحبه‌ای که با «صبا» داشته به ما گفته که «عشقولانس» با سایر
کمدی‌‌هایی که این روزها در سینمای ایران تولید می‌شود متفاوت است و وجه اجتماعی
آن خیلی بیشتر است ضمن این‌که موضوع جدیدی را بیان و دنبال می‌کند. شما به‌عنوان
نویسنده و کارگردان این کار بفرمایید که ایده اولیه کار از کجا به ذهنتان رسید و
تفاوتی که تهیه‌کننده به آن اشاره کرده، در کجای داستان شما وجود دارد؟

ایده
اصلی «عشقولانس» را یکی از دوستانم
سه-چهار سال
پیش با من مطرح کرد و من از آن ایده اصلی اولیه بسیار خوشم آمد. این ایده همین‌طور
در فکر من بود که آن را بپرورانم آن‌هم باتوجه به این‌که ایده دوست من با موضوع
عشق بود و عشق چیزی است که این روزها همه در موردش حرف می‌زنند و شما می‌بینید که
در فیلم‌ها و قصه‌‌ها مدام نام عشق می‌آید. بنابراین می‌توان گفت عشق یک موضوع روز
است و همیشه در همه جای دنیا مطرح است اما دوست من شکل جدید و زاویه‌ای جدید از
پرداختن به موضوع عشق را برایم مطرح کرد که برای من خیلی جذابیت داشت و طرح اولیه خوبی
بود که بخش‌‌هایی از آن را دوست داشتم و تمایل داشتم بخش‌هایی از آن را هم عوض
بکنم. این طرح آرام‌آرام در ذهن من شکل گرفت و طرح اولیه را نوشتیم که کمی روی آن
کار کردیم. نکته دیگر این است که باتوجه به شغل من که مدرس کنکور هستم و در تهران
و سراسر کشور به‌شکل استاد پروازی تدریس می‌کنم به همین دلیل با دانش‌آموزان مقطع
پیش‌دانشگاهی که کنکوری هستند خیلی درگیرم و حتی بسیاری از این افراد بعد از کنکور
و در زمان دانشجویی با من به‌عنوان مشاور تحصیلی در تماس هستند و ارتباط دوستانه‌ای
باهم داریم و به‌عنوان یک معتمد دغدغه‌‌هایشان را به من می‌گویند در طی این گفت‌وگو‌‌ها
و هم‌صحبتی‌‌ها با نسل جوان‌تر دیدم که ماجرای عشق بین جوان‌‌ها خیلی بیشتر از
سنین دیگر مطرح است و برای آن‌ها این مسئله سوال بزرگی است. به همین خاطر دیدم
دغدغه پرداختن به آن وجود دارد ضمن این‌که در دنیایی که در حال حاضر در آن زندگی
می‌کنیم با اقسام عشق سروکار داریم هم مفاهیم متعالی از آن استخراج می‌شود و هم
مفاهیمی که گاهی اوقات وقتی انسان به آن نگاه می‌کند حس می‌کند با چیزی دیگر روبه‌رو
است که تنها نامی از عشق را برخود دارد. اتفاقی که این روزها در دنیای ما در حال
پیش آمده این است که عشق را با چیزی که مخالف خودش است به‌شکلی مخلوط کرده‌اند یا
شاید باتوجه به اقتضای جامعه ما به‌نوعی عشق و خیانت مخلوط شده که درواقع این دو
واژه متناقض آن تبدیل به مفاهیمی در هم پیچیده شده‌اند یعنی گاهی شخصی ممکن است
چیزی را به نام عشق ببیند اما درواقع آن مسئله خیانت باشد یا برعکس آن اتفاق
بیفتد. این‌ها مسائلی است که در جامعه و فضای مجازی متأسفانه به‌وفور می‌بینیم و
ما باتوجه به این موضوعات گفتیم باتوجه به دغدغه و درگیری که نوجوان‌‌ها دارند
بتوانیم کاری کنیم تا در مورد عشق کمی برای آن‌ها روشنگری شود. چند بار روی
فیلمنامه کار کردیم و بارها با افراد مختلفی مشورت کردیم و به‌طور متناوب درمورد داستان
«عشقولانس»
با دوستان متعددی که فیلمنامه‌‌نویس بودند یا
نبودند اما در مسائل اجتماعی صاحب‌نظر بودند صحبت کردیم و پس از گرفتن نتیجه نهایی
تلاش کردیم کلام خود را به‌شکل یک زبان گویا بیان کنیم. دیدیم بهترین شیوه این است
که داستان را در فضای طنز بیان کنیم و دیگر این‌که از مدیوم سینما برای بیان آن
استفاده کنیم و خدا را شکر پس از پیگیری‌های متعدد موفق به انجام این کار شدیم.

