بهروز
رضوی پیشکسوت عرصههنر فارغالتحصیل رشته معماری است که در دورانجوانی در زمینه
بازیگری و تئاتر فعالیت میکرد. رضوی فعالیت در عرصه مطبوعات را نیز تجربه کرد؛ از
آنپس به نویسندگی رادیو روی آورد و کمکم برحسب اتفاق بعد از آشنایی با نادر
نادرپور(شاعر) در برنامه «گروه ادب» فعالیت حرفهای خود را در رادیو آغاز کرد؛ او
به دلیل لحن خاصی که داشت بازتاب خوبی را از سوی مردم دریافت کرد و پس ازآن بود
که پیشنهادات تلویزیونی بهسوی او روانه شد. صحبتهای شنیدنی این هنرمند را در
ادامه میخوانید.
در حالحاضر مشغول به
چه فعالیتی هستید؟
در حالحاضر در دو
برنامه «شنیدنیهای تاریخ» که ساعت۲۰:۴۵ از رادیوفرهنگ
و برنامه «کتاب شب» که هرشب ساعت۲۳:۳۰ از شبکه
رادیویی تهران پخش میشود، مشغول به فعالیت هستم.
«کتاب شب» یکی از
برنامههای قدیمی رادیو تهران است. در مورد محوریت و ماندگاری آن صحبت کنید.
«کتاب شب» از سال۷۳شروع به فعالیت کرد و تا به امروز جزو قدیمیترین کتابهای
صوتی رادیو محسوب میشود؛ محوریت این برنامه به گونهای است که هر هفته یک رمان را
به صورت خلاصه و با نقل از قسمت قبل گویندگی میکنیم، این در حالی است که در گذشته
مدت آن نیم ساعت بود اما الان به دلیل فرمت جدید٬ ریتم برنامهها و… وقتآن به ۱۵دقیقه کاهش
یافته است؛ «کتاب شب» پس از گذشت ۲۳سال، هنوز هم مخاطبان و طرفداران خاص خودش را
دارد.
بهنظر شما وظایف مهم
یک فعالیت صوتی (کتاب شب) در چیست؟
آموزش درستخواندن
کتاب، وظیفه یک فعالیت صوتی است، در این امر جای شکی نیست؛ امروزه اغلب مردم به
بهانههای مختلفی از جمله کمبود وقت و مشغله زندگی٬ کمتر به سراغ مطالعه میروند بنابراین سعی کردیم
با اجرای برنامه «کتاب شب»، آنها را بیشتر با کتابهای نویسندگان بزرگ داخلی و
خارجی آشنا کنیم.
چه سختیهایی در
تولید و پخش برنامه «کتاب شب» وجود دارد؟
به عقیده من، ساخت و
اجرا چنین برنامهای کار آسانی نیست؛ بهدلیل اینکه یک فرد آشنا و متخصص باید یک
رمان ۲۰۰صفحهای را به گونهای خلاصه کند که به ارکان و شخصیت اصلی قصه لطمهای
وارد نشود، بهطوری که گوینده به خوبی بتواند همه مفهوم داستان را به مخاطب انتقال
دهد.
بهنظر شما مزیت مهم
ساخت برنامهای همانند «کتاب شب» در چیست؟
فکر میکنم یکی از
مزیتهای چنین برنامهای در این است که مردم به خواندن کتاب علاقهمند میشوند؛
گاهی از مواقع شاهدیم برخی از افراد بر این باورند که کتابهای صوتی مربوط به
رادیو، دارای سانسورها و ممیزهایی هستند که منجربه حذف خیلی از قسمتهای داستان
مورد نظر میشود اما حقیقت امر در این است که ما بیشتر به خاطر رعایت زمان برنامه
و ممیزهایی که در رابطه با شئونات فرهنگی ما صادق است، این عمل را انجام میدهیم؛
با خواندن رمان، شنونده رادیو گمانهایی از محوریت داستان میبرد و برای تکمیل قصه٬ اصل کتاب را خریداری میکند؛ چنین موردی را
خیلی از شنوندگان در تماسهایشان به ما گفتند؛ در مجموع من و همکارانم کتابهایی
را گویندگی میکنیم که زیر نظر وزارت ارشاد اسلامی ترجمه شده است و در دسترس مردم
قرار دارد؛ بنابراین هیچ حرف و سخنی در این امر نیست.
