«نوار زرد» الگوی خارجی ندارد | پایگاه خبری صبا
امروز ۳ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۰۲:۴۲
پوریا آذربایجانی:

«نوار زرد» الگوی خارجی ندارد

«ژانر پلیسی و البته کارآگاهی-معمایی یکی از پرطرفدارترین ژانرهایی است که مخاطب به آن علاقه‌مند است.»

ژانر پلیسی و البته کارآگاهی-معمایی یکی از پرطرفدارترین
ژانرهایی است که مخاطب به آن علاقه‌مند است؛ با وجود کم تعداد بودن کارهایی که
درتلویزیون ما در این ژانر ساخته می‌شوند، هربار که سریالی روی آنتن می‌رود
بینندگان با اشتیاق آن‌را دنبال می‌کنند. «نوار زرد» به کارگردانی پوریا
آذربایجانی و تهیه‌کنندگی محمدرضا شفیعی است که از شبکه دو پخش می‌شود. آذربایجانی
با ساخت این سریال برای اولین بار کار در تلویزیون را تجربه کرده است. گپ مفصل ما
با این کارگردان را ملاحظه می‌کنید.

قبل از پخش سریال «نوار زرد» و حتی در قسمت‌های
نخست، تصور می‌شد «نوار زرد» کاری پلیسی و اکشن است اما این طور نبود، بلکه ما با
سریالی معمایی-کارآگاهی
مواجه شدیم. رفتن به سمت چنین ژانری خواست و سلیقه خودتان
بود؟ این ژانر در تلویزیون ما پتانسیل‌های لازم برای جذب مخاطب را دارد؟

اصولا پایه و اساس فیلمنامه «نوار زرد» معمایی است. این
سناریو طوری به نگارش درآمده است که خیلی اکشن نیست و در عین حال من هم کارگردانی
هستم که در صورتی از صحنه اکشن استفاده می‌کنم که نیاز باشد، در غیر این صورت حفره‌های
فیلمنامه را لزوما با یک صحنه اکشن که حواس بیننده را پرت کند، پر نمی‌کنم.
بنابراین این موضوع دوسویه است، چراکه هم سناریو خیلی زمینه اکشن ندارد و هم من
کارگردانی هستم که تمام سعی خود را می‌کنم در صورتی از صحنه اکشن استفاده کنم که
لازم باشد؛ درنهایت نتیجه کار چیزی است که درحال‌حاضر وجود دارد.

همیشه ژانر پلیسی(سینما و تلویزیون) در ایران و
جهان دارای طرفداران بسیاری بوده و هست، اما در کشور ما آثاری که در این ژانر
ساخته می‌شوند، پر تعداد نیستند واغلب به مناسبت هفته ناجا شاهد پخش سریال‌های پلیسی
هستیم؛ این تعداد سریال پلیسی برای ما کم نیست؟ چطور شما برای ساخت چنین کاری
ترغیب شدید؟

علت اصلی ساخت این سریال در ابتدا پیشنهاد آقای شفیعی به‌عنوان
تهیه‌کننده به من بود؛ درواقع من نقشی در آن نداشتم بلکه آقای شفیعی به من گفتند
که چنین متنی وجود دارد، بعد از خواندن آن علاقه‌مند و به این شکل به پروژه اضافه
شدم؛ تعداد سریال‌های پلیسی در کشور ما کم است، یکی از دلایل این است که بسیاری
مواقع ساخت‌وساز این‌گونه کارها به سمت و وادی سفارش می‌روند و خیلی وقت‌ها تعامل
بین سفارش دهنده، کارگردان و نویسنده برقرار نمی‌شود بنابراین تولیدات لزوما تبدیل
به تولیدات سفارشی خواهند شد که در ادامه بیننده را نیز از دست خواهند داد و موفق
نخواهند بود، به همین علت در دراز مدت تولید چنین آثاری کم می‌شود؛ نکته بسیار
مثبت ماجرا در پروژه «نوار زرد» برای من این بود که از ابتدا با دوستان صحبت کردم
که کار به نظرم نباید حداقل در لایه‌های رویی به سمت سفارشی بودن برود . معتقدم
تهیه‌کننده این کار آقای شفیعی، آدمی قوی است که من به کمک او توانستم تعامل خوبی
با دوستان برقرار کنم و نتیجه این شد که امروز وقتی این کار پخش می‌شود کمتر
بیننده‌ای فکر می‌کند «نوار زرد» کاری به سفارش ناجی‌هنر یا ناجا است؛ همه فکر می‌کنند
سریالی کارآگاهی را می‌بینند و برایشان جذاب است؛ اگر یک درصد سریال به کار سفارشی
تبدیل می‌شد که پر بود از لحظاتی با پیام‌هایی در مورد پلیس، به‌طورحتم هیچ‌کس آن
را نگاه نمی‌کرد.