برداشت
من از حرف‌‌های شما این است که در چهار سال اخیر طرح فیلم را در ذهن خود داشتید
اما مدتی قبل از فیلمبرداری آن را به انسجام رسانده‌اید.

نه،
همان چهار سال گذشته وقتی طرح اولیه را یکی از دوستان برایم تعریف کرد براساس آن
یکی دو نسخه از فیلمنامه را نوشتم. در طی این سال‌ها وقتی با دوستان مختلف مشورت
می‌کردم مثلاً یک سکانس در یک بخش را می‌نوشتم یا مثلاً خلاصه سکانس‌‌های چند بخش
را مشخص می‌کردم. گاهی اوقات هم اتفاق افتاد که بخش‌هایی از داستان را به‌طور کلی
حذف می‌کردیم و آن را با مسائل جدید جایگزین می‌کردیم. ایده‌ای که من در ابتدای
نگارش این فیلمنامه داشتم این بود که گویا ما می‌خواهیم مجسمه‌ای طراحی کنیم پس
بهتر است یک تخته‌سنگ بیاوریم و آن را بتراشیم چون گاهی اوقات برعکس این عمل می‌شود
و عده‌ای برای نوشتن فیلمنامه بر داستان اصلی ایده‌‌‌هایی را اضافه می‌کنند اما
سعی کردیم که کلیت ماجرا را در نظر بگیریم و اضافات آن را دور بریزیم تا درنهایت
فیلمنامه ما به‌شکل یک تندیس زیبا دربیاید و امیدوارم این اتفاق افتاده باشد. چون
دغدغه من این بود که مخاطب عام و مردم از این کار خوششان بیاید و آن مفهومی که
مفهوم واقعی عشق است آن‌گونه که در دیدگاه ما بوده مطرح شود امیدوارم که مردم هم
از این فیلم استقبال ‌کنند.

در
مورد مراحل تولید توضیح دهید.آشنایی شما با آقای باکیده که از عوامل حرفه‌ای و
قدیمی سینماست در کنار گروه بازیگران کمدی فیلم، نشان‌دهنده این است که با فیلم
جالبی روبه‌رو هستیم. حتی بازیگری مثل لعیا زنگنه که تا به حال در یک کار کمدی
حضور نداشته ازجمله بازیگران فیلم شماست.

باید
توضیحی در مورد نوع کمدی «عشقولانس» بگویم. نوع کمدی ما در یک فضای رئال است و به‌نوعی
فیلم ما کمدی موقعیت را در درون خود دارد یعنی داستانی که در فیلم است بر این فرض
نگاشته شده که ممکن است این اتفاق برای هر کسی بیفتد و به این شکل نیست که مثلاً
ما طنزی را داشته باشیم با موقعیتی منحصربه‌فرد که قرار باشد فقط به آن وضعیت
بخندیم همان کمدی موقعیت که در بالاتر به آن اشاره کردم در فیلم وجود دارد که در
زندگی همه ما هم نمونه‌های آن پیدا می‌شود. زندگی هر انسان شامل لحظات شاد، غمگین،
عاطفی و… است. بنابراین در فیلم ما تمام این لحظات را می‌بینید و سعی کردیم این
اتفاق در واقعی‌ترین حالتش بیفتد. بنابراین باتوجه به آنچه گفتم در فیلممان
طبیعتاً نقش‌‌هایی داریم که لازمه‌‌اش این نبوده تا از بازیگر کمدین در این نقش
استفاده کنیم یعنی نقش‌‌های جدی داریم که در فضای طنزآلود کار ما موقعیتشان یک
موقعیت خنده‌دار می‌شود و بازی بازیگران فیلم هم جدی است. مثالی که شما در مورد
خانم زنگنه زدید از این دست مثال‌ها است. او یک نقش جدی دارد اما فضای کار به‌شکلی
بود که باعث می‌شود که نقش وی هم درنهایت خنده‌دار از کار دربیاید. در مورد تهیه‌کننده(باکیده)
باتوجه به آشنایی که با برادر وی داشتم و باتوجه به صحبت‌هایی که با او کردیم قبول
کرد که تهیه‌کنندگی کار را بر عهده بگیرد و با مشورت‌‌هایی که با او داشتم به سراغ
انتخاب گروه بازیگران رفتیم. اما موضوع جالبی که می‌خواهم به آن اشاره کنم این است
که در پایان کار دیدم خدا پروژه ما را خیلی زیاد دوست داشته است. معمولاً در
ابتدای کار بازیگران شاید به این نوع کار روی خوشی نشان ندهند و جریان هم به این
شکل نبوده که ما این گروه بازیگران را از ابتدا داشته باشیم. ما حدود یک ماه با
بازیگران مختلف صحبت می‌کردیم و بسیاری از آن‌ها وقتی در جریان داستان فیلمنامه
قرار می‌گرفتند، می‌گفتند ما به این کار نمی‌آییم چون نمی‌دانیم قرار است درنهایت
فیلم چه شکلی پیدا کند. اما با لطف خدا بعد از یک ماه قضیه کاملا برگشت و دوستان
بازیگر آمدند و در کار بازی کردند و نتیجه نهایی آن هم آن چیزی است که اکنون
برایتان قابل مشاهده است.

