چند سال پیش و با پخش سریال«کلاه پهلوی» بود که چهره جدیدی به سینمای ایران معرفی شد. ضیاءالدین دری نقش اصلی این سریال
را به امیرعلی دانایی بازیگر جوانی داد که چهرهاش به جز برای فعالان صنعت مدلینگ
ناشناس بود.حضور دو ساله او در این سریال عملا تجربه کار خوبی را برایش به وجود
آورد و پس از آن با حضور چند سالهاش در سینما نشان داد که علاقه به حضوری جدی و
متفاوت در سینما دارد. او پس از کار با کارگردانان باسابقه، امسال در دو فیلم «آپاندیس»
و «انزوا» که ساخته دو کارگردان فیلم اولی است، حضور یافت. حضور او در این فیلم،
بهانه گپ کوتاهی شد که در آن دانایی درباره «انزوا» و برنامههایش برای ادامه
حضورش در سینما صحبت کرد.
آقای دانایی شما شخصیت اصلی فیلم هستید و نقش پرویز را در فیلم بازی میکنید.
چه شد که به پروژه «انزوا» پیوستید؟
من در فیلمی به نام «آپاندیس» به کارگردانی آقای حسین نمازی بازی میکردم
که قرار است به زودی اکران شود.آقای عباس میرزایی کارگردان «انزوا» بهعلت دوستی با
آقای نمازی در آن فیلم نقش کوتاهی را ایفا میکرد و از آن جا ما با هم آشنا شدیم. آقای
عباس میرزایی طرح یک خطی داستان را برای من تعریف کرد که برایم بسیار جذاب بود بهمرور
ارتباط و دوستی بین ما شکل گرفت و او فیلمنامه را برای من فرستاد که وقتی آن را کامل
خواندم، بسیار لذت بردم و جذب داستان آن شدم. در تمام کارهایی که تا به حال انجام
دادهام، تمام توجهم به فیلمنامه بوده است. نکته دیگر این است که نقش برای من خیلی
متفاوت بود و حتی عدهای فکر نمیکردند این نقش به من بخورد، چون یک نگاهی در سینما
نسبت به من ایجاد شده است که همه فکر میکنند فقط باید نقش جوانان مرفه و افراد خوشتیپ
را بازی کنم و شاید نقشهای متفاوت به فیزیک و استایل من نخورد. اما من علاقهمند به
ریسک در برخورد با کاراکترها هستم و دوست دارم تجربیات جدیدی را در کارنامهام داشته
باشم. ایجاد چالش با نقش برایم خیلی جذاب بود و تمام این عوامل در کنار هم باعث شد
که در «انزوا» حضور پیدا کنم.
زمان فیلمبرداری و تمرین چه تعاملی بین شما، کارگردان و گروه بازیگران
وجود داشت؟ کمی در مورد فضای پشتصحنه برای ما صحبت کنید.
در مورد تمرین باید بگویم که اصلا تمرین بهشکل دورخوانی نداشتیم. از
وقتی با آقای عباس میرزایی به این نقطه رسیدیم که همکاری مشترکی در این فیلم داشته
باشیم، با هم خیلی معاشرت کردیم و روحیات یکدیگر را بهتر و بیشتر شناختیم. از سویی
دیگر برای درک بهتر شخصیت پرویز، فیلمنامه را بهشکل مداوم و خیلی زیاد پشت سر هم میخواندم
واگر بخواهم دقیق باشم باید بگویم ۳۳بار
این فیلمنامه را خواندم که بار آخر آن زمانی بود که سر صحنه فیلمبرداری مشغول کار بودیم.
این میزان از تمرکز حتما باعث درونی شدن نقش در شما شده است.
به اندازهای این فیلمنامه را مانند یک داستان خوانده بودم که لایههای
زیاد و متفاوتی از کاراکتر را در ذهن خودم داشتم شاید اگر مثلا کسی در مورد بازی من
در بخشی از فیلم بپرسد که چرا اینگونه بازی کردی، جوابی برای او نداشته باشم چون در
آن لحظه بازی من به این شکل بود که در فیلم ضبط شده است.دلیل این شکل از بازی هم
این بود که نقش در ناخودآگاه من نشسته بود و نشانههای بیرونی آن ناخودآگاه را در بازی
بروز میدادم.
همه بازیگران باسابقه بودند و من هم تجربه کار با بازیگران با سابقه را
زیاد دارم. در اولین کارم که سریال «کلاه پهلوی» بود با بازیگران بسیار زیادی همکاری
داشتم و تعامل خیلی خوبی با بازیگران دیگر داشتیم که این تعامل در این کار هم وجود
داشت. درواقع این تعامل نه تنها بین بازیگران بلکه جلو و پشت دوربین در «انزوا» وجود
داشت و خیلی راحت همه چیز سر صحنه اتفاق میافتاد.
