محسن علیاکبری یکی از تهیهکنندگان بهنسبت پرکار سینمای ایران است
که همیشه سعی کرده آثاری متفاوت و متنوع را در کارنامه خود داشته باشد. اکران
جدیدترین فیلمی که او تهیه کرده یعنی «آرمانشهر» بهانه این گفتوگو بود اما باتوجه
به ویژگیهای این فیلم بهعنوان یک تولید مشترک بین ایران و چند کشور دیگر، سمتوسوی
بحث به مسئله تولید مشترک و فعالیتهای خاص دفتر تولید فیلم هفتآسمان با مدیریت
این تهیهکننده باسابقه کشیده شد.
آقای علیاکبری با نگاهی به کارنامه شما میبینیم شما چند سابقه تولید
مشترک در کارنامه خود دارید مثل؛ «استرداد» و «کتاب قانون». آنچه از «آرمانشهر» برمیآید
این است که این فیلم کاملاً در خارج از ایران تولید شده و عوامل آن هم همه بهجز یک
نفر بازیگر ایرانی، خارجی هستند. کمی در مورد تفاوت تولید این فیلم با تولید دو فیلم
«استرداد» و «کتاب قانون» بگویید و عاملی که باعث شده شما در زمینه تولید مشترک، عملاً
تبدیل به یکی از پرچمداران این کار در سینمای ما شوید. همچنین در مورد این روند که
چه شد خواستید «آرمانشهر» را تهیه کنید؟
بحث تولید مشترک از واژهای که برای آن به کار میبریم مشخص است. باید
در تمامی شاخههای یک فیلم وجه اشتراک وجود داشته باشد چه از نظر سرمایهگذاری، چه
از نظر نیروی انسانی، بازیگر و عوامل حرفهای که برای یک فیلم مورد نیاز است. کار باید
بهگونهای باشد که ما بتوانیم هم دانش خود را بهطرف مقابل ارائه دهیم و هم از دانش
و تخصص آنها بهره ببریم و از سمت دیگر بهنوعی میتوان گفت این کار باعث ایجاد یک
نوع موازنه بین بازیگران خودمان و حضور آنها در کنار بازیگرانی میشود که بهنوعی
چهره بینالمللی دارند تا درنتیجه آن بتوانیم میزان سنجشی مخصوصاً در مورد کار بازیگران
داشته باشیم که البته این اتفاق در مورد عوامل فنی هم میافتد. من تا به امروز بهجز
فیلم «آرمانشهر» احساس نمیکنم که تولید مشترکی انجام داده باشم برای مثال در فیلم
«استرداد» که شما آن را مثال زدید تولید مشترک بهمعنای کامل اتفاق نیفتاد و ماجرا
به این شکل بود که کل سرمایهگذاری توسط ایران انجام شد یا در فیلم «کتاب قانون» در
آنهم کل سرمایه فیلم از سمت ما تامین شده بود اما استفاده از بازیگران لبنانی یا بلاروس
را در این فیلمها داشتیم و در بحث لوکیشن هم از این دو کشور فیلمبرداری کردیم. اما
مشارکت بهمعنای کلان در ایران هنوز انجام نشده و فقط حدود ۵۰درصد از آن را میتوانیم در «آرمانشهر» ببینیم. چرا؟ آن
هم به این دلیل که تهیهکننده کارگردان و نویسنده کار، ایرانی هستند و حدود ۳۵درصد از سرمایهگذاری در ایران انجام شده
است. ما توانستیم در اسکاتلند، هندوستان، تاجیکستان و افغانستان این فیلم را فیلمبرداری
کنیم. این مسئله هم در میان است که موضوع یک موضوع ایرانی نیست و حتی شاید به
فرهنگمان هم مربوط نباشد. تنها بازیگر این فیلم آقای همایون ارشادی هم نقش یک افغان
را بازی کرده است و کاراکترش یک شخصیت ایرانی نیست بنابراین میتوانیم بگوییم حتی «آرمانشهر»
هم یک تولید مشترک کامل نیست ولی بخشهای عمدهای از تعریف یک تولید مشترک را میتوانیم
در این فیلم ببینیم. خیلی از دوستان در جاهای مختلف مثل هندوستان یا برزیل فیلم ساختهاند
اما اگر آن فیلمها را کاملاً با دقت ببینید متوجه میشوید که بهجز استفاده از لوکیشن
و بازیگر چهره، اتفاق دیگری در این فیلم نیفتاده و نمیتوان به این فیلمها عنوان تولید
مشترک را اطلاق کرد. ولی تولید مشترک خصوصیات زیاد و بهرههای زیادی برای سینمای ما
دارد که باید از آنها استفاده کرد.