باتوجه
به این‌که ظاهر فیلم از دور شبیه فیلم‌های کمدی معمولی است که این روزها در بازار
می‌بینیم و تفاوتی که شما به آن اشاره می‌کنید را در اقلام تبلیغاتی آن نمی‌بینیم.
آیا شما این ترس را نداشتید که این فیلم به پای سایر کمدی‌‌های سینمای ایران بسوزد
و تفاوت آن دیده و احساس نشود؟ وقتی که فیلمی با چنین موضوعی ساخته شود قطعاً
کارگردان دوست دارد فیلم بهتر دیده شود و هم تاثیر اجتماعی بیشتری داشته باشد.

این‌جا
می‌توان چند حدس را مطرح کرد یکی این‌که وقتی در فضای سینما، کار تمام شده و فیلم
را ساخته‌اید اتفاقاتی می‌افتد که بخش زیادی از آن‌ها در دست شما نیست یعنی شما به
جلو پیشروی می‌کنید و کارتان را انجام می‌دهید مخصوصا اگر خیلی در فضای سینما
نبوده باشید و کم‌کم به آن وارد شوید مثل من که قبلاً کارهایی در سینما کرده بودم
اما این اولین کار حرفه‌ای من است. در کل فضا به‌گونه‌ای است که خیلی از کارها را
در دست شما نیست و در بعضی جاها شما ایده‌‌هایی در ذهن دارید ولی شرایط موجود در
اجتماع شخص را مجبور می‌کند که تصمیمش را عوض کند و آن هم فقط به این سبب است که
فیلم حذف نشود. در حوزه تولید، پیش‌تولید، پس از تولید، پخش و تبلیغات اهرم‌‌هایی وجود
دارد گاهی شما مجبور می‌شوید چیزی را به خود تحمیل کنید که این اتفاقات در کار هم
افتاده است.

صحبت
پایانی در مورد فیلم ندارید؟

شاید
در مورد عشق خیلی حرف‌ها زده شده اما ما در «عشقولانس» سعی کردیم حرفی را بزنیم که
احساس می‌کردیم در جاهای دیگر کمتر زده شده یا نشده و این حس ما بود. در حال نوشتن
چند کار هم هستم امیدوارم به‌زودی و پس از اکران «عشقولانس» با تامل کافی به ساختن
آن‌ها بپردازم.

علی ظهوری‌راد

There are no comments yet


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۹/۰۱۴/۹۱۳/۴۰۰
  • زودپز
    ۱۷۱/۳۵۴/۰۳۵/۰۰۰
  • تمساح خونی
    ۱۶۸/۲۸۰/۴۲۷/۲۵۰
  • مست عشق
    ۱۲۰/۲۹۹/۷۲۰/۷۵۰
  • پول و پارتی
    ۹۰/۰۰۰/۳۵۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • صبحانه با زرافه‌ها
    ۶۵/۳۲۳/۷۹۱/۵۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۴۸/۱۴۲/۱۱۹/۵۰۰
  • قیف
    ۲۷/۰۲۷/۶۵۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۵/۵۹۴/۸۹۸/۶۰۰
  • قلب رقه
    ۱۴/۰۲۶/۷۲۶/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۲/۳۹۲/۰۶۱/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۶۱۵/۹۴۸/۵۰۰
  • باغ کیانوش
    ۶/۰٬۷۰/۷۸۴/۰۰۰
  • شنگول منگول
    ۱/۲۴۶/۰۲۷/۵۰۰
  • استاد
    ۹۹۲/۹۳۰/۰۰۰
  • سه‌جلد
    ۳۸۰/۷۹۰/۰۰۰
  • نبودنت
    ۲۴۸/۶۶۰/۰۰۰
  • شبگرد
    ۱۸۳/۳۵۰/۰۰۰