اعتقاد چندانی به دیده شدن ندارم | پایگاه خبری صبا
امروز ۲ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۰۹:۰۲
دانایی:

اعتقاد چندانی به دیده شدن ندارم

«من اعتقاد چندانی به دیده شدن ندارم هنر درنهایت دیده می‌شود. ما بازی خود را انجام می‌دهیم و کارمان تمام می‌شود و بالاخره در نمایش خانگی نتیجه کارمان دیده می‌شود.»

امیرعلی دانایی بازیگری است که احتیاج به معرفی چندانی ندارد. بعد از
اولین حضور پررنگش در سریال «کلاه پهلوی»، او به آرامی در حال پیمودن مسیر خود در
سینما و تلویزیون است و بیشتر سعی می‌کند گزیده‌کار باشد تا پرکار. دانایی امسال
دو بازی متفاوت در دو فیلم «انزوا» و «آپاندیس» داشت و این گپ کوتاه بهانه‌ای شد
تا او درباره بازی خود در «آپاندیس» صحبت کند.

آقای دانایی کارگردان «آپاندیس» در مصاحبه‌ای که قبلاً با «صبا» داشت به ما گفت که شما و آنا نعمتی
آخرین افرادی بودید که به گروه بازیگران فیلم اضافه شدید، چه عاملی باعث شد که به بازی
در این فیلم تمایل داشته باشید؟ مثل همیشه فیلمنامه؟

این نکته را بگویم که فیلم «آپاندیس» اولین تجربه من با یک کارگردان فیلم‌اولی
بود و بعد از آن بود که در «انزوا» بازی کردم. آخرین فیلم سینمایی که در سال
۹۳ در آن بازی کردم
«این سیب هم برای تو» به کارگردانی سیروس الوند بود. با سهیل برخورداری که دستیار حسین
نمازی است در تئاتر استاد مهرجویی آشنا شده بودم و او با من تماس گرفت و گفت فیلمنامه
برایت می‌فرستم و آن را بخوان و ببین اگر دوست داری در آن بازی کن. واقعیتش این است
که آن‌قدر فیلمنامه‌های بد خوانده‌ام که در ابتدا انگیزه چندانی برای خواندن این فیلمنامه
نداشتم اما آن را خواندم و بسیار از این فیلمنامه لذت بردم. این مسئله منجر به دیدار
با حسین نمازی کارگردان کار شد، بین ما انرژی مثبتی شکل گرفت و من به پروژه اضافه شدم.

خانم نعمتی بعد از شما به فیلم اضافه شد. آیا کارگردان باتوجه به
حضور شما، ایشان را برای بازی در این فیلم انتخاب کرد؟

نکته‌ای درباره حضور خانم نعمتی در این فیلم است که برای اولین‌بار
در این مصاحبه می‌گویم، اما در زمان تمرین‌‌ها کارگردان با افرادی که قرار بود در این
فیلم برای اولین‌بار جلوی دوربین بیایند تمرین مفصلی کرد و در آن زمان این حس به من
دست داد که دو راه‌حل بیشتر برای این که «آپاندیس» فیلم بهتری شود وجود ندارد یا
این‌که من هم در آن بازی نکنم و این فیلم با همان تیم یکدست کاراولی‌‌ها ساخته شود
یا این‌که اگر قرار است در فیلم بازی کنم باید یک زوج حرفه‌ای و شناخته‌شده مقابل
من به‌عنوان دو شخصیت اصلی در فیلم حضور داشته باشند و بقیه بازیگران غیرچهره دور
آن‌ها چیده شوند. براساس این فکر خودم فیلمنامه را برای خانم نعمتی فرستادم و بعد این
مسئله را با کارگردان فیلم در میان گذاشتم. خوشبختانه خانم نعمتی هم این را پسندید
البته برای اضافه شدن او به پروژه، مسائل زیادی پیش آمد اما خداراشکر درنهایت وی به
«آپاندیس» افزوده شد و فیلم خیلی بیشتر شکل فیلم سینمایی به خود گرفت. با وجود فیلمنامه
خوب و این‌که آقای نمازی هم فیلمنامه‌‌نویس مستعد و هم کارگردان خوبی است در جشنواره
مونترال هم جایزه برده اما با شرایطی که پروژه قبل از حضور ما داشت و تنها بازیگران
غیرچهره در آن بودند ممکن بود که فیلم کمتر به‌شکل یک فیلم کاملاً حرفه‌ای دیده شود
اما خوشبختانه اتفاقات خوبی برای «آپاندیس» افتاد.

