فرزین محدث را با فیلمها و سریالهای زیادی مثل «پرانتز باز»، «مزرعه
پدری»، «یک تکه نان» و «مارمولک» به یاد داریم. گفتوگوی ما با او به بهانه بازی
در فیلم «شکلاتی» باعث شد او از دغدغههایش در مورد بازی و بازیگری و سینمای
ایران بگوید.
آقای محدث اخیراً فیلم «شکلاتی» با بازی شما در سینماها اکران شده، آیا
خودتان از قبل برای بازی در یک فیلم کودک برنامهریزی کرده بودید و این فیلم جزو پیشنهادهایی
بود که به شما ارائه شد و آن را قبول کردید؟
اگر بخواهم صادق باشم اینکه بگویم با برنامهریزی کار را انجام دادم
صحت ندارد، چون در سینمای ایران برنامهریزیها در دست عده مخصوصی است. یعنی شما بهعنوان
یک بازیگر مستقل که در هیچ روابطی نمیگنجید، نمیتوانید برنامهای برای حضورتان در
سینمای ایران بهصورت درازمدت بچینید درنتیجه پیشنهادهایی به بازیگر میشود و سعی میکند
که از بین این پیشنهادها پیشنهاد درست را انتخاب کند. البته این حرف تنها حرف من نیست
بلکه حرف دل بسیاری دیگر از عوامل سینماست اما من معتقدم این دوران یک دوران گذار است
و آن را سپری خواهیم کرد. من بارها در مصاحبهها گفتهام که دو پارتی بزرگ در زندگی
دارم؛ یکی از آنها خدای بزرگ است که همیشه به او توکل دارم و به عدالت خدا ایمان دارم
دیگری هم دعای مادرم است که با وجود مریضاحوالی در این روزها و درگیری من با مخارج
بیماری، او همیشه دعایش همراه من است و ایمان دارم این دو عامل بسیار مهمتر از روابط،
مهمانیها و هرگونه پارتیبازی است که شخصی بخواهد انجام دهد.
قرار گرفتن در فضای کار کودک برای شما چه تجربه جدیدی در پی داشت؟
فیلم «شکلاتی» توسط سهیل موفق به من پیشنهاد شده و ما در مورد آن گفتوگوهایهای
زیادی داشتم. سالها پیش در جشنواره شهر در یک تئاتر برای کودکان بازی کرده بودم و
از همان زمان به نظرم آمد کار کودک یک صداقت خاصی را میخواهد، چون مخاطبان این کار
با صداقت با اثر برخورد میکنند و مثل آدمبزرگها نیستند که در جایی از آن بد بگویند
اما جلوی عوامل از کار تعریف کنند. تماشاگران کار هم کودکان بودند. بازخوردهای عجیب و جذابی از کار گرفتم.
مثلا مخاطب کودک تمایل دارد با کاراکتر شما روی صحنه ارتباط برقرار کند و این چیزی
است که در تئاترهای دیگر آن را نمیبینیم و این ازجمله جذابیتهای ویژه کار کودکان
است. آنها درجا به آنچه روی صحنه میبینند واکنش نشان میدهند و حتی شخصیتها را
در انجام کارهایشان هدایت میکنند. دوست داشتم بیشتر فضای کودک را تجربه کنم اما در
این سالها، کاری که به دلم بنشیند و بخواهم آن را تجربه کنم به من پیشنهاد نمیشد،
ولی حس کردم فیلم «شکلاتی» کار قابل قبولی است. گروه بازیگران بسیار قوی و قدرتمند
بودند؛ ناصر هاشمی، ارژنگ امیرفضلی، محمدرضا هدایتی و شبنم مقدمی در کنار بازیگران
کودک، همه بازیگرانی قوی بودند و نقش من هم نقشی بود که قرار بود آدم بد ماجرا باشد
و با وجود کوتاه بودن نقش، دوست داشتم در این فضا قرار بگیرم و آن را تجربه کنم و امیدوارم
بازخورد این فیلم در اکران هم از سوی مخاطبان آن موفق باشد. خوشبختانه شنیدم فروش فیلم
هم چندان بد نبوده است.
اخیرا فیلم «قهرمان کودک» در ژانر کودک هم با فروش خوبی روبهرو شد.
