تمرینی چریکی در مدت‌زمان یک ماه | پایگاه خبری صبا
امروز ۳ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۰۴:۵۱
علی نورانی از اجرای نمایش «توارد» می‌گوید:

تمرینی چریکی در مدت‌زمان یک ماه

باید تمام این اتفاق‌ها در مدت‌زمان یک ماه رخ می‌داد و به‌رغم میل باطنی، وارد یک تمرین چریکی شدیم. البته پس از مدتی از این شیوه تمرین، خوشمان آمد!

نمایش «توارد» نوشته مشترک علی نورانی و همایون حجازی و با کارگردانی
و طراحی علی نورانی از ۲۷آذرماه ساعت۱۸ به سالن کوچک تالار مولوی آمده است. فاطیما
بهارمست، صالح علوی‌زاده و جاناتان فلمن، بازیگران این نمایش را تشکیل می‌دهند.
«توارد» داستان انطباق جهان‌های مجازی زوجی است که به‌رغم کیلومترها فاصله از هم، به‌واسطه
تکنولوژی به امکان یک زندگی مشترک دست پیدا کرده‌اند، امکانی که مرزهای واقعیت و خیال
را برای آن‌ها لحظه‌به‌لحظه رقیق و رقیق‌تر می‌کند. به بهانه این اجرا با علی
نورانی؛ نویسنده، طراح و کارگردان «توارد» گفت‌وگو کرده‌ایم.

کمی درباره پروسه تولید «توارد» توضیح دهید.

پروژه تولید «توارد» با برخی مفاهیم و اتفاق‌هایی که در زندگی شخصی
من اتفاق افتاد، شکل گرفت. در برهه‌ای احساس کردم ارتباط من با دنیای مجازی،
ارتباطی از قائده‌خارج‌شده است و نمی‌توانم آن را کنترل کنم. به‌عنوان‌مثال با یکی
از دوستانم که در آلمان زندگی می‌کرد، در اتاقم ازطریق اسکایپ صحبت می‌کردم و وقتی
مثلا از آشپزخانه به اتاق بازمی‌گشتم، انتظار داشتم او روی مبل اتاق من نشسته
باشد! بعد از مدتی دریافتم شرایط برای من بسیار بغرنج شده است و از این‌رو بعد از
مدتی تمام این برنامه‌ها را پاک کردم چون مرز میان واقعیت و مجاز را برای من از
بین برده بود. همچنین مدتی به حذف و این‌که چقدر این حذف در ادبیات سیاسی، اجتماعی،
شعر، زمان و… کاربرد دارد فکر کردم، دریافتم ارتباط مجاری می‌تواند حذف را هم
شامل شود و این مسائل باهم انطباق دارند. این انطباق باعث شد وارد فرم اجرایی‌ای
بشوم که این فرم اجرایی مرا وارد یک لابیرنت کرد. از فرم اجرایی به چارتی رسیدم که
توانست بسیاری از قصه‌هایی که در ذهنم بود را کنار بزند و به قصه «توارد» رسیدم.

در این نمایش شاهد حضور ویدئو پروژکشن و بازیگر هستیم که این مسئله
سبب می‌شود تمرین‌های دشواری را گروه تجربه کرده باشد چون هماهنگی میان این دو
عنصر بسیار دشوار است. درباره پروسه تمرین‌ها بگویید.

اجرای نخست «توارد» بعد از یک پروسه تمرین پنج‌ماهه در جشنواره تئاتر
دانشگاهی رسید و ما این نمایش را با ستاره ملکی و کیوان محمدی در این جشنواره روی
صحنه بردیم اما در زمان اجرای عمومی، کیوان ملکی درگیر یک پروژه فیلم سینمایی بود
و ستاره ملکی هم درگیر اجرای نمایش «فرق ا وسط» رسول کاهانی بود. درنتیجه ناچار
شدم بازیگران نمایش را تغییر بدهم. در این میان از سوی تالار مولوی به من اعلام شد
که باید در مدت‌ ۳۵روز نمایش را روی صحنه ببرم. فاطیما بهارمست و صالح علوی‌زاده
قبول کردند وارد این پروژه دشوار شوند. ما روزی ۱۶ تا ۱۷ساعت و گاهی حتی ۲۰ساعت
تمرین می‌کردیم چون شاید در وهله نخست «توارد» یک نمایش رئالیستی به نظر برسد اما
اگر در کار مداقه بیشتری صورت گیرد، درمی‌یابید که فضا تقریبا رئالیسم جادویی است.
مسئله‌ای که تمرین را طاقت‌فرسا می‌کرد، چندمرحله‌ای بودن تمرین نمایش بود. در سه
بخش از نمایش بازیگران حضور دارند، ما ابتدا این سه بخش را به‌صورت رئالیسیتی
تمرین کردیم، سپس هر بار یکی از بازیگران را حذف کردیم و در شرایطی که او بیرون از
صحنه حضور داشت، با دیگری نمایش را تمرین کردیم. سپس فیلمبرداری کردیم و بازیگری
که روی صحنه حضور دارد را با فیلم هماهنگ کردیم. باید تمام این اتفاق‌ها در مدت‌زمان
یک ماه رخ می‌داد و به‌رغم میل باطنی، وارد یک تمرین چریکی شدیم. البته پس از مدتی
از این شیوه تمرین، خوشمان آمد!