آنچه در بازی شما و خانم نعمتی به‌عنوان یک زوج در برابر هم در فیلم «آپاندیس»
وجود دارد چفت شدن احساسات شما با یکدیگر و با داستان فیلمی بود که در آن هر پنج‌دقیقه
با یک شوک مواجه هستیم که یا مخاطب را می‌خنداند یا مخاطب را ناراحت می‌کند. شما چه
تمرین‌هایی باهم داشتید که به این جنس بازی در فیلم «آپاندیس» رسیدید؟

واقعیت این است که من و خانم نعمتی باهم تمرین خاصی نکردیم و اصولاً تمرین
به‌صورت دورخوانی در تمام کار وجود نداشت. من فیلمنامه را بارها خوانده بودم و به همین
خاطر به آن مسلط شده بودم. باتوجه به تجربه‌ام در «کلاه پهلوی» که بازی‌هایم در آن‌جا
به‌صورت رج‌زدن گرفته می‌شد و در «آپاندیس» هم باید رج می‌زدیم، این تجربه به من کمک
زیادی کرد. خانم نعمتی هم یکی از بهترین و حرفه‌ای‌ترین بازیگران سینماست که ما باهم
در «کلاه پهلوی» سابقه همکاری داشتیم. تسلط هر دو نفر ما روی فیلمنامه و پاساژ‌‌های
حسی که بین خودمان ایجاد کردیم به نظرم اتفاق خوبی را در فیلم ایجاد کرد درواقع حسی
که لازم بود به آن برسیم سر صحنه درمی‌آوردیم. لازم است این نکته را بگویم که عموماً
تمام صحنه‌‌های «آپاندیس» با یک یا نهایت دو برداشت فیلمبرداری شده است.

«آپاندیس» فیلم خیلی خوبی بود و با وجود معرفی
شدن به جشنواره فجر سال گذشته در این جشنواره حضور نداشت، وقتی این خبر را شنیدید متعجب
نشدید که چرا «آپاندیس» در جشنواره نیست؟ درحالی‌که خیلی از فیلم‌ها انصراف دادند
و آثار دیگری هم جایگزین آن شدند اما بازهم «آپاندیس» به جشنواره نرفت.

بله، حتی منتقدان هم وقتی این فیلم را بعد از جشنواره دیدند این مسئله
را گفتند که از بسیاری فیلم‌های حاضر در جشنواره بهتر بود و غیبت فیلم هم برای من هم
عجیب بود اما جشنواره مناسبات خود را دارد. ضمن این‌که اگر «آپاندیس» در فجر حضور پیدا
می‌کرد برای من هم خیلی خوب می‌شد چون دو فیلم را باهم در جشنواره داشتم اما متاسفانه
حیف شد.

سال گذشته دو بازی خوب و متفاوت در کارنامه خود داشتید هم «انزوا» و هم
«آپاندیس» که هر دوی آن‌ها امسال اکران شدند. اما اکران این فیلم‌ها چندان وضعیت مناسبی
ندارد و با سالن‌های کم و در سانس‌‌های محدود این اتفاق افتاده است. به‌عنوان بازیگر
این این فیلم‌ها آیا ناراحت نیستید که با اکران بد، بازی‌‌های شما دیده نشوند؟