در طی ۲۳سالی که از
شروع «کتاب شب» میگذرد تابهحال شاهد مخاطبانی بودید که از سایر کشورها این
برنامه را دنبال کنند و تماس بگیرند؟
راستش من اطلاع
چندانی از بازتاب علاقهمندان در خارج از کشور ندارم؛ بهدلیل اینکه من فقط
گوینده این برنامه هستم و جواب این سوال را تهیه کننده و سردبیر برنامه میدانند؛
ولی در حالتکلی « کتاب شب» برنامه پرشنوندهای است و خیلی از مخاطبانی که آن را
از دیرباز تا به امروز دنبال میکنند بهگونهای تعامل و دوستی با آن برقرار کردهاند.
چهطور شد که قصههای
ایرانی در قالب داستانهای « کتاب شب» جای گرفتند؟
خیلی از مخاطبان از
ما میپرسیدند شما چرا بهغیر از قصه فرنگی٬ قصههای داخلی را نمیخوانید از اینرو گروه این
برنامه تصمیم گرفتند یکهفته درمیان از آنها استفاده کنند.
با اضافه شدن قصههای
داخلی به برنامه « کتاب شب»، چه مشکلاتی بهوجود آمد؟
بههرحال وقتی قصههای
داخلی را به برنامه « کتاب شب» اضافه کردیم با مشکلاتی مواجه شدیم بهطوریکه وقتی
یک اثر از نویسنده ایرانی را در رادیو پخش میکنیم او توقع دریافت مبلغی را به
عنوان حقالتالیف از شبکهرادیویی دارد این درحالی است که سازمان صداوسیما چنین
بودجهای را برای افراد خارج از شبکه در نظر نگرفته است.
سازمان صداوسیما
برای نویسندگان، حقالتالیفی را در نظر نمیگیرد؟
از آنجاییکه خطقرمزهای
وزارت ارشاد که مبتنی بر مکتوبات است با ممیزهای رادیو تفاوت دارد در اینجاست که
فردی را به عنوان نویسنده در برنامههای رادیویی قرار میدهند که مسولیتش خلاصه
کردن اصل کتاب٬ بدون لطمه به محتوای اصلی اثر است؛ بهطور
معمول سازمان صداوسیما بودجه لازم را برای نیروی خودش لحاظ میکند و برای
نویسندگان بیرون این عمل را انجام نمیدهد، بنابراین ما در مورد این مسایل معذوریت
داریم.
با این تفاسیر تهیهکنندگان
برنامههایی مثل « کتاب شب»٬ چگونه در
برنامههای خود از کتاب نویسندگان داخلی استفاده میکنند؟
در ابتدا برای خواندن
کتابهای داخلی از نویسندگان اثر، اجازه میگیریم پس ازآن در رادیو آنرا اجرا و پخش
میکنیم بهطورمعمول افرادی که پیشنهاد ما را میپذیرند جزو آن دستهای هستند که
علاقه دارند برای کتابشان تبلیغی صورت گیرد تا
مخاطب آن را بشنود به این ترتیب چنین موردی برای او یک امتیاز برای جذب مشتری
محسوب میشود.