باتوجه به این‌که شما باید از ویدئو پروژکشن استفاده می‌کردید،
امکانات تالار مولوی برای اجرای شما در چه حد بود؟

اجرای من برای سالن کوچک مرکز تئاتر مولوی تعریف شده بود. زمانی‌که
جشنواره شرکت کرده بودم، برای این سالن درخواست داده بودم. چندی پیش با مسئولان
مجموعه تئاتر شهر هم وارد مذاکره شده بودم که نمایش را در این مجموعه اجرا کنم اما
تالار مولوی به من پاسخ مثبت داد و من نمایش را به این مکان آوردم؛ اما سالن کوچک
تالار مولوی واقعا شرایط غریبی دارد؛ به‌عنوان‌مثال اگر در سالن بزرگ این مرکز عده‌ای
درحال گرم‌کردن باشند، انگار در سالن کوچک حضور دارند و تمام صداها به این سالن
منتقل می‌شود. حالا تصور کنید که همزمان با اجرای ما، در سالن بزرگ نمایشی اجرا می‌شود
و صدای این دوستان در سالن ما به گوش می‌رسد که البته تقصیری متوجه آن گروه نیست!
مشکل این‌جاست که سالن کوچک مولوی اصلا آکوستیک نیست. مشکل دیگر ما این است که
سالن کوچک مولوی معماری خاصی دارد و چیدمان صندلی‌ها و کوتاه بودن سقف سبب شده است
پروژکشن این سالن در بی‌منطق‌ترین مکان جهان قرار داشته باشد! فاصله جایگاه
پروژکشن تا بک‌استیج ۵٫۵ متر است و ما ناچار شدیم به‌جای ویدئو پروژکشن عادی با
کرایه روزانه سی‌هزار تومان، پروژکشن لنزواید بیاوریم که هر شب هفتادهزار تومان
هزینه دربردارد!

باتوجه به هزینه‌هایی که علاوه بر هزینه‌های معمول گروه شما اعمال
شده است و این نکته که برای آثار اجرا شده در تالار مولوی کمک‌هزینه در نظر گرفته
نمی‌شود، چقدر به بازگشت مالی این نمایش امیدوارید؟

مشروط بر حضور فردی به‌نام سارا حدادی به‌عنوان تهیه‌کننده و مشاور
رسانه‌ای می‌توانم این اعتماد را داشته باشم که هزینه اولیه کار را تامین کنیم اما
باقی مشروط به جذابیت‌های کار است که بتواند به‌صورت سینه‌به‌سینه مخاطبان را به
سالن بیاورد تا مقابل اعضای گروه شرمنده نشویم! اگر شکست مالی را این در نظر
بگیریم که نمایش هزینه‌های خود را دربیاورد، اغلب نمایش‌هایی که در مولوی روی صحنه
می‌روند، با شکست مالی مواجه می‌شوند. البته ما تلاش کرده‌ایم کیفیت نمایش را در
حدی ارائه دهیم که مخاطبان ما دیگران را به دیدن نمایش ترغیب کنند.

در این نمایش با بازی زمانی و مکانی مواجه هستیم. بازیگران چگونه در
این شرایط تداوم حس خود را حفظ کردند؟

یک روز در بحبوحه تمرین‌های جدید گروه، به جمله‌ای رسیدم؛ «هر چیز در
حرکتی یک لحظه پیش از آن‌که به مقصد برسد، متوقف می‌شود» من در تمرین و اجرا به
این جمله رسیدم و تلاش کردم همه‌چیز را با این نگاه پیش ببرم. من در این کار دچار
بحران اتمسفر هستم و تلاش کردم تمرین‌ها را در تمرکز متن پیش ببرم. اگر حتی یک
لحظه بازیگر از نقش خود غافل شود و یا آب به گلوی او بپرد و از روند اجرایی عقب
بیفتد، اجرا خراب می‌شود و همه باید از مخاطبان عذرخواهی کنیم! درنتیجه با تمرکز
کامل تمرین کردیم تا با تمرکز کامل نمایش را اجرا کنیم

مینا صفار

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۵/۲۳۱/۳۴۳/۴۰۰
  • تمساح خونی
    168/280/427/250
  • مست عشق
    120/214/320/750
  • پول و پارتی
    ۸۷/۴۹۱/۳۰۲/۰۰۰
  • خجالت نکش 2
    86/257/789/200
  • زودپز
    ۶۷/۳۷۶/۱۵۴/۲۸۰
  • خجالت نکش
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • قیف
    25/553/393/000
  • ببعی قهرمان
    ۲۳/۸۸۵/۶۵۷/۰۰۰
  • مفت بر
    ۲۱/۵۹۱/۱۲۸/۶۰۰
  • قلب رقه
    ۱۲/۳۰۰/۹۶۸/۵۰۰
  • ملاقات با جادوگر
    11/345/347/500
  • شه‌سوار
    ۹/۷۴۳/۴۴۱/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها2
    9/123/296/500
  • در آغوش درخت
    6/277/201/500
  • آغوش باز
    2/293/917/500
  • استاد
    ۳۲۶/۵۰۵/۰۰۰
  • کارزار
    ۲۳۵/۷۹۲/۵۰۰
  • لختگی
    96/845/000
  • آنها مرا دوست داشتند
    ۶۴/۲۷۵/۰۰۰