آیا این آغازی برای فعال شدن بیشتر سینمای کودک است؟
در این سالها سینمای کودک از
نظر من تبدیل به گونهای مغفول در سینمای ایران شده است و نسبت به آن بیتوجه بودهایم،
درحالیکه در دهه۶۰ که کودک بودیم فیلمهای زیادی در این ژانر ساخته میشد مثل؛ «دزد
عروسکها»، «پاتال و آرزوهای کوچک»، «گلنار»
و… و بسیاری از بازیگران و کارگردانان خوب امروز سینمای ما، اولین تجربیات خود را
در کارهای کودک و نوجوان انجام دادهاند. متاسفانه در این سالها سینمای کودک کمی به
حاشیه رانده شده است. البته از نظر من ایرادی ندارد که سینما باید درآمدزایی داشته
باشد چون یک صنعت است و باید پول به آن وارد شود اما این موجب نمیشود که ما یکسری
فیلمها و ژانرها را از دست بدهیم و منتظر چیزی مانند «شهرموشها» باشیم که آن هم
بهواسطه خاطره قبلی، پرفروش میشود یا منتظر اکران «کلاهقرمزی» باشیم که عقبه تلویزیونیاش
باعث پرفروش شدن آن است، اما فیلمهایی مانند «دزد عروسکها» ایده اورجینالی در سینما
داشته باشند و بتوانند موفق باشند، مشخص نیست در صورت ورود به بازار اکران، چه وضعیتی
خواهند داشت و آیا اصلاً سینمادارها آن را به سالنهای خود راه میدهند؟ و این سوال
بزرگتر پیش میآید که اصلاً این فیلم چقدر فروش خواهد کرد؟ قطعاً همه بهدنبال فیلمهای
کمدی و پرفروشند و من هم با این مسئله مخالفتی ندارم چون شادی باید در کشور و ملت ما
نهادینه شود ولی ما به انواع دیگر فیلم سینمایی هم نیاز داریم که این روزها میبینیم
تنوع ژانر هم در سینما کم شده است.
از نظر شما چه ژانرهایی در سینمای ما کم شده است؟
چند سال است که حس میکنم تعداد فیلمهای دفاع مقدسی ما کمتر از سابق
شده است و به این فکر میکنم اگر مرحوم ملاقلیپور امروز زنده بود آیا فیلم میساخت؟
باتوجه به روحیاتی که از او سر صحنه فیلم «مزرعه پدری» دارم و به این همکاری افتخار
میکنم، فکر میکنم اگر ملاقلیپور امروز بود، دق میکرد. وقتی به این فکر میکنم که
شخصی مانند ملاقلیپور فضاهای عجیبی مانند «مزرعه پدری» و «قارچ سمی» را در دل جنگ
خلق کرده و آنها را پرورده، آیا امروز دیگران حاضر به انجام چنین ریسکهایی میشوند؟
همه ابتدا به فروش فیلم و نبود تماشاگر فکرمی کنند و به این جنبه قضیه نگاه نمیکنند
که ما تماشاگر را بدعادت کردهایم و کاری کردهایم که تماشاگر فیلم بد ببینند و با
کمدیهای که بیارزش هستند بخندند، چون بسیاری از این کمدیها بیشتر دلقکبازی است
و با دلقکبازی نمیتوان تماشاگر را تا مدت طولانی باسلیقه نگه داشت، درست مثل کسی
که به خوردن غذای سنتی عادت دارد اما ناگهان رژیم غذایی او را به فستفود تغییر میدهد
و این تغییر ذائقه با این که به ضرر است اما چون غذاهای خوشمزهتری را میخورد به این
مسئله راضی است.
در این سالهایی که در سینما فعالیت میکنید گزیدهکار هستید. آیا گزیدهکاری
و عدم حضور در همان گونههایی که به آن اشاره کردهاید به سلیقه خودتان هم سختپسند
است؟
اصولا در هر کاری بازی نمیکنم. آخرین کاری که در سینما کار کردم در سال۹۰ به نام «آزمایشگاه»
به کارگردانی حمید امجد بود، ولی از آن سال تا سال۹۵ چندان در سینما کار نکردم و پیشنهادهای تلهفیلمی و شانهتخممرغی
داشتم که رغبت نمیکردم در آنها شرکت کنم. فقط تئاتر کار کردم و سعی کردم تواناییهای
بازیگری خودم را بهتر کنم و برای دیدن یک دوره بازیگری به ایتالیا رفتم و آنجا دوره
بازیگری یوجینیو باربار را گذراندم که این اتفاق سال گذشته افتاد. مقداری روی بازیگری
خودم کار کردهام چون من هنوز دوست دارم چیزی
یاد بگیرم. دو سال
قبل برای ورکشاپ فرهاد مهندسپور رفتم و آنجا نکات بسیار مهمی از بازیگری یاد گرفتم.
سال گذشته در ورکشاپ کیومرث مرادی، شخصیتشناسی در بازیگری مدرن حضور پیدا کردم. سال
گذشته سینما به من روی خوشی نشان داد که همین فیلم «شکلاتی» بود و در فیلم «بیحساب»
به کارگردانی مصطفی احمدی هم نقش کوتاهی بازی کردم، اما جذابترین نقشی که به من پیشنهاد
شد و منتظر اکران آن هستم، نقشی است که در فیلم «امپراطور جهنم» بازی کردم؛
هم بهخاطر حضور کارگردان پرویز شیخطادی، هم بهخاطر موضوعش که درباره داعش بود و
هم بهخاطر بازی در مقابل استاد علی نصیریان که یکی از افتخارات من در طول دوران بازیگری،
بازی در برابر وی است.
