درطول چند سال گذشته مجموعههای تصویری در تلویزیون چهرههای جدیدی را
بهعرصه بازیگری معرفی کرده است؛ بازیگرانی که ادامه کارحرفهای خود را با ایفای نقش
در سایر کارهای تولیدی در سینما و تلویزیون ادامه دادند. «بهزاد خداویسی» یکیاز بازیگرانی
است که در جمع بازیگران سریال «روزگار جوانی» و سپس در سریالهایی مانند «سرنخ» او
را شناختیم. خداویسی چندسالی در عرصه بازیگری بسیار کمکار شد تا این اواخر که در
سریال «معمای شاه» و «فرات» حضور پیدا کرد؛ او جزو بازیگرانی است که خود وارد عرصه
ساخت و تولید شده است و بهتازگی پروژهای بهنام «دونژوان» را دردست تولید دارد.
خداویسی معتقد است استعدادیابی نیروهای جوان باید در دستورکار مدیران قرار گیرد.
در این شماره از «صبا» گفتوگو با بهزاد خداویسی را میخوانید.
ابتدا از تجربه سریال «هاتف» بگویید، آخرینکاری بود که درآن بهایفای
نقش پرداخته اید؟ چهطور شد تصمیم گرفتید به تلویزیون برگردید؟
من با آقای داریوش یاری قبلا کار کرده بودم و بههمین خاطر وقتی کار
را بهمن پیشنهاد داد، به نتیجه آن امیدوار بودم و بعد هم دیدم که این نقش با نقشهای
قبلیام متفاوت است و بههمین دلیل بازی در سریال «هاتف» را پذیرفتم.
تفاوت این نقش با نقشهای دیگری که به شما
پیشنهاد داده شده بود را در چهچیزی دیدید؟
این یک نقش منفی بود در حالیکه معمولاً به من کاراکترهای
مثبت پیشنهاد میشوند.
بهطورکل در بین همنسلان و همردههای شما کمکاری زیادی دیده میشود
و ما حضور آنها در تلویزیون را بسیارکم احساس میکنیم
البته من مدتی در سفر بودم و مقداری از دلیلش همین است.
اما در مدتی هم که ایران بودید، یکجور کمکاری در شما دیده میشد و
این فقط مربوط به شما نیست، به خیلی از همردههای شما هم برمیگردد. برای ما
توضیح بدهید که چرا اینطور است؟
الان دیگر بازیگری وضعیت خوبی ندارد. یعنی از لحاظ اقتصادی مشکلاتی
هست که دامنگیر تمام
کارهای هنری، بخصوص تلویزیون شده است. رسانه ملی در حالحاضر سرمایهی اندکی دارد
و این باعث میشود تهیهکنندگان دستمزد عوامل را دیر پرداخت کنند. با این شرایط
نامناسب پرداخت دستمزدها، به این نتیجه میرسم که گزیدهکار شوم.
در سینما هم همین وضعیت را دارید؟
سینمای ما الان سینمایی مافیایی شده است که نابازیگرها برای حضور در
فیلمها پول میپردازند و نقش میخرند، یعنی پول میدهند تا بازی کنند. بهخاطر
همین خیلی برای تهیهکننده سخت است که بخواهد برای بازی یکنفر پول بدهد.
یعنی کلا پولی به بازیگران داده نمیشود؟
چرا میدهند. خیلی از مواقع حساب چند بازیگر اصلی را از بقیه جدا میکنند
و آنها پول میگیرند.
خب با این وصف که فرمودید، هنر بازیگری ما بهچه سمت خواهد رفت؟
این روند خیلی بهاصل ماجرا صدمه میزند چون عدهای ابتدا با شوروشوق
فراوان میآیند و چند کار بازی میکنند و برایش پول هم خرج میکنند؛ اما درنهایت
بهجایی نمیرسند و سرخورده میشوند. من بارها به دوستان گفتهام که اگر چنین
کسانی را برای این آوردهاید که ازشان پول گرفتهاید، لااقل جایی قرارشان بدهید که
به آن نقش میخورند و مقداری با آنها تمرین کنید. خیلی وقتها این بچهها در نقشهایی
قرار میگیرند که دیده نمیشوند چون بههرحال بازیگری سخت است و کار پیچیدهایست
که از عهده هرکسی برنمیآید.
پس دلیل کمکار شدن شما هم همین بوده؟
در حالحاظر سه-چهار پیشنهاد برای بازی دارم و خودم هم قرار است یک
کار را کارگردانی کنم.
در مورد کار خودتان ممکن است که توضیح بدهید؟
کاری است بهنام «دونژوان» که سعی میکنم هرچه سریعتر بهسرانجام
برسد. من خودم فارغالتحصیل کارگردانی هستم. خیلیها ما را فقط به بازیگری میشناسند
در حالیکه من در دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران رشته بازیگری و کارگردانی
خواندهام و بعد، فوق لیسانسم هم کارگردانی بوده و یکدوره هم در فرانسه فیلمولوژی
خواندم.
