خبر کوتاه و جانکاه بود. زلزله غرب ایران را لرزاند و همراه با آن
قلب میلیونها ایرانی هم لرزید. همه از سراسر شهرها و روستاهای ایران بهیاری
زلزلهزدگان استان کرماشاه شتافتند و سیل کمکهای مردمی به سمت روستاهای سرپلذهاب
و دالاهو روانه شد. هنرمندان هم از این قاعده مستثنی نبودند. عدهای گلریزان
کردند، عدهای اقلام غذایی، دارویی و پوشاک جمعآوری کردند و به مناطق آسیبدیده
سفر کردند و عدهای دیگر شماره حسابهای خود را در اختیار مردم قرار دادند تا کمکهای
مالی به آن واریز شود. اما یکی از رویدادهای کمنظیر، خبر برگزاری کنسرت گروه
کامکارها با خوانندگی شهرام ناظری بود. از آخرین کنسرت مشترک کامکارها با شهرام
ناظری سالها میگذشت و حالا این رویداد تلخ زلزله بود که آنها را دوباره گرد هم
جمع کرد. بهقول یاسر یگانه؛ یکی از کارشناسان موسیقی «در این سالهای دوری، نه ناظری
توانست آن آثارِ کردیش را تکرار کند و نه کامکارها توانستند خوانندهای در حدواندازه
ناظری به گروه بیاورند و به راستی که اگر این زلزله نبود، چنین همکاریِ دوبارهای محال
مینمود.»
دوشنبه ۲۹ آبان ۹۶ گروه کامکارها به خوانندگی شهرام ناظری کنسرتی برگزار
کردند که تمام عواید آن به زلزله زدگان کرمانشاه اختصاص مییابد. قیمت بلیتها از
۹۰ هزار تومان تا ۲۵۰ هزار تومان تعیین شد تا مردم با خرید این بلیتها به زلزلهزدگان
کرمانشاه کمک کنند.
«لاله خونین کفن از خاک سر آورده برون»؛ همه چیز
با این مصرع از شعر ملکالشعرا بهار آغاز شد. شمعها بر روی صحنه روشن بودند. صندلیهای
تالار همایشهای وزارت کشور لبریز از جمعیت بود. گروه کامکارها با همراهی شهرام ناظری
همه سیاه پوش روی صحنه آمدند. آنها تنها سه روز فرصت داشتند تا برای این کنسرت آماده
شوند. بهنظر میرسید قطعه آغازین با انرژی اندکی اجرا شده باشد اما در ادامه
تصنیف «به کجا چنین شتابان» که براساس شعر نیمایی معروف دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی
ساخته شده بود، توسط کامکارها و ناظری اجرا شد و با استقبال قابل توجه تماشاگران روبهرو
شد.
کنسرت ضربالعجلی
پس از پایان تصنیف «بهکجا چنین شتابان» شهرام ناظری چند دقیقه با
حاضران در کنسرت سخن گفت. ناظری با اشاره به کمکهای مردم ایران به زلزلهزدگان
تاکید کرد: سپاسگزاریم از این حس انسانی و مهربانی که مردم به نمایش درآوردند. ملت
ایران نشان داده است وقتی میخواهد تصمیمی بگیرد و کاری کند، پیشتاز است. بینهایت
از همه شما که امشب به این کنسرت آمدید سپاسگزارم و دست همه شما را میبوسم. همه مردم
به کمک مردمِ سلحشور و ستمدیده کرمانشاه رفتند. این کنسرت را هم ما خیلی ضربالعجلی
فراهم کردیم. من فردا عازم آلمان هستم و اول قرار شد که پس از برگشتنِ من از آلمان
این کنسرت را برگزار کنیم اما دوستان گفتند دیر میشود و هر کاری میخواهیم بکنیم،
زمانش همین الان است. گروه کامکارها
با من هموطن و همخون هستند و از گروههای بینظیر موسیقی ایرانی هستند. هم از نظر
تکنیک موسیقی و هم از نظر اخلاقی و اصالت نمونه هستند. از شما عزیزانی که به این کنسرت آمدید و ما را تنها نگذاشتید
سپاسگزاریم. این حس میهن دوستی در شما متبلور است و این از سرمایههای بزرگ ماست.
