حسن وارسته از نویسندگان
قدیمی تلویزیون است که کارهای زیادی برای این مدیوم نوشته و مورد استقبال هم قرار
گرفته است. او بهتازگی با «دیوار به دیوار» همراه گروه نگارش این سریال به
سرپرستی خشایار الوند بود که از خروجی کار هم نسبتا راضی است. «دیوار به دیوار»
هرچه بیشتر پیش میرود میتوان نقدهایی به آن گرفت و حتی اگر کلیات را دوست داشته
باشیم نتوانیم چشممان را بر جزئیاتی ببندیم که برای این کار نقطه ضعف به حساب میآیند.
بههمین خاطر و درحالی که خشایار الوند مدام گفتوگو با «صبا» را با دلایل مختلف
رد میکرد شنوای صحبتهای وارسته شدیم که در ادامه نتیجه آن را میخوانید.
این پروسه سرپرست
نویسندگان که چندسالی است در تلویزیون رایج شده به چه صورت است و آیا در این سریال
هم مصداق پیدا میکرد؟
وقتی سریالی سرپرست
نویسندگان دارد؛ یعنی اینکه سیاستها، خط مشی، تنه اصلی قصه زیرنظر او نوشته میشود.
نویسنده مینویسد و با مشورت سرپرست و در جهت شاهپیرنگی که فیلمساز مدنظرش است
متن نوشته و نهایی میشود.
درباره کانسپت کلی کار
این نقد به ذهنمان میرسد که «دیوار به دیوار» تجمع چند خانواده در یک موقعیت
مکانی دور هم است و کار به داستانهایی میپردازد که از پی این اجتماع پدید میآید،
آیا این موضوع از نظر شما تکراری نیست؟
ببینید قصههای دنیا،
همیشه تکرار میشوند و در هر کار بزرگ دیگری هم ببینید شباهتی بین قصهها وجود
دارد اما اینکه قصه چطور روایت شود مهم است و آن را از باقی کارها متمایز میکند.
همیشه تمها همان تمهایی است که در دنیای قصهپردازی وجود داشته اما نویسنده خوشذوق
سعی میکند پرداخت متفاوتی را در روایت انجام دهد. برای همین است که ما گونههای
مشخصی داریم که ممکن است ذاتش تکراری باشد اما ارائهاش آن را از باقی تمییز میدهد.
خانوادهای در شمسالعماره سکنی گزیده که خدم و حشم و دختری جوان و مجرد دارند که
دم بخت است و ما با هر خواستگار قصههای جدیدی میبینیم ولی در «دیوار به دیوار»
چهار تا پنج خانواده به ضرورت و اجبار باید در یک جایی زندگی کنند این اختلاف
طبقاتی و خلق و خو باعث میشود که ما شاهد شکل گرفتن قصههای آنها باشیم و این در
نگاه جزئی با شمسالعماره متفاوت است اما قبول دارم که ممکن است این جمع شدن با آن
شباهت پیدا کند.
و البته در الصاق نقد
قبلی این هم به نظر منِ مخاطب مشکل کار است که در خانهای تمام شصت قسمت بگذرد و
مخاطب هیچ نفسی نکشد و لوکیشن دیگری نبیند!
یکی از مشکلاتی که در
طول تولید «دیوار به دیوار» اتفاق افتاد و قرار نبود که اینطور باشد موانع تولید
بود. از ابتدا بنا بود که کار موقعیتهای تکراری زیادی نداشته باشد و از لوکیشنهای
متعددی استفاده شود اما وقتی کار به شکل انبوه ساخته میشود تهیهکننده وکارگردان
با یک جمعبندی مجبور میشوند با یک سری موانع مالی و کمبودها کنار بیایند تا کار
به آنتن برسد و سرهمبندی هم نشود و این برای سریالهایی که در قسمتهای زیاد
ساخته میشوند اجتنابناپذیر است. هرچقدر تعداد لوکیشنها زیاد شود به زمان
فیلمبرداری اضافه میشود و خروجیها دیر آماده میشوند و ما عقب میافتیم و برای
همین در نگارش هم ما با درنظر گرفتن این مشکلات قصه را پیش بردیم. یادم میآید که
در روزهای اول اصلا چنین تصمیمی وجود نداشت که مدام در این خانه باشیم و قصه جای
تنفسهای زیادی داشت و قرار بود کار با بازیگران متفاوت و لوکیشنهای متفاوت پیش
برود اما در پروسه تولید به ناچار شکل عوض شد و به تصمیم سامان مقدم، خشایار الوند
و رحیمی خروجی اینطور شد.