از ویژگیهای مفید تولید مشترک به چه نکاتی میتوانید اشاره کنید؟
مهمترین آنها که در «کتاب قانون»،
«استرداد» و همین فیلم «آرمانشهر» شاهد آن بودم طرز کار تخصصی و دقیق و برنامهریزی
مبتنی بر آنچه که نیاز فیلم بود در کنار همه نوع امکانات از نظر لوکیشن تا امکانات
و افراد فنی و وسایل تجهیزات تا خود بازیگران بود که بهشکل مرتب و در زمان تعیینشده
در اختیار ما بودند و بدون کوچکترین تاخیری در روند تولید، تولید فیلم انجام میشد.
یکی از مشکلات سینمای ایران که باعث میشود این روزها کمی هزینه ما بالا برود نبود
یک برنامهریزی منسجم برای کل سینماست. درست است که برنامهریزهای محترم و زحمتکش
ما صحنهها را براساس لوکیشنها و بازیگران رج میزنند و براساس این موضوعات برنامهریزی
انجام میدهند، اما بارها میبینیم گروه ساعت۷ و ۸صبح
آفیش دارند اما عملاً ساعت۱۲ ظهر
فیلمبرداری شروع میشود. این زمانهایی که در طول روز از دست میدهیم همه خسارتهایی
است که به سرمایهگذاری فیلم وارد میشود و درنهایت فیلم با رقمی بالاتر از ارزش تمامشده
خود به پایان میرسد. در کارهایی که من در کشورهای مختلف انجام دادهام روند کار
عوامل خارجی بر هنرمندانی که همراه ما بودند و تیمی که با خود برده بودیم تاثیر مثبت
داشت تا جایی که شنیدم گروه ایرانی همراه ما در فیلمهای دیگر هم با همان روند اخلاقی
حرفهای که در خارج دیده بودند سعی در کار داشتند و این بهره بزرگی برای سینمای ایران
از جهت تبادل اطلاعات و طرز کار است. آنها با سعی در حفظ زمانبندی حرفهای در روند
تولید فیلمهایی که در آن شرکت داشتهاند بسیار موثر بودند و حتی فیلمهایی که بعد
از همکاری با ما در آن به فعالیت پرداختند خیلی ارزانتر و با زمان کمتر نسبت به فیلمهای
مشابه تمام شده است.