باتوجه به صحبتهای شما خواندن کتابهای نویسندگان داخلی بهگونهای
امتیاز محسوب میشود چرا برخی از آنها با اینگونه تبلیغات مشکل دارند؟
بهنظر من، این مورد هیچوقت بهصورت یک مسئله یکطرفه مطرح نبود به
دلیل اینکه برخی از نویسندگان علاقهای ندارند مطالب کتابشان در رادیو یا جاهای
دیگر انعکاس پیدا کند، شاید دلیل این امر در این باشد که آنها بیشتر دوست دارند
مخاطب را در تبوتاب نوشتههایشان قرار دهند و مخاطب را به خرید کتاب اصلی ترغیب
کنند. بهنظر من، وقتی برنامههایی مثل «کتاب شب» به آنها پیشنهاد میشود حق
طبیعی هر نویسنده است که دستمزد مطالبش را بگیرد؛ فکر میکنم در این بحبوحه بازار
چه ایرادی دارد که دستگاههای دولتی و نهادها، بودجههایی برای اهالی اهل ادب لحاظ
کنند تا در این بزنگاهها، با ایجاد درآمدزایی، کمکی به این عزیزان کرده باشند؛
متاسفانه در حالحاضر، باتوجه به شرایط نامناسب اقتصادیای که داریم هنوز
نتوانستیم این امر را محقق کنیم.
چهطور در مسیر گویندگی و فعالیت در رادیو قدم گذاشتید؟
یک گروه ادبی به سردبیری نادر نادرپور(شاعر)، در رادیو تشکیل شد و
ماجرای گوینده شدن من به این صورت بود که در گذشته برنامه « گروه ادب» موسیقی خوبی
نداشت و او به مدیران شبکه پیشنهاد داد تا برای عدم خستگی شنونده و تنوع بهتر
برنامه، بهتر است از صداهای مختلف استفاده کنند یعنی برای خواندن هر مطلب از یک
گوینده استفاده شود؛ دوران قدیم، گویندگان زیادی نسبت به امروز وجود نداشتند و
تعداد آنها اندک بود بنابراین جناب نادرپور از نیروهای فعال مثل نویسندهها دعوت
به همکاری کرد و از افرادی که صدایشان از لحاظ فنی مشکلی نداشت و میتوانستند
نوشتههای خودشان را درست بخوانند تست گرفت؛ در اینبین قرعه فال بهنام من افتاد
و سعادت همکاری با عزیزانی همچون حسین منزوی(خدا رحمتش کند)، احمد کتیرا
(نویسنده)، عدنان گریخی، عمران سنایی ،اصغر واقمحمد و حسن سجودی را در برنامه «
گروه ادب» داشتم. اتفاق جالبی که در آن برنامه افتاد این بود که حضور صداهای
متفاوت و خواندن مطالب نویسنده توسط خودش، موجب شد تا مخاطبان زیادی از این برنامه
استقبال کنند و این برنامه از لحاظ کیفی در درجه بالایی قرار بگیرد، بهمرور زمان
این تجربهام باعث شد تا پیشنهادات خوبی از سوی تهیهکنندگان تلویزیون به من شود و
در سایه گویندگی فعالیتم را در عرصه تصویر گسترش دهم.
چگونه با نادر نادرپور آشنا شدید؟
مطبوعات اولین فعالیت حرفهای من بود و در طی چندباری که با جناب
نادرپور مصاحبه داشتم علاقهمند شدم تا در شبشعرهایش شرکت کنم از آن به بعد
شناختمان نسبت بههم بیشتر شد و در فعالیتهای رادیویی، افتخار همکاری با او را
داشتم.
فعالیت شما در مطبوعات چه تاثیری در حرفه گویندگیتان داشت؟
مطبوعات، لحن طبیعی را به من دیکته کرد وقتیکه فعالیت در عرصه رادیو
را شروع کردم دیدم کمتر گویندهای با چنین لحنی متن رادیویی میخواند بههمین دلیل
خوانش متن من، برای شنوندهها تازگی و جذابیت خاصی داشت.