در ادامه قطعهای کردی با تصاویری از زلزله زدگان کرمانشاه اجرا و پخش
شد.
ازجمله مهمانان ویژه این کنسرت که در سالن همایشهای وزارت کشور
حضور پیدا کرده بودند لوریس چکناواریان، علی مرادخانی و رویا نونهالی بودند. شهرام
ناظری پس از نام بردن از آنان و تاکید بر اینکه علی مرادخانی از هنرمندان محسوب
میشود چراکه در این سالها هنر کرده و مدیریت هنری را پیش برده است، از رویا نونهالی
دعوت کرد تا روی صحنه آمده و چند دقیقه سخن بگوید. نونهالی پس از اینکه روی صحنه آمد دقایقی اینچنین با
مردم سخن گفت: افتخار میکنم که روی این صحنه هستم. روی این صحنه هستم تا مشوق هم باشیم
برای تصمیمهای بزرگی که گرفتیم، گرفتند و گرفتید. برای تصمیمهای بزرگتر در زمانی
که سقف نیست، نان نیست و ترس هست؛ باید تصمیمهای بزرگ گرفت. تصمیمهایی که اکنون باعث
شده، سقفی بالای سر و نانی سرِ سفره هموطنانِ زلزلهزدهمان باشد.
تصنیف «پیدا شدم» قطعه بعدی بود که مورد توجه حاضران در سالن قرار
گرفت و بعد از آن ساز و آواز گروه کامکارها و ناظری با شعر «عاشقی پیداست از زاری دل
/ نیست بیماری چو بیماری دل» و در ادامه تصنیف «دوش چه خوردهای دلا» برنامه را
پیش برد.
چرا واقعیتها را پنهان میکنیم؟
ناظری پس از اجرای تصنیف «دوش چه خوردهای دلا» اینگونه توضیح داد
که مولانا در این شعر ما را به دروغ نگفتن دعوت میکند. ما چرا دروغ میگوییم و چرا
واقعیتها را نهان میکنیم. باید راست گفت و مهم همین است. این دنیا ارزش تکیه کردن
ندارد. هر چند خودِ ما هم گاهی دروغ میگوییم. وقتی میخواستیم برای این کنسرت آماده شویم فکر کردیم که
چه قطعههایی اجرا کنیم. نمیشد همه قطعهها اندوهگین را انتخاب کنیم چراکه میگفتند
ماتمکده درست کردهاند. اگر هم قطعههای شاد اجرا کنیم فردا میگویند این همه آدم
مُردهاند؛ چرا این همه قطعه شاد اجرا میکنید. در فرهنگ کُردی رزم و بزم با هم همراه است. قوم کُرد خیلی
از فرهنگهای قدیمی ایران را نگه داشته است. لباس، آیینها و موسیقی قدیم ایران
همه نزد مردم کرد دستنخورده باقی مانده است.
بر هم خوردن تمرکز ارسلان کامکار
شهرام ناظری در ادامه سخنانش
خبر از اجرای قطعهای کرمانشاهی داد اما بلافاصله اعلام شد که کوک سازها فرق میکند
و قطعهای دیگر تقدیم حاضران میشود. کنسرت باز هم با وقفه دنبال شد و علت این وقفه
نبود متن شعرهای شهرام ناظری بود که از پشتصحنه برایش آوردند. تاخیر و وقفهها در
میان هر قطعه زیاد بود و شاید همین امر سبب بر هم خوردن تمرکز ارسلان کامکار شد. در
ادامه وقتی گروه اجرای قطعهای کُردی را آغاز کرد، در میانههای قطعه بود که ارسلان
کامکار اجرای گروه را نگه داشت و گفت: آنقدر اینجا صحبت شد که تمرکزم را از دست دادم.
ارسلان کامکار از گروه خواست تا قطعه را از ابتدا بنوازند. گروه هم همین کار را
کردند و قطعه از ابتدا نواخته شد. ساز و آواز کردی، تصنیفهای کُردی «گل ونوشهی باخانمی»،
«کرماشانیکم» و «گل نوباخی» قطعههای پایانی این کنسرت بودند.
درنهایت این کنسرت با اجرای تصنیف «ای ایرانای مرز پر گهر» و همراهی
تمشاگران بهصورت ایستاده به پایان رسید.
علی مینایی
There are no comments yet