بهنظر میآید که در «دیوار
به دیوار» تنها چند بازیگر خاص هستند که به چشم میآیند و باقی آدمها به آنها در
شکلگیری داستان کمک میکنند. زمان نگارش چقدر تلاش شد که همه به یک اندازه دیده
شوند؟
قرارمان بر این بود که
همه به چشم بیایند منتها این طور نشد. در یک کار ۹۰ شبی فاصله بین ارائه متنها با
یک کار بیست تا سی قسمتی متفاوت است. ببینید در یک متن معمولا شما چند شخصیت دارید
که بامزه و جذاب هستند اما در جلوی دوربین ممکن است کارها به شکل دیگری پیش برود و
ناخودآگاه یکی دوتا بازیگر بیشتر به چشم بیایند که بازی متفاوتی دارند و مخاطب بیشترش
دوستشان دارد، این نگزیرناپذیر است و به سلیقه مخاطب مربوط میشود اما بخشی از
اینکه چند بازیگر بیشتر به چشم میآیند این است که برخی از بازیگران ما در طول
کار با مشکل مواجه شدند مثلا خانم خیراندیش دچار صدمه شد، یکی دیگر از بازیگران
اجرای تئاتر داشت و برای همین مجبور شدیم جوری نقشها را بنویسیم که آن بازیگری که
بیشتر میتواند در اختیار گروه باشد آفیش و بازی داشته باشد. از طرفی این را هم باید
قبول داشته باشیم در یک کار شصت یا ۹۰ شبی معمولا در قسمتهای اول همه بازیگران
فرصت دیده شدن دارند اما قصه که پیش میرود چند بازیگر خاص بیشتر دیده میشوند.
دوست دارم سلیقه شخصی
شما را درباره این موضوع که برخی میگویند فوتبالیستها یا مشاغل دیگر نباید
بازیگر شوند بدانم آنهم در حالی که پژمان جمشیدی در «دیوار به دیوار» درخشیده
است.
خودم در این مسئله زاویه
دارم اما باید قبول کنیم آدمی که دارد در این کار به چشم میآید پژمان جمشیدی است،
اما اگر از من بپرسید شخصا با این اتفاق مشکل دارم اما نمیتوان منکر این شد که
این بازیگر در «دیوار به دیوار» به چشم مردم آمده است و مردم دوستش دارند.
الحق هم که توانایی خوبی
دارد و شیرین بازی میکند.
بله؛ کاری به بحث علمیاش
ندارم در نگاه علمی شاید بازیگر زمانی قدرتمند است که بهصورت آکادمیک شروع کند و
اصطلاحا خاک صحنه بخورد و استخوان بترکاند! اما همیشه در همه بخشها استثناهایی
وجود دارد.
شکل زن باردار در سریالهای
مختلف معمولا همینی است که از آزاده صمدی میبینیم که به ویارکردن، بهانهگیری و
کارهای عجیب میرسد چرا نخواستید تیپ متفاوتی را برای او خلق کنید؟
موردی که به آن اشاره
کردید مربوط به فضای کارگردانی است که هدایت یک بازیگر را برای متفاوت شدنش بر
عهده دارد.
نه من منظورم در لحظه
آفرینش این تیپ است که میخواهم بدانم گروه شما برای متفاوت بودن نقش این بازیگر
در قصه و نوع پردازش آن چه کار کرده است؟
ما در آفرینش زحمت
خودمان را کشیدیم که این زن باردار با آمال و آرزوهایی وارد زندگی پسری میشود که
او داماد سرخانه است و این زن برای کمک به او کار تایپ انجام میدهد و… بخشی از
کار مربوط به پرورش نقش است که به عهده بازیگر است و یک بخشی به عهده کارگردان است
حالا اگر موضوعی هست که شما نقدی به آن دارید باید از شکل ارائهاش از آن بازیگر
یا کارگردانش بپرسید.
پس شما بیشتر اعتقاد
دارید خروجی کار در بازی به چشم میآید و ارتباطی به پیچیدگیهای داستان و
فیلمنامه ندارد؟
ببینید من نمیخواهم که
قیاس معالفارق کنم مثل خواندن شعر حافظ میماند هرکسی میتواند به یک شکل آن را
بخواند؛ خوب یا بد یا متوسط. ضعیف یا دلچسب نخواندن غزلهای حافظ به گردن حضرت
حافظ که نیست، مقصر خواننده است. حالا اگر این نقش دچار یک کلیشه شده است باید از
خانم صمدی بپرسید اشکال از متن نیست.
آیا بین گروه نویسندگان
تعامل برقرار شد یا با هم به اختلاف نظر رسیدید؟
تعامل خوبی برقرار شد
اما من همکاری زیادی با گروه نداشتم چون به صورت موازی داشتم کارهای دیگرم را هم
انجام میدادم.
درحال حاضر مشغول چه
کاری هستید؟
الان دو تا سریال دستم
است؛ یکی «شکرآباد» است که از طرف شبکه نسیم به من سپرده شده که سرپرست نویسندگان
آن در فصل سوم هستم. یکی دیگر هم سریالی است که بهنام «دنگ و فنگ روزگار» است که
درحال حاضر آخرین مراحل نگارش را سپری میکند و قرار است برای شبکه یکسیما تولید
شود.
دنیاخمامی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است