امروزه جذب نیرو در رادیو و تلویزیون تا چهحدی با گذشته تفاوت دارد؟
به نظر من، جذب نیروی رادیو و تلویزیون در عصر امروز هیچ فرقی با
دوران گذشته ندارد چون نگاه مردم ایران تغییری نکرده است؛ البته در چندسال اخیر
بهدلیل وضعیتهای نامناسب اقتصادی، شاید مرام وکیفیتهای روحی و روانی افراد کاهش
یافته است ولی در مجموع چیزهایی در وجود مردم ما جریان دارد که در زمان گذشته نیز
بهچشم میخورد. راستش خودم هرگز تصورش را هم نمیکردم که روزی گوینده حرفهای شوم
بهخاطر اینکه رشته تحصیلی من معماری بود و در بازیگری و تئاتر فعالیت داشتم،
وقتی که بنابر ضرورت وارد این حرفه شدم کمکم به جدیدت این عرصه پیبردم؛ در آنجا
بود که علاقه در من ایجاد شد و تا به امروز با عشق این حرفه را دنبال میکنم.
در دورانجوانی سابقه بازیگری هم داشتید، اگر دوباره در این زمینه به
شما پیشنهادی داده شود الویت شما گویندگی است یا بازیگری؟
من فکر میکنم کیفیت کارم در گویندگی به دلیل سابقه طولانی، سطح
اطلاعات و مطالعه بیشتر در این زمینه، نسبت به عرصه بازیگری بالاتر است و برای هر
هنرمندی مهمترین عنصر موفقیت، همین امر است.
به نظر شما ویژگیهای یک گوینده خوب در چه مواردی خلاصه می شوند؟
بهعقیده من اگر گویندهای دارای سواد، فرهنگ و معلومات خوبی باشد در
کلام و لحن او نمایان میشود و من همیشه معتقد هستم که لحن و بیان بر صدا ارجحیت
دارد.
شما جزو آن دسته از افرادی هستید که در آموزشگاهها تدریس میکنید،
تابهحال پیش آمده است که در میان هنرجویان شما فرد با استعدادی جذب رادیو شود؟
بله، طبق اصرار خیلی از علاقهمندان زمانهای کوتاهی را در آموزشگاه خارج از
سازمان صداوسیما به تدریس گویندگی پرداختم، در آنجا ابتدا از افراد تست میگرفتم
و در مورد، کلیات و جزئیات همچنین درآمد ناچیز این عرصه با آنها صحبت میکردم؛ در
طی این چندسال بهوفور پیش آمده است که هنرجویان با استعدادم، جذب رادیو شدند و
تا به الان موفق عمل کردند٬ اگر کسی
مقبولیت عام٬ در زمینه صدا داشته باشد یعنی بهنوعی
دارای صدایگرم، سواد و معلومات لازم، مسولیتپذیر و علاقهمند باشد بهطور حتم به
هدفش میرسد.
باتوجه به درآمد
ناچیز رادیو، بازهم شاهد افزایش روزافزون علاقهمندان به این عرصه هستیم، بهنظر
شما چهچیزی باعث جذابیت این حرفه در بین افراد شده است؟
شما کدام حرفه را میشناسید
که در، آن واحد بین یک میلیون نفر دیده و شنیده شوید (بدون اغراق میگویم) و همه
مشغول بررسی رفتار و گفتار شما باشند؟ جذابیت گویندگی هم در همین امر است و اینمورد
برای یک گوینده اجر بسیار بالایی است؛ چراکه این حرفه فعالیتی مردمی است و فردی که
در رسانه کار میکند همه وجودش از جمله مهارت، علاقهمندی، تمرکز و… تقدیم به
مخاطبانش میشود و انعکاس آن را از سوی شنونده تحویل میگیرد.