کارنامه شما نشان میدهد تمایل به متفاوت بودن دارید و تلاش زیادی داشتهاید
از زمانی که با «سه درجه تب» وارد سینما شدهاید بهتر بودن و متفاوت بودن را در کارنامه
خود نشان دهید و حفظ کنید. به نظر خودتان چقدر در مسیر بازیگری خوب پیشرفت کردهاید
و چه چشماندازی برای خود در سینمای ایران بهعنوان یک ستاره جوان متصور هستید؟
جواب به این سوال کمی سخت است. اول از همه باید بگویم با این حرف شما
موافقم چون همیشه تلاشم بر این بوده که کارنامه خوبی داشته باشم و بهشکلی کار کنم
که بتوانم در سینما تاثیرگذار باشم. من با «کلاه پهلوی» وارد این حرفه شدم. در طی دو
سالی که در این سریال بازی میکردم، ۶ماه
کار تعطیل شد و من در آن فاصله کوتاه در فیلم «سه درجه تب» بازی کردم و شاید همان مسئله
باعث شد که دیگر نخواهم در فیلمی بازی کنم تا «کلاه پهلوی» از تلویزیون پخش شود. این
را هم بگویم که بابت این قضیه خیلی تاوان دادم، چون آماده شدن «کلاه پهلوی» برای پخش،
هفت سال طول کشید. در طول مدت این دوران یک بازیگر میتواند چندین فیلم بازی کند و
شاید اگر من مسیر «سه درجه تب» را در سینما دنبال میکردم،در حال حاضر از خیلی لحاظها
جلوتر از جایی بودم که اکنون هستم. چون ین نوع فیلمها هم طرفدارهای خود را دارند
و بارها میبینم که مردم در خیابان مرا به خاطر آن فیلم میشناسند. بالاخره این هم
یک نوع سلیقه است و بخشی از مردم تمایل به این شکل از سینما دارندف ولی باید بگویم
که خواستگاه و نگاه من و آنچه که بهعنوان هدف برای خودم در شکل دادن به کارنامهام
تعیین کرده بودم، این نبود. از ابتدا تمایل داشتم با کارگردانهای بزرگ کار کنم که
کمکم در کارنامهام این اتفاق افتاد و با آقایان مهرجویی و افخمی و الوند کار کردم
اما شخصا از جایگاهم راضی نیستم و دوست دارم خیلی جلوتر بروم و بهتر بشوم، این که مردم
چقدر راضی هستند و مخاطبان چه رضایتی از بازیگر محبوب خود دارند یا دیدگاه منتقدان
و اهالی رسانه نسبت به یک بازیگر چگونه است یک بحث جداست. چون من عضو هیچ کدام از باندهای
سینمایی نیستم و آنچه که در طول مسیر کارم اتفاق افتاده است به خواست خدا و باتوجه
به تواناییهایم بوده است. خدا را بابت موفقیتهایم شکر میکنم، اما مسیرم همچنان ادامه
دارد. فکرمیکنم مخاطبان با «انزوا» و «آپاندیس» جنبه جدیدی از بازیگری مرا دیدند و
سورپرایز شدند، سعی میکنم باز هم به این شیوه کار ادامه دهم.
خیلی از بازیگران جوان مثل شما کار تئاتر هم انجام میدهند. خودتان هم
دوست دارید در تئاتر بازی کنید و آیا تابهحال پیشنهادی برای بازی در نمایش داشتهاید؟
قطعا برنامه وسیعی برای حضور در تئاتر دارم. من قبلا و در زمانی که «کلاه
پهلوی» پخش میشد، با آقای ایوب آقاخانی که توسط او هم وارد تئاتر شدم، دو نمایش
کار کردم که «رویاهای رام نشده» و «نام تمام مصلوبان عیسی» است، نام داشتند. سال گذشته،
پرپیشنهادترین سال بازیگری خود را پشت سر گذاشتم چون پس از پخش «انزوا» در جشنواره
پیشنهادات تلویزیونی سینمایی و تئاتری بسیار زیادی داشتم، اما مشکل اینجا بود که با
دو کار قرارداد بسته بودم که یکی از آنها قرار بود تیرماه کلید بخورد و دیگری مهرماه
که هردوی آنها عقب افتاد و این باعث شد من بازی در چند تئاتر خوب را از دست بدهم.