باتوجه به صحبتهایتان بهنظر میرسد پیشنهاد بازیگری در مدیومهای
مختلف راحاضرید قبول کنید، فقط بهشرط اینکه آن را مناسب بدانید.
بله، من حتی در تئاتر هم چند پیشنهاد داشتم، فقط مشکل کار در تئاتر
این است که شما را پایبند خودش میکند و در کنار آن برای بازی در فیلمها اگر لازم
شد نمیتوانید به شهرستانها بروید.
باتوجه به اینکه مدتی در تلویزیون نبودید، هنگام بازگشت به این فضا
دغدغهای نداشتید که باعث تردیدتان شود؟
اتفاقا بعضی از مواقع همین غیبتها بهتر است که باشند؛ چون بازیگر
مثل یک باتری میماند که باید شارژ شود. شما اگر یک باتری را همیشه استفاده کنید،
زود تمام خواهد شد. یک بازیگر هم نباید همهجا خرج شود.
با این گزیدهکاری، بحث درآمدتان را چهطور مدیریت میکنید؟ بههرحال
این کار شغل شماست.
من آدمی هستم که به زرقوبرقهای زندگی اهمیتی نمیدهم. ماشین آنچنانی،
خانهای بزرگ و گران و برای من اهمیتی ندارد، اولویت من کار خوب است نه این چیزها.
همانطور که به شما عرض کردم من کارگردانی خواندهام و به همین دلیل کاری که بازی
میکنم را صرفا به چشم یک بازیگر نمیبینم بلکه بهدنبال تجربههای جدید هستم. شما
حسابش را بکنید که من از سال۵۳ فیلم بازی میکنم، یعنی از بچگی؛ و با کارگردانهای
خیلی زیادی کار کردهام. مثلا با آقای ابراهیم فروزش فیلم «خمره» را کار کردم یا
«ضیافت» مسعود کیمیایی، «ایران سرای من است» پرویز کیمیاوی، سریال «سرنخ» کیومرث
پوراحمد و… حضور در این کارها به شکلی بود که انگار دستیاری هم میکنی. من حواسم
به تمام جزئیات کارگردانی هم بود چون همیشه دغدغه کارگردانی داشتم. مثلا در سریال
«روزگار جوانی» ما هرهفته با آقای اصغر فرهادی موقع نوشتن متنها جلسه داشتیم و
تمام اینها باعث شد تجربیات ما زیادتر شود و حالا اگر کاری پیشنهاد شود دنبال این
هستم که پویا و روبهجلو باشم.
علاقهتان بیشتر به کارگردانی است یا بازیگری؟
مهم این نیست که کارگردانی کنید یا بازی، مهم این است که کار باکیفیت
و خوبی انجام بدهید.
روابط شما با کارگردانهای شاخصی که با آنها کار کردید و در اینجا
هم از چند موردشان اسم بردید، هنوز پابرجاست؟ آیا آنها هنوز هم وقتی میخواهند
فیلمی بسازند سراغ شما را میگیرند؟
بههرحال من مدتی نبودهام و الان هم طبیعی است جزو اولین گزینههایی
که به ذهن هر فیلمسازی میرسد نباشم. من با این قضیه منطقی برخورد میکنم اما شما
بدانید که دوباره اتفاقهای خوب درباره من خواهد افتاد و من با نقشهایی که بازی
میکنم، دوباره سعی میکنم آن جایگاه قدیم را بهدست بیاورم. من نگران نیستم.
اگر خودتان سراغ کارگردانی رفتید، بازیگری را کنار خواهید گذاشت؟
نه بههیچوجه. مگر آدم چقدر میتواند در هر سال بنویسد و کارگردانی
کند؟ من در دورهای که کارگردانی نمیکنم، حتما بازی خواهم کرد و اینجور نیست که
بگویم فقط کارگردانی یا فقط بازی.
بهغیر از کار هنری درآمد دیگری هم دارید که برای شما حاشیه امن
مالی ایجاد کند؟
نه، من هیچوقت شغل دومی غیر از کار هنری نداشتهام و فقط در رشتههای
کارگردانی و بازیگری فعال بودهام.
به آینده حرفهایتان در رشته کارگردانی هم امیدوار هستید؟
باید تلاش کرد و امیدوار بود. تا اینجای کار که بد پیش نرفتهایم.
من تا همینجای کار فیلمی ساختهام بهنام «رهایی» که در ۱۸جشنواره خارج از کشور
شرکت کرده و جایزه گرفته است.