کمی در مورد این فیلم بگویید، چون تابهحال هیچ فیلمی درباره داعش در
سینمای ایران ساخته نشده است؟
«امپراطور جهنم» پروداکشن بسیار خاص و عجیبی داشت.
نقش من هم در این فیلم خاص است و من در آن، نقش یک موجود عجیب و غریب را بازی میکنم.
تمام بازی من هم در برابر استاد نصیریان است. شما بهعنوان یک بازیگر چقدر میتوانید
فرصت پیدا کنید که در مقابل یکی از اساتید زنده بازیگری زمان خود فرصت بازی کردن داشته
باشید. آقای نصیریان عنصری درخشان است و بهجز بازیگری بزرگ، شما در کنار او سیر و
سلوک بازیگری را یاد میگیرید و برای نسل من خیلی مهم است که این مسئله را بیشتر بیاموزیم.
وقتی سر صحنه با او همکاری میکنید به چشم خود میبینید و در ذهن خود میفهمید که بازیگری
در این جایگاه سیر و سلوک روحی را از سر گذرانده تا به اینجا رسیده است، این سیر و
سلوک با فضای رسانهای و تبلیغات و کارهای زرد خیلی تفاوت دارد. این مسئله به درون
و اخلاق و روابط انسانی برمیگردد و من در درجه اول این هشدارها و نصایح را به خودم
میدهم تا آنها را رعایت کنم و سعی کنم مسیرم تغییر نکند. شاکرم که خداوند از من در
راهم حمایت کرده و امیدوارم من مسیر را اشتباه نروم. برای این فیلم گریم سخت چهارساعتهای داشتم تا موجود خاصی که نقش او
را بازی میکردم ساخته شود و این گریم به استادی تمام توسط استاد امیر اسکندری روی
من انجام شد. کار کردن با شیخطادی هم جذابیت زیادی داشت چون جزو کارگردانهایی است که هم دغدغه دارد و بر تکنیک کار نیز مسلط است.
ما در زمانی زندگی میکنیم که شما بهعنوان هنرمند باید هم دغدغه جامعه و هم دغدغههای
جهانی داشته باشید. داعش یکی از بزرگترین نیروها بود که اخیراً نابود شده و تفکرش
هم هنوز از بین نرفته است. درست است با اقدامات سردار سلیمانی، ما داعش را در سوریه
و عراق زمینگیر کردیم و مواضع آنها را از بین بردیم اما این تفکر ممکن است از جای
دیگری بیرون بزند، چون کشورهای حامی داعش مثل عربستان و آمریکا همیشه هستند و ممکن
است در جای دیگری و بهشکل دیگری دوباره سازمان اینچنینی را حمایت کنند، درست همان
اتفاقی که در مورد طالبان افتاد و این خوب است که فیلمسازی میآید و در این مورد فیلم
میسازد. ممکن است باز هم فیلم در مورد داعش ساخته شود اما مهم برداشتن گام اول است
و این اتفاقی بود که در «امپراطور جهنم» افتاد؛ کاری که بسیار سخت است و در آن نیاز
به آزمون و خطا داریم و قطعاً گامهای بعدی عاری از خطا خواهد بود؛ دقیقا مثل اولین
فیلمهای دفاعمقدسی که با ساختههای برترین گونه سینمایی تفاوت بسیاری دارند. «امپراطور
جهنم»دقیقاً به تفکر داعشی که باعث به وجود آمدن این گروه شده ضربه زده است و آن را
مورد بررسی قرار داده به خاستگاه آن میپردازد.
برنامههای کاری شما برای امسال چیست؟
امسال هنوز فیلم سینمایی به من پیشنهاد نشده است و تنها یک سریال به نام
«آشوب» را در تلویزیون بازی کردم که درباره سقوط خرمشهر است و آن هم کار خاصی بود که
تولیدش هفتماه طول کشید و روابط انسانی که در جنگ بین افراد حاکم بود را به تصویر
کشید که برای من جذاب بود و در آن بازی کردم. دو کار هم در دست تمرین دارم یکی به نام «ماکاندو»
که از ۲۰دیماه در سالن پالیز اجرا میشود.
این نمایشی است که ۹سال پیش هم در
آن بازی کردهام و اکنون در حال بازتولید آن هستیم و تلاش میکنیم که اگر بشود کاری
بهتر از سالهای قبل بکنیم، البته سالهای قبل هم کار جذابی بود. نمایش دیگری هم به
نام «حقیقت ایکاروس» در دست تمرین دارم که داستان آن در مورد فلسفه زندگی و عشق است.
تلاش میکنم در بازیگری از فضای کمدی فاصله بگیرم، چون احساس میکنم کمدیهایم را
بازی کردهام و حالا دوست دارم در یک فضای دیگری بهنوعی جنبه دیگری از بازیگری را
برای خودم و مخاطبان نمایش بدهم و آنچه را که یاد گرفتهام به منصه ظهور برسانم و امیدوارم
این اتفاق برای من بیفتد که بتوانم از آموزشهای خود استفاده کنم.
علی ظهوریراد
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است