به نظر شما این تاثیر از نظر کیفی هم در سینمای ما مشهود بوده است؟
از نظر کیفیت هم ما نمیتوانیم
بگوییم که سینمای روسیه از سینمای ما عقبتر است یا سینمای هندوستان از سینمای ایران
بدتر است. حضور نیروهای ایرانی در این کشورها از نظر تکنیکی به نیروهای متخصص ما کمک
زیادی کرد و به دانش آنها خیلی اضافه شد. فکر میکنم بخشهایی که از فیلم «استرداد»
در مسکو فیلمبرداری کردیم و مربوط به اوایل فیلم است، بهاندازهای روی گروه تاثیر
داشت که ما تا آخر فیلم با همان ریتم و روند به پیش رفتیم. خودتان هم به یاد دارید
این فیلم در تمامی رشتهها کاندیدای سیمرغ بود و در میان مجموعه کارهای خودم هم در
بین حدود چهل فیلم
و سریالی که آنها را تهیه کردهام «استرداد» را یکی از موفقترین کارها میدانم چون
این فیلم استانداردهای لازم را داشت. شاید رسیدن به همین استانداردها مدیون فعالیت
دوستانمان در مسکو و برنامهریزیهای خوب آنها و سرعت عملشان در کار و بالا بردن سطح
کیفی کار بدانیم. به نظرم سینمای ایران بهشدت نیاز به تولید مشترک دارد چون ما صاحب
یک فرهنگ و تمدن بسیار غنی هستیم و این فرهنگ و تمدن میتواند در قالب تصویر به کشورهای
دیگر انتقال پیدا کند و اگر محصول مشترک بهمعنای دقیق و درستش ساخته شود ناخودآگاه
فیلم شما در آن کشوری که با شما سرمایهگذاری مشترک داشته بهصورت خیلی گسترده و با
تعداد سینمای خوب اکران عمومی خواهد گرفت. این باعث میشود بهنوعی فرهنگمان در سایر
کشورها دیده شود همانطور که ما خیلی از کشورها را نمیشناسیم شاید آنها هم در مورد
ایران اطلاعاتی نداشته باشند و یکی از راههای بسیار خوب انتقال فرهنگ و تمدن همین
فیلمهای تولید مشترک است.
اکران این فیلمها در سایر کشورها برای سینمای ایران چه سود مادی
دارد؟
یکی از مشکلاتی که همیشه دستاندرکاران ما به آن اشاره میکنند کمبود
سالن است. اگر بخواهیم از نظر جمعیتی ایران را با ترکیه مقایسه کنیم جمعیت برابر و
اندکی بیشتر از آن کشور داریم. ولی در کشور ترکیه در حال حاضر نزدیک به دوهزارو۶۰۰ سالن سینما فعال است و ما با سیصد سالن سینما در
سرتاسر ایران فیلمهایمان را اکران میکنیم و همین اتفاق باعث فیلمسوزی در سینمای
ما میشود. گاهی حتی به فیلمهای هنری و ارزشی سالن سینما تعلق نمیگیرد و فیلمهای
سطح پایینتر در اکران موفقند چون بهخاطر ارتباطاتی که بین سینمادارها و پخشکنندگان
وجود دارد و بارها در مصاحبههایم به آن اشاره کردهام این فیلمها ارجح هستند. اما
اگر برای مثال تولید مشترکی با ترکیه داشته باشیم تعداد سالنی چندبرابر سینماهای
داخلی ممکن است برای نمایش این فیلم به آن اختصاص داده شود. وقتی در ترکیه سالنهای
سینما در اختیار ما قرار میگیرد این به معرفی فرهنگ ما کمک میکند و میتواند در بخش
اقتصاد سینما بهعنوان صنعت، باعث شکوفایی و تاثیرگذاری باشد چون برگشت سرمایه بهصورت
مشترک معمولاً بهصورت مساوی است و این یکی از بهترین امتیازات تولید مشترک است. این
مسئله یعنی تعداد سالن زیاد منحصر به ترکیه نیست. بهجز کشورهای عربی که اصولا مخالف
سینما هستند و سالن سینما ندارند، تمام همسایگان ما سالنهای سینمای پرتعدادی دارند
و آماده تولید مشترک هستند حتی کشورهای اروپایی و کشورهای بلوکشرق سابق میتوانند
پتانسیل خوبی برای سرمایهگذاری و یک نوع ضمانت برگشت سرمایه باتوجه به محدودیت سالن
در ایران برای فیلمساز داشته باشند.