ژانر پلیسی انرژی و هزینه‌های زیادی را می‌طلبد،
چراکه فضای کار متفاوت از ملودرام است؛ امکاناتی که به این نوع کارها اختصاص می‌یابند
کافی و رضایت بخش هستند؟

اصولا کمبود در تولید سینمای ایران وجود دارد و ربطی به این
پروژه ندارد؛ یعنی هر زمان که شما قصد شروع کاری را داشته باشید از روی کاغذ تا
تبدیل شدن آن به خروجی نهایی، پر از اتفاقاتی است که در تولید به این نتیجه می‌رسید
که فلان امکانات را در دسترس نداریم، بنابراین کمبودها فقط شامل حال این سریال
نیست؛ اما راجع به «نوار زرد» به‌علت این‌که تنوع لوکیشن و داستان داشتیم طبیعتا
در مواقعی به مشکل برمی‌خوردیم اما دوستان ناجا تا جایی که برایشان امکان داشت و
می‌توانستند به ما کمک کردند. طبیعی است که من به‌عنوان کارگردان دلم می‌خواست
امکانات بیشتری در اختیارم گذاشته شود تا بتوانم سریالی با این شکل بسازم اما این
کار نیازمند آن است تا در دراز مدت سازوکارهای بهتری فراهم شود، که اگر می‌گویند
فلان امکانات موجود است، واقعا باشد. درحال حاضر من اعتراضی به این موضوع ندارم،
نتیجه کار نشان می‌دهد که آن‌قدری که باید تلاش خود را کرده‌ایم و کار دوست داشتنی
شده است؛ درعین‌حال مورد مهم دیگری وجود دارد و آن هم تصویر مردم از پلیس، آن چیزی
است که هر روز در شهر می‌بینند بنابراین ما نمی‌توانیم شبیه به «کبری۱۱» با قضیه
برخورد کنیم؛ چرا که اتفاق دیگری خواهد افتاد.

از ابتدا قرار بر این بود امیر آقایی نقش سرگرد
کاوه کیهان را ایفا کند یا گزینه‌های دیگری هم پیش روی شما بودند؟

از آن‌جا که من برای اولین بار برای تلویزیون سریال ساختم،
مایل بودم تا جایی که امکان دارد چهره‌های همیشگی تلویزیون در «نوار زرد» حضور
نداشته باشند؛ طبیعتا اولین کاراکتری که به آن فکر می‌کردم نقش سرگرد کاوه کیهان
بود، و قصد داشتم بازیگری را برای این نقش انتخاب کنم که وجهه سینمایی‌تر داشته و
یا حداقل مدتی از تلویزیون دور بوده باشد؛ امیر آقایی یکی از این گزینه‌ها بود که ویژگی‌های
عنوان شده را داشت، او به یک سرگرد مقتدر که مد نظر من بود، بسیار نزدیک بود.
آقایی من را از قبل می‌شناخت و با هم رابطه داشتیم، سناریو را هم دوست داشت و به
این شکل به کار اضافه شد و فکر می‌کنم حضور او خیلی در قصه موثر است. البته ممکن
است نقدهایی به او وارد باشد اما امیر آقایی در جذب مخاطب خیلی خوب عمل کرده است.