این نوع فیلمها همانقدر که در جشنوارههای خارجی موردتوجه قرار میگیرند،
در داخل هم محبوب هستند؟
قضیه به این شکل است که وقتی فیلم شما در یک فستیوال خارجی دیده شد
یا جایزه گرفت، در اینجا هم موردتوجه قرار میگیرد و حواسها را معطوف بهخودش
میکند. معمولا جشنوارههای داخلی بعد از جشنوارههای خارجی بوده که فیلم ما را
خواستهاند. برای همین ما خیلی پیگیر نیستیم که در اینجا برای فیلممان تبلیغ
کنیم. ما خیلی آرام حرکت میکنیم و بههیچوجه دیرمان نشده است. من الان ۵۲سال سن
دارم و تازه وقت مناسبی برای کارگردنیام رسیده است. برای کارگردانی باید جامعهشناس
باشی، مردمشناس باشی، روانشناسی بدانی و خیلی چیزهای دیگر. یعنی دانستن الفبای
سینما کافی نیست و ما هنوز درحال یاد گرفتن هستیم. همین پویایی است که در کار ما
جذابیت دارد.
اخیرا از ریاست سازمان صدا و سیما شنیده شد که گفتند ما قرار است
بودجه کلان سریالهای بزرگ را بین کارهای کوچکتر تقسیم کنیم تا به این ترتیب
سریالسازی ما رونق بگیرد. فکر میکنید این اقدام بهنفع صنعت سریال سازی ما باشد
یا برعکس، به آن ضربه خواهد زد؟
چنینکاری بهلحاظ کمّی میتواند بهنفع سریالسازی ما باشد اما از
لحاظ کیفی باید دقت شود که چهکسانی این سریالها را جلوی دوربین میبرند. اگر از
کارگردانهای پخته و نخبه ما مثلآ آقایان عیاری و پوراحمد در این زمینه استفاده
شود. یعنی کار به کسانی سپرده شود که قبلا در تلویزیون کار کردهاند و کارشان خوب
جوابداده است و به چنین افرادی بیشتر اهمیت داده شود، بله خوب است. در مورد جوانها
هم استعدادیابی در دستور کار قرار بگیرد و اولویت همهچیز بر فیلمنامه خوب باشد.
اساسا اشکال اصلی کار ما این است که فیلمنامههای خوب کم داریم.
همه این حرفها را میزنند اما متاسفانه درعمل بازهم میبینیم
که بههمان روال سابق رفتار میشود و فیلمنامههای ما همان ضعفهای سابق را دارند.
این (فیلمنامه خوب) بالاخره چطوری بهدست میآید؟
فیلمنامه خوب همینطوری بهدست نمیآید. کسانیکه در این
زمینه کارهای قابلتوجهی خلق کردهاند یکشبه بهوجود نیامدهاند. اولا کار باید
دلی باشد و ثانیا یکی از دلایلی که خیلی از مواقع میبینیم کارها خوب نیستند، این
است که دوستان بعضی از فیلمهای خارجی را میبینند و مقداری تغییرش میدهند تا به
مصادیق ایرانی برسد و خیلی از فیلمهای مهم به این شکل درست شدند. البته این کار
ایراد ندارد و خیلی از این فیلمنامهها هم دوستداشتنی هستند اما جای خلاقیت بین
کارهای ما خالی است و آثار باید براساس نیاز روز جامعه خودمان تولید شوند. یعنی
ببینیم در جامعهمان چه اتفاقاتی درحال رخ دادن است.
شما چه طیفی از فیلمنامههای ایرانی را میپسندید؟
اکثر کارهایی که در هنر و تجربه میبینیم خوب هستند و من ۱۰۰در صد از
آثار هنر و تجربه دفاع و پشتیبانی میکنم. شما ببینید که چه فیلمهای خوب و
درخشانی در این هنر و تجربه بهنمایش درمیآیند. از هر ۱۰۰فیلم، شاید ۷۰-۶۰ فیلم
درجهیک میتوانید پیدا کنید.
فکر میکنید این فیلمها جایگاه مناسب خودشان را بین مخاطب ایرانی هم
پیدا کردهاند؟
متاسفانه چون خیلی از این آثار بازیگران سرشناس یا سوپراستار ندارند،
کمتر دیده میشوند. اما کمکم این موج بهراه افتاده است که به این آثار توجه شود
و الان هنر و تجربه هم دارد فروشخوبی میکند. یکمورد دیگر که باید به این بحث
اضافه کنم، بحث رسانههای سینمایی و هنری است. مثلا همین روزنامه «صبا» وجودش خیلی
مفید است و امثال اینجاها باید بیشتر شوند تا بازتاب کارهای هنری شکل بهتر و کاملتری
پیدا کند.
لیلا سلمانی
There are no comments yet