آیا «آرمانشهر» از نظر اقتصادی سودی برای شما داشته است و در کشورهای
سرمایهگذار دیگر، این فیلم اکران شده است؟
فیلم توسط پنج کشور ازجمله اسکاتلند، هندوستان و افغانستان خریداری شده
که در اسکاتلند هماکنون همزمان با ایران در حال اکران است و در سینماهای هند و افغانستان
هم این فیلم را در نوبت اکران فیلمهای خود قرار دادهاند و پخشکننده کار یک شرکت
انگلیسی است که در حال بازاریابی بیشتر برای این فیلم است. این کار شاید در سینمای
ایران باتوجه به کمبود سالن سینما و باتوجه به اینکه «آرمانشهر» طنزی را که اکثر
سینماداران ما دوست دارند در خود ندارد و یک فیلم کاملاً جدی و تراژیک هست چندان مورد
استقبال قرار نگرفته است. البته فیلم بهتازگی اکران شده و نتیجهگیری نهایی درباره
این فیلم هنوز زود است ولی باید صبر کرد و دید در طول زمان چه اتفاقی میافتد. اما
این نکته را باید بگویم که ما دغدغهای بابت بازگشت سرمایه خود نداریم چون این فیلم
قطعا به سوددهی خواهد رسید و دیگر کشورهای سرمایهگذار در این فیلم، افرادی برای بازگشت
سرمایه و اکران فیلم مشغول هستند.
وقتی پرونده شما را بهعنوان تهیهکننده در موسسه هفتآسمان میبینیم،
نوآوریهای زیادی در زمینه داستان و در زمینههای فنی مانند جلوههای ویژه در کارنامه
شما به چشم میخورد. مثل فیلم «پاداش سکوت» که صحنههای خاص فیلمبرداری زیر آب داشت
یا فیلم «همیشه پای یک زن درمیان است» که یک موضوع اجتماعی و بعضی از جلوههای ویژه
چشمگیر را در خود داشت. در ضمن اینکه از تجربیات خود در تولید مشترک گفتید که قطعاً
روزبهروز هم بیشتر شده است. آیا وقت و برنامه شما بهشکلی هست که موسسه سینمایی هفتآسمان
بخشی از فعالیتهایش را به انتقال این تجارب به بدنه سینمای ایران اختصاص دهد؟ یعنی
همان مسئله آموزش چیزی که در سینمای ایران آن را خیلی کم داریم؟
مسئله این نیست که این اتفاق فقط در هفتآسمان افتاده باشد. بلکه اعتقاد
دارم بسیاری از دوستان و همکاران من هماکنون در صنعت سینما فعالیت میکنند که صاحب
ایده هستند و ایدههای خوبی دارند. در مقطعی نیاز بود که راجع به مضرات طلاق در جامعه
صحبت کنیم و هشداری به بانوان جامعه بدهیم که اگر سایه همسر، بالای سر آنها نباشد
امنیت از آنها گرفته میشود و کل زندگیشان در معرض خطر قرار میگیرد و این را ۱۲سال پیش در قالب طنز در فیلم «همیشه پای
یک زن در میان است» بیان کردیم که یک پیام اجتماعی بود و میتوانست این نوع سبک فیلمسازی
ادامه پیدا کند و جلوی بسیاری از طلاقها را بگیرد. درمورد جلوههای ویژه هم افراد
دیگری با اشراف در این موارد مشغول فعالیت هستند اما این مسئله چندان در سینما فراگیر
نشده است. در حال حاضر قرار است سریالی را با فضای مربوط به سال۵۷ بسازیم و از اول
برای این سریال نگاه ما این بود که دکورسازی نداشته باشیم. برعکس خیلی از دوستان که
بلافاصله تا یک کار تاریخی و تاریخ معاصر به آنها پیشنهاد میشود اول به سراغ دکورسازی
میروند ما به فکر دکور نیستیم و کلاً قرار است پسزمینه سریال بهشکل جلوههای ویژه
کامپیوتری کار شود و از روز اول با استوریبورد آغاز کردیم و متخصصان استوریبورد در
ایران را دعوت کردیم که تمام سکانسها را بهصورت استوریبورد برای ما بکشند و هماکنون