باتوجه به عدم نیاز
مالی شما به تدریس در کلاسهای خارج از سازمان، چه چیزی شما را به این امر ترغیب
کرده است؟
همانطور که در صحبتهای
قبل اشاره کردم بیشتر بهاصرار دوستان و علاقهمندان به تدریس گویندگی در آموزشگاههای
بیرون پرداختم همچنین خودم هم به این مقوله علاقه داشتم؛ بهشخصه به این امر
معتقدم هر گویندهای که قصد ورود به این حرفه را دارد باید درخور و برازنده آن
باشد این در حالی است که گویندگی فقط در حرف زدن خلاصه نمیشود بلکه باید روح و
صداقت آن در وجود یک گوینده نهادینه باشد و به نظرم، چنین افرادی در عرصه رادیو
موفق خواهند شد.
ماندگاری یک گوینده
به چه عواملی بستگی دارد؟
در حرفه گویندگی صداقت کاری حرف اول را میزند؛ وقتی این امر
رعایت شود٬ خیلی از مسایل مثل درآمد ناچیز آن احساس
نمیشود و گوینده با همه وجودش برای مخاطب صحبت میکند؛ همه حواس و تمرکز یک
گوینده باید به برنامه باشد که اشتباهی بهوجود نیاید به دلیل اینکه در خواندن متن٬ فقط قرائت کلمات مطرح نیست بلکه آکسانگذاریها
و ظرافتهای لازم برای اجرا نیز حائز اهمیت است؛ در مجموع علاقهمند باید با یک
روحیه فراگیر در استودیو حاضر شود یعنی همیشه بهدنبال آموزش٬ مطالعه باشد و ادبیات را به خوبی بشناسد تا
بتواند به درستی حق مطلب را ادا کند.
از مزیتهای مهم
رادیو نسبت به تلویزیون نام ببرید.
بهنظر من شنیدن
رادیو برای مخاطب هیچگونه مزاحمتی ندارد؛ یعنی او در کنار رسیدگی به مابقی
کارهایش میتواند برنامههای رادیویی را گوش دهد همچنین به راحتی در همهجا قابل
دسترس است؛ رادیو فضای گرمی دارد و به شنونده نزدیک است؛ علیالخصوص در عصرامروز
که با مخاطبمحور شدن این عرصه٬ مردم بیشتر
از قبل با این حرفه مانوس شدند اما در تلویزیون، بیننده باید به چشمان خود اجازه
خطا و دید بدهد تا بتواند تمام زوایای قاب تلویزیون را ببیند.
شما به عنوان یک
پیشکسوت در عرصههنر چه مسولیتی در مقابل مردمتان دارید؟
من نه بهعنوان یک
هنرمند بلکه به عنوان عضو کوچکی از هنر (نام هنرمند وصله خیلی درشتی برای من است)٬ با همهوجود در اختیار حرفه گویندگی هستم
به این دلیل که فکر میکنم شاید با لحن و اجرای من٬ اندکی به دانش و روحیات مردم افزوده و خلقشان بهتر
و در نتیجه مهربانتر شوند؛ آرزوی من این است که در فعالیتم اثر مثبتی روی مخاطب
داشته باشم و همیشه در جستجوی این امر هستم و امیدوارم این اتفاق رخ دهد؛
خوشبختانه باتوجه به بازخوردهایی که از سوی مخاطبان دریافت کردم به این نتیجه
رسیدم که آنها از نحوه فعالیت من رضایت لازم را داشتند و من همیشه سعی کردم هرگز
از این حرفه٬ توانایی و مهارت٬ سوءاستفاده نکنم.
در پایان اگر صحبتی
باقی مانده است، بفرمایید؟
از شما ممنونم و از
همینجا ضمن عرض سلام به همهی علاقهمندان صدا٬ پیشنهاد میکنم که اگر کسی به این حرفه علاقه
دارد هرگز به جوانب مادی آن فکر نکند بهدلیل اینکه لحن و بیان بر صدا ارجحیت دارد و درآمد آن ناچیز
است٬ افراد فقط به جنبهمعنوی و عاطفی آن توجه
کنند و آن را در زمره شغل دوم قرار دهند.
شیبا یاقوتی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است