حسرت کارهای تلویزیونی و سینمایی را هیچ وقت نمیخورم اما حسرت تئاترها را میخورم.
درنهایت تصمیم دارم باتوجه به اینکه جزو آن دسته بازیگران نیستم که همزمان چند کار
را با هم انجام بدهند و هر روز سر کار باشند، برنامهریزی کنم که از این به بعد وقتی
سر یک فیلم سینمایی نیستم حتما در یک تئاتر حضور پیدا کنم، چون تئاتر بسیار باعث یادگیری
و پیشرفت من میشود.
یعنی بازی در تئاتر بیش از دو سال بازی در سریال «کلاه پهلوی» برای
شما مسائل آموزنده به همراه داشته است؟
وقتی من از «کلاه پهلوی» وارد
سینما شدم، احساسم این بود که خیلی چیزها بلدم و خیلی کامل هستم چون در یک پروژه سنگین
با بازیگران بزرگ سینما و تلویزیون همکاری طولانی مدتی کرده بودم، ولی وقتی بیشتر در
عرصه سینما پیش رفتم و به عرصه تئاتر ورود کردم، دیدم که چقدر ناقصم و چقدر مسئله برای
یاد گرفتن وجود دارد. در این مسیر خیلیها به من کمک کردند و تردید نکنید اگر بازی متفاوتی در «انزوا» از من دیدهاید،
حاصل کار کردن با کارگردانهای بزرگ در این سالها و آموزش در کنار آنها در تئاترهایی
است که بازی کردهام.
فیلمهای اجتماعی در سالهای اخیر خیلی مورد توجه قرار گرفته است، آیا
این ترس در شما و کارگردان نبود که فیلمتان شبیه به سایر فیلمهای اجتماعی شود؟ چه
چیزی به شما این اطمینان را میداد که اصالت قصه شما در حدی است که مخاطب را جذب خود
کند؟
من از زاویه دید خودم به این موضوع نگاه نکردم و سعی کردم انقدر با این
کاراکتر پرویز ارتباط برقرار کنم که بتواند این حس را به تماشاگر القا کند که این کاراکتر
بازی نمیشود، بلکه زندگی میشود. واقعا هم من پرویز را در فیلم زندگی کردم و حتی
تا دو ماه پس از پایان فیلمبرداری از نظر روحی درگیر او و مشکلاتش بودم. شاید این به
دلیل همان زیاد خواندن فیلمنامه بود. ریتم کارگردانی و فیلمبرداری در فیلم بهشکلی
بود که آن را از سایر آثار حال حاضر سینمای ایران متفاوت میکرد. به نظر من همین متفاوت
بودن و شبیه نبودن «انزوا» به سایر آثار اجتماعی شبیه به آن، ضربه زیادی به فیلم زده
است. این فیلم با سایر آثار اجتماعی متفاوت است و میتوانم این را به جرأت بگویم که
بیشترین آسیب را در اکران دیده است، شاید اگر اکران خوبی برای «انزوا» داشتیم، اتفاقات
بهتری برای آن میافتاد. اگر به یاد داشته باشید در جشنواره فجر هم فیلم «انزوا» تا
مدتها جزو چند فیلم برتر آرای مردمی بود اما در آخرین روزهای جشنواره ناگهان تنزل
پیدا کرد و این مسئله از نظر من خیلی شک برانگیز بود.
با وجود کار کردن با کارگردانهای بزرگ، ریسک کار کردن با یک کارگردان
فیلم اولی را، هم در «انزوا» و هم در «آپاندیس» قبول کردید، اگر یک کارگردان فیلم اولی
با فیلمنامه جالبی دوباره به سراغ شما بیاید، حاضرید باز هم ریسک کنید و در فیلم او
بازی کنید؟
بدون هیچ تردید این کار را میکنم. وقتی که چند فیلم با کارگردانان معتبر
سینما کار کردم به خودم گفتم حالا وقت کار کردن با کارگردانان جوان و فیلم اولی است
ولی به شرط فیلمنامه خوب.تردید نکنید آنچه در این سالیان، از بزرگان سینما یاد گرفتهام
این است که قدرت فیلمنامه مهمترین چیز در فیلم است و همین آموزش به من در دو فیلم
اخیری که بازی کردهام بسیار کمک کرده و حتی باعث تعامل بهتر من و گروه کارگردانی شده
است. اگر فیلمنامه خوب و تاثیرگذاری به دستم برسد که کاراکتر متفاوتی برای من در آن
وجود داشته باشد قطعا و با کمال میل در آن بازی میکنم.
علی ظهوری راد
There are no comments yet