براساس این استوریبوردها فضاهای مورد نیاز کار برای پرده سبز در حال آمادهسازی و
تصویربرداری است تا پشت سر بازیگر قرار بگیرد. این تکنولوژی چیزی نیست که تازه باشد،
چیزی است که پنجاه سال پیش به آن رسیدهاند اما کسی به آن توجهی نمیکند و در ایران
کمتر از آن استفاده میشود. معمولاً وقتی سریال تاریخی به دوستان داده میشود همانطور
که اشاره کردم همه به سمت ساختوساز شهر و شهرک سینمایی میروند که پس از آن مسئله
از بین رفتن بیتالمال پیش میآید درحالیکه با این روش ما هم یک نوآوری در سریالهای
ایرانی خواهیم داشت بهنوعی که برای اولینبار یک سریال بدون هیچگونه دکورسازی ساخته
میشود. این سریال با نام «نفوذ» با داستانی مربوط به سال۵۷، نقش جوانان دانشجو در روند انقلاب اسلامی
ایران را در قالب یک داستان دراماتیک بسیار زیبا روایت میکند. هماکنون ما فضاهای
مربوط به خیابان طالقانی حوالی سفارت آمریکا یا نقاط دیگر تهران که در این داستان مطرح
هستند را طراحی کردهایم. درست است که هزینه کار جلوههای ویژه رایانهای بالاست اما
از تولید دکور ارزانتر است. ضمن اینکه باید این تکنولوژی در کشور فراگیر شود و گران
بودن آن بهخاطر همین عدم فراگیری است. قطعا اگر فیلمسازان بیشتری به این سمت بیایند
ما بهراحتی میتوانیم این تکنولوژی را ارزانتر در دسترس داشته باشیم. برای مثال یکی
از بزرگترین و پرهزینهترین فیلمهای اخیر هالیوود فیلم «موسی» بود که آن را رایدلی
اسکات ساخت. باتوجه به ارتباطاتی که با دوستانم در آمریکا داشتم از آنها خواستند که
تمامی فیلمهای مربوط به مراحل تولید و پیشتولید این فیلم را برای ما بفرستند. دیدیم
که تمام این فیلم تنها در یک پلاتو فیلمبرداری شده و هر آنچه شما در فیلم میبینید
جلوههای ویژه است و برای مثال حتی یک پلان هم بیرون از استودیو ساخته نشده است. میبینیم
که سینمای دنیا دارد به این سمت میرود و ما هم باید به همین شکل فکر کنیم و سینما
و تلویزیون پیشرفت داشته باشد. در فیلم «پاداش سکوت» ما سکانسهای ویژهای زیر آب
داشتیم که برای اولینبار در سینمای ایران انجام میشد. آن هم یک دانش خاصی بود که
به ایران وارد شد و برای آن کار مجبور شدیم یک دوربین ضدآب مخصوص از آلمان وارد کنیم
ضمن اینکه صحنه کابوس شخصیت پرویز پرستویی که در آن اتاق پر از آب میشود هم صحنه
خاصی بود که در آن سال آقای علاءالدین پژهان برای جلوههای ویژه آن فیلم، سیمرغ بلورین
را دریافت کرد. به هر حال فکر میکنم ما فیلمسازان موظف هستیم در هر فیلمی یک گام به
جلو برویم و خود را تکرار نکنیم. اگر من به سمت ساخت «آرمانشهر» میروم به این خاطر
است که نمیخواهم برای بار دوم فیلمی مثل «استرداد» را بسازم و خودم را بهنوعی تکرار
کنم. «استرداد» با وجود همه زیبایی و قدرت، یک حرکت رو به جلو برای من بود. «کتاب قانون»
هم برای من فیلم خوبی بود اما قرار نیست فیلمی مانند آن را تهیه کنم. باید یک حرکت
رو به جلو در هر کارم داشته باشند و این مسیری است که موسسه هفتآسمان در فیلمسازی
و سریالسازی آغاز کرده و میتواند به رشد اقتصادی و تکنیکی سینما و رسانه ملی کمک
کند.
علی ظهوریراد
There are no comments yet