من معتقد نیستم که این بازی‌‌ها دیده نشده چون وقتی فیلمی ۲۰میلیارد می‌فروشد درواقع حدود ۲میلیون نفر بیننده دارد. بسیاری از اوقات
فیلم‌ها در نمایش خانگی تازه کشف می‌شوند و به‌خصوص این‌جا محل دیده
شدن بازی‌هاست. ممکن است فیلم از نظر اقتصادی به‌خاطر
شرایط اکران یا نبود شرایط پخش خوب به سوددهی نرسد چون این بازیگر نیست که مردم را
به گیشه می‌آورد و باعث فروش فیلم می‌شود بلکه یک بسته کلی است که در آن بازی خوب در
کنار فیلمنامه خوب و با یک کارگردانی خوب، بخشی از اجزای فیلم می‌شوند که تازه پس از
پایان مراحل فنی
۳۰درصد از تمام کار
را انجام داده‌ایم
۷۰درصد بقیه ماجرا
به نحوه تبلیغات، انتخاب مناسب دفتر پخش، تعداد سینماهای فیلم و سانس‌‌های زیاد روزانه
بستگی دارد که موفقیت فیلم را تضمین می‌کند. در حال حاضر در اکران سینماها فیلمی داریم
که هر نیم‌ساعت در پردیس‌‌های سینمایی متعدد یک سانس اکران دارد در هر سانس هم تعدادی
بیننده به تماشای آن می‌نشینند. تعداد بالای این سانس‌ها باعث می‌شود فیلم گاهی
وقت‌ها روزی یک یا دو نمایش با صندلی‌‌های خالی هم داشته باشد اما همین مسئله درنهایت
تعداد بیننده‌‌ها و سود فیلم را بالا می‌برد. سانس‌‌های اختصاص‌یافته برای «آپاندیس»
و «انزوا» در بهترین شرایط اکرانشان
۱۱صبح
و
۱۱شب بوده است پس شما چگونه می‌توانید
مخاطب را با این وضع به سالن‌‌ها بکشانید؟ مسئله فروش به این برمی‌گردد که فیلم چگونه
برای پخش معرفی شود و این نکته که از مهم‌ترین بحث‌‌های امروز سینمای ایران است که
ما متاسفانه در «آپاندیس» این بخش را نداشتیم. این را هم بگویم که من اعتقاد چندانی
به دیده شدن ندارم هنر درنهایت دیده می‌شود. ما بازی خود را انجام می‌دهیم و کارمان
تمام می‌شود و بالاخره در نمایش خانگی نتیجه کارمان دیده می‌شود اما همین‌که از دوستان
مطبوعاتی می‌شنوم که دو بازی متفاوت در کارنامه خود داشته‌ام برای من جای خوشحالی است.

علی ظهوری‌راد

There are no comments yet


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۹/۰۱۴/۹۱۳/۴۰۰
  • زودپز
    ۱۶۹/۶۹۳/۰۲۰/۰۰۰
  • تمساح خونی
    ۱۶۸/۲۸۰/۴۲۷/۲۵۰
  • مست عشق
    ۱۲۰/۲۹۹/۷۲۰/۷۵۰
  • پول و پارتی
    ۹۰/۰۰۰/۳۵۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • صبحانه با زرافه‌ها
    ۶۳/۶۲۰/۱۵۶/۵۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۴۷/۸۶۸/۱۴۹/۵۰۰
  • قیف
    ۲۷/۰۲۷/۶۵۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۴/۳۷۶/۴۱۳/۶۰۰
  • قلب رقه
    ۱۳/۴۹۵/۱۴۱/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۲/۳۹۲/۰۶۱/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۶۱۵/۹۴۸/۵۰۰
  • باغ کیانوش
    ۵/۸۴۱/۳۳۹/۰۰۰
  • شنگول منگول
    ۹۹۳/۸۸۰/۰۰۰
  • استاد
    ۹۹۲/۹۳۰/۰۰۰
  • سه‌جلد
    ۳۷۶/۰۳۰/۰۰۰
  • نبودنت
    ۲۴۲/۰۲۰/۰۰۰
  • شبگرد
    ۱۷۹/۹۶۰/۰۰۰