امیر آقایی را در سریال «گناهکاران» در نقش یک
پلیس دیده بودیم؛ این پیشینه چقدر در انتخاب او تاثیر
گذار بود؟

برای من به هیچ وجه؛ زیرا من آن سریال را ندیده‌ام، اما
امیر آقایی را به‌عنوان بازیگر سینما و تلویزیون ایران بسیار خوب می‌شناسم و زمانی
که برای سریال به سراغ او رفتیم بیشتر به دلیل توانایی‌هایش به‌عنوان بازیگر بود
نه چون در گذشته نقش پلیس را بازی کرده است؛ من از جزئیات نقش او در سریال
«گناهکاران» هم اطلاعی ندارم.

سرگرد کاوه کیهان پلیسی است که مخاطب او را
باور می‌کند، اما در مواقعی ممکن است این برداشت به ذهن بیننده خطور کند که او به
تنهایی از پس همه کارها برمی‌آید و حتی نیازی به دستیار خود (محسن بهرامی) ندارد؛
آیا قصد داشتید از کاوه کیهان یک سوپر قهرمان بسازید؟

قهرمان بزرگ شاید خیلی تعریف درستی نباشد و به نظر من واژه
قهرمان، درست‌تر است، صفت بزرگ کمی زیادی ماجرا را پررنگ می‌کند؛ اصولا سینما و
تلویزیون ایران سال‌هاست به دلایل زیادی به سمت حذف کردن قهرمان رفته است، به‌طوری
که در بسیاری از کارها ما قهرمان نمی‌بینیم. اگر کمی به سمت ادبیات یا فیلم‌های
تاریخ کلاسیک سینما بازگردیم، می‌بینیم که معمولا مخاطب قهرمان را دوست دارد و علاقه‌مند
است که ببیند قهرمان همه مشکلات را حل می‌کند و بعد با او همذات‌پنداری کند،
بنابراین من مخصوصا به‌عنوان کاراکتر پلیس دوست داشتم که امیر آقایی یک کاراکتر
قهرمان را در «نوار زرد» بازی کند اما تا جایی که غیرقابل باور نباشد، به همین علت
در درجه اول سعی کردیم یک انسان با مختصات و روابط انسانی خودش با اطرافیان و
خانواده‌اش طراحی کنیم که لزوما کارهای خوب هم انجام نمی‌دهد، جایی با پدرش بدقولی
می‌کند، ممکن است مواقعی مثل هر آدم دیگری با آدم‌ها خوب رفتار نکند و در درجه دوم
یک پلیس قهرمان بسازیم، وقتی این دو وجه در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند جواب کار ما
را می‌دهند، یعنی از یک طرف، آدمی قابل باور داریم و از طرفی این آدم قابل باور یک
پلیس قهرمان است. از زاویه دیگری که نگاه کنیم این سریال را ناجی هنر ساخته است و
اگر من به‌عنوان کارگردان کاری برای آن‌ها می‌توانستم بکنم این بود که چهره‌ای
بسازم که مقتدر و دوست داشتنی باشد.

در باورپذیری کاراکتر سرگرد کاوه کیهان دو نظر
متفاوت وجود دارد؛ عده‌ای آن را بسیار دوست دارند و با آن ارتباط برقرار می‌کنند
اما عده‌ای معتقدند ما چنین پلیسی با این ویژگی‌ها مخصوصا به‌لحاظ ظاهری در جامعه
نداریم؛ شما فکر می‌کنید این پلیس باورپذیر است؟

ما یک اثر نمایشی راجع به پلیس ساخته‌ایم نه کاری مستقیم با
پلیس. برای من به‌عنوان یک انسان، کاراکتری باورپذیر است که آدمی خاکستری باشد،
درواقع نه خیلی مثبت و نه خیلی منفی زندگی کند. نکته بعدی این است که این آدم
باورپذیر، دوست داشتنی باشد، معمولا در اولین برخورد با یک نفر فیزیک (لباس،چهره)
فرد مقابل را می‌بینیم و ما سعی کردیم این اتفاق در «نوار زرد» رخ دهد به‌طوری که
پلیس قصه در ظاهر هم دوست داشتنی باشد، فارغ از آنچه که ما در جامعه می‌بینیم؛
زیرا بعضی اوقات ممکن است ما در دلمان به برخی از پلیس‌ها خرده بگیریم که مثلا چرا
مراقب فیزیک وتناسب اندام خود به‌عنوان یک فرد نظامی نیستند، در همین راستا ما در
قصه می‌بینیم سرگرد فست فود نمی‌خورد. از آن‌جا که کاوه کیهان کارآگاه بود و در
ماموریت‌های پلیسی قرار بود که شناخته نشود، استفاده از لباس شخصی منعی برای او
نداشت و ما لباسی را برای او طراحی کردیم که نسبتا شیک باشد؛ به‌طور کل فضای طراحی
این آدم به‌لحاظ چهره و لباس، از علاقه من به این موضوع نشات می‌گیرد که به‌عنوان
کارگردان مایلم تصویر عمومی مردم از پلیس کشورشان یک پلیس خوش تیپ، خوش سروشکل و
زیبا باشد. این سلیقه ممکن است با واقعیت جامعه فرق کند، درک می‌کنم اما بهتر است
ما کم‌کم این کار را بکنیم تا درآینده روی پلیس هم تاثیر بگذارد.

شایداین برداشت به وجود بیاید که رابطه کاوه با
پدرش به‌نوعی کاریکاتوری است؛ لازم بود به ارتباط این پدر و پسر چاشنی طنز اضافه
شود؟

نمی‌توانم بگویم طنز؛ رابطه این پدر و پسر رابطه‌ای شیرین
است، شما ممکن است سیروس‌ گرجستانی را در بسیاری از سریال‌ها ببینید که خودش و متن
تمام سعیشان را می‌کنند تا مردم را بخندانند اما در این سریال یک شیرینی در ارتباط
این دو وجود دارد؛ من به شدت و عامدانه می‌خواستم این اتفاق بیفتد آن هم به دو
دلیل، یکی این که ما باید حواسمان باشد این سریال جنایی است که پر است از لحظه‌های
تلخ، بنابراین خیلی وقت‌ها ما باید مانند یک مسکن لایه‌های شیرینی را به ماجرا
اضافه کنیم. دوم این که این رابطه شیرین باعث می‌شود اتفاقا جاهایی رفتار این آدم‌ها
با هم باورپذیرتر باشد.

«نوار زرد» اولین تجربه سریال‌سازی شما در
تلویزیون است؛ صرفا به‌عنوان یک تجربه به آن نگاه می‌کنید یا روند همکاری خود با
تلویزیون را در آینده هم ادامه خواهید داد؟

من اصولا به زندگی به چشم یک تجربه نگاه می‌کنم نه سریال یا
هر چیز دیگری. ساخت سریال «نوار زرد» تجربه‌خوبی بود؛ موارد زیادی را مثل اوقات
دیگر زندگی، در آن آموختم. این‌که من سریال بسازم یا نه، قطع به یقین به متنی که
قرار است ارائه شود بستگی دارد، که چه خودم آن را بنویسم یا هر کس دیگر باید دوستش
داشته باشم؛ هیچ‌گاه دوست ندارم متنی را در سریال یا فیلم بسازم که علاقه‌ای به آن
نداشته باشم. در مجموع سریال‌سازی تجربه‌ مثبتی است و مایلم آن را تکرار کنم البته
با یک گروه، متن و تهیه‌کننده خوب؛ که خوشبختانه در «نوار زرد» متن، گروه و تهیه‌کننده
خوبی داشتیم.

ممکن است با دیدن سریال «نوار زرد» مخاطب تصور
کند این کار نمونه‌ای ایرانیزه شده از یک اثر خارجی است؟ یا بهتر است بپرسیم قصد
داشتید نمونه‌ای از یک پلیس هالیوودی را به تصویر بکشید؟(تصویری که در کارهایی
مانند «میکائیل» و «دیوار» ندیدیم) کمااین‌که به‌خوبی ایرانیزه شده و به دل مخاطب
نشسته است.

به نظر من کاوه کیهان یک پلیس کاملا ایرانی است که شاید خیلی
وقت‌ها تصویرش با تصویر عمومی مردم از پلیس، فرق داشته باشد، برای طراحی کاراکتر
امیر آقایی الگوی خارجی وجود نداشت، من دلم می‌خواست یک قهرمان خوش سرو شکل برای
مردم طراحی کنم که مواردی برایش مهم است. اما این باعث نمی‌شود امیرآقایی ایرانی
نباشد چرا که هیچ‌ عاملی دال بر خارجی بودنش نیست؛ من هیچ‌گاه سعی نمی‌‌کنم داستان
یا کاراکتری را کپی کنم، نقش امیر آقایی نه از روی فیلم و نه از روی هیچ کاراکتر
خارجی طراحی نشده است.

وجود برخی کاراکترها (پلیس زن) خیلی ضروری
نیست، یا این که فرد دیگری هم می‌تواند به جای آن‌ها باشد، لزوم حضور این
کاراکترها براساس نوشته‌های فیلمنامه بود یا در طول کار باید اضافه می‌شدند؟

وجود پلیس زن در جایی که اسمی مانند ناجی هنر پشت قصه بود،
ضروری است، به دلیل این که وقتی به‌شکل قانونی متهم زن وجود دارد ما حتما باید
پلیس زن داشته باشیم؛ زمانی که در آگاهی، متهم خانمی وارد شود طبیعتا یک پلیس زن
کارهای مربوط به او را انجام می‌دهد به همین جهت ما یک افسر زن را در نظر گرفتیم.
این ماجرا بیش از آن‌که لزوم دراماتیک داشته باشد الزام قانونی داشت.

در پایان صحبت‌های خود را جمع‌‌بندی بفرمایید.

«نوار زرد» تجربه و همکاری بسیار مثبتی با یک گروه خوب بود؛
خصوصا تهیه‌کننده که پشتیبان خوبی برای تولید این کار بود وکار خود را به‌درستی
انجام داد؛ از ناجی هنر ممنونم چرا که می‌توانست با من به‌عنوان کارگردان تعامل
نکند و ما امروز با یک اثر کاملا سفارشی رو به‌رو باشیم.

لی لا سلمانی

There are no comments yet


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۹/۰۱۴/۹۱۳/۴۰۰
  • زودپز
    ۱۷۱/۳۵۴/۰۳۵/۰۰۰
  • تمساح خونی
    ۱۶۸/۲۸۰/۴۲۷/۲۵۰
  • مست عشق
    ۱۲۰/۲۹۹/۷۲۰/۷۵۰
  • پول و پارتی
    ۹۰/۰۰۰/۳۵۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • صبحانه با زرافه‌ها
    ۶۵/۳۲۳/۷۹۱/۵۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۴۸/۱۴۲/۱۱۹/۵۰۰
  • قیف
    ۲۷/۰۲۷/۶۵۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۵/۵۹۴/۸۹۸/۶۰۰
  • قلب رقه
    ۱۴/۰۲۶/۷۲۶/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۲/۳۹۲/۰۶۱/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۶۱۵/۹۴۸/۵۰۰
  • باغ کیانوش
    ۶/۰٬۷۰/۷۸۴/۰۰۰
  • شنگول منگول
    ۱/۲۴۶/۰۲۷/۵۰۰
  • استاد
    ۹۹۲/۹۳۰/۰۰۰
  • سه‌جلد
    ۳۸۰/۷۹۰/۰۰۰
  • نبودنت
    ۲۴۸/۶۶۰/۰۰۰
  • شبگرد
    ۱۸۳/۳۵